محل تبلیغات شما

<--306px-->
هفت تا ده هزار سال قدامت درخشان مغول ها در  جغرافیای افغانستان و مناطق اطراف و قسمت های از هندوستان هفت تا ده هزار سال قدامت درخشان مغول ها در  جغرافیای افغانستان و مناطق اطراف و قسمت های از هندوستان

هفت تا ده هزار سال قدامت درخشان مغول ها در جغرافیای افغانستان و مناطق اطراف و قسمت های از هندوستان

هفت تا ده هزار سال قدامت درخشان مغول ها در جغرافیای افغانستان و مناطق اطراف و قسمت های از هندوستان

‏‎شاید این نخستین بار در تاریخ افغانستان مطرح می گردد که مغول ها در طی ۷ تا ۱۰ هزار سال گذشته در جغرافیای آسیای مرکزی، افغانستان و بخش های از هندوستان کنونی ساکن هستند. « مغول، ترک، ترکمان و تاتار » همگی شاخه های از یک نژاد هستند.

‏‎جرالد الدون مارسدن نویسنده معروف کانادایی در کتاب تاریخ هند در مدخلی تحت عنوان تورانی یا مغول نوشته است: « مغول ها باشندگان اصلی منگولیا در وسط آسیا هستند که چینی ها تاتار و نویسندگان مسلمان توران و این مردم را تورانی و تاتار نیز خطاب کرده اند و از همانجا این مردم در چین و کشورهای اطراف گسترش یافته اند قد آنها کوتاه تر، سر و بینی پهن و چشم های بادامی و رنگ مایل به زرد از ویژگی های بارز این قوم است.

‏‎مغول ها نسبت به مردم آرین زودتر به هندوستان مسکن گزیدند و سرزمین های ‌شمال شرق آن از این مردم پر است که در حال حاضر نیز بیشتر در ایالت های آسام و بنگال سکونت دارند در آغاز از دامنه و کوه ها گذشته و از کناره های دریای برهم سنگ تا متن کشور رسیده اند.

‏‎مغول ها نسبت به کول های منطقه قدرتمندتر و تندخو بوده در نخست با کول ها ( مردم بومی) جنگیده ولی به مرور زمان در کنارهم با صمیمیت زندگی کردند و در طی گذشت زمان در قیافه، رنگ و قد این مردم تغییرات نمایان شده است ولی با آنهم اغلب می توان تشخیص داد کول و درارو قبلا در هند زندگی می کردند و مغول ها نیز هنگامی ساکن هند و سرزمین های اطراف بوده اند که هنوز تاریخ آغاز نشده بود.

‏‎ قدامت سکونت تورانیان ( مغول ها) در این مناطق قابل قیاس نیست پس از مغول ها مردم آرین چهارمین گروه بزرگ قومی است که از مناطق ترکستان آمده و قدامت شان تقریبا دوهزار سال قبل از میلاد مسیح در هند است.»، « احتمال قریب به یقین برادران تاجیک همین آرین ها که در اصل شاخه ای از نژاد ترک اند. که مستلزم تحقیقات بیشتر است» در هر حال آقای مارسدن در تاریخ هند نوشته است: «هندوستان سزمین پهناور است که بخشی از آن در اقیانوس جنوب آسیا فرورفته است. سلسله کوه های همالیا ( بلندترین قله های دنیا) که ۱۲ ماه در سال از برف پوشیده و در حد سرد است که هیچ انسان و یا حیوان در آن زندگی نمی توانند و هیچ درخت و گیاه در آن رشد نمی کند.

‏‎ کوه های همالیا هندوستان را از باقی بخش های آسیا جدا می کند هرگاه بلندی همین کوه پایه ها از ساحل های شرقی تا اقیانوس غربی همچنان مرتفع می بود هیچکسی به هندوستان داخل شده نمی توانست اما همالیا از شمال شرق و شمال غرب مرتبط سر به پایین گذاشته و در نهایت به دره ها ختم شده است ولی این دره ها همچنان از سطح دریا صدها متر بلند واقع شده اند که در شمال غرب بنام کوه سلیمان شهرت دارند و بزرگترین دره در این منطقه بنام دره خیبر است و تا شمال غرب کوه ها امتداد دارد.

‏‎در شرق همالیا و میان همان کوه ها دریای برهم سنگ ( برهم پتر) به سمت جنوب می گذرد هنگامی که دریای برهم سنگ کوه ها را پاره کرده داخل هندوستان می شود در جنوب کوه های همالیا سرزمین های وسیع واقع شده که بنام هندوستان خاص یاد می شوند. » بنابرین مغول ها برای اولین بار هزاران سال قبل از میلاد مسیح از طریق دره خیبر و با گذشت از کناره های دریای برهم سنگ داخل هندوستان شده و به گفته مولف سرزمین ها اطراف از این مردم پر می شوند.

‏‎

مولف در ادامه می آورد که در نخست سرزمین هندوستان اغلب پوشیده از جنگل و محل سکونت حیوانات گوناگون و درنده بوده که اولین قوم ساکن در این کشور «کول » که متشکل از نژاد کول و درواژ هستند می باشند، آنها مردمان بومی هندوستان اند که حدس زده می شود که نسل انسان های اولیه جنگلی بوده باشند.

‏‎مردم کول به شکل قبیله ها در مناطق مختلف زندگی و با شکار روزگار به سر می کردند همین مردم دروار نیز همزمان با کول ساکن های بومی هند بوده اند.» پس از این دو قوم بومی هند، مغول ها اولین مردم هستند که هزاران سال قبل از میلاد مسیح از طریق کناره های دریا برهم سنگ داخل هندوستان شده و به شکل گسترده در این سرزمین و اطراف آن ساکن شده اند.

‏‎نویسنده های هند نیز در تاریخ این کشور نوشته اند که هزاران سال قبل از حمله چنگیزخان، مغول ها به تعداد گسترده در هند ساکن بودند و در هنگام ورود لشکر چنگیزخان هزارها تن به وی پیوسته اند.

‏‎هیرلدلیم امریکایی نویسنده کتاب چنگیزخان است که در بخشی از کتاب خویش در معرفی مغول ها می گوید: « ترک، ترکمان، مغول و تاتار شاخه های از یک نژاد هستند. » نخست در دامنه و کنار دریا در منگولیا و بخشی از چین کنونی زیسته و پیوسته به سمت آسیای مرکز و جنوب شرق گسترش یافته اند.

‏‎

در متون قدیم هندوستان مثلا: در ایام وید که وقایع ۲۰۰۰- ۱۵۰۰ قبل از میلاد مسیح، ایام رامائن، داستان رام چندرجی، مهابهارت، جنگ های کوروون پاندوون، تفاوت های نژادی هندوهای قدیم ۱۰۰۰- ۲۰۰ قبل از مسیح، پادشاهی های هند قدیم ۱۰۰۰-۲۰۰ قبل مسیح، علم و دانش در هند قدیم ۱۰۰۰- ۲۰۰ قبل از میلاد مسیح و همینطور ده ها اثر و متون تاریخی در کتاب خانه های هندوستان موجود است که در مورد فرهنگ، آثار ابتدایی، جایگایی علمی، همزیستی و بقیه امورات زندگی مغول ها را حد اقل در طی پنج هزار سال گذشته در سرزمین هندوستان مورد بررسی قرار داده و سیر ادغام و حضور این مردم را با دو قوم بومی و بقیه اقوام تازه وارد در هند پیگیری کرده اند.

« یادداشت و سندهای بسیار زیاد در این مورد دارم که ذکر آن کتاب مفصل خودش را شکل خواهد داد.»

‏‎در عین حال آزمایش دی ان ای شماری از جوانان افغانستانی به ویژه هزاره ها تا کنون نشان می‌دهد که اجداد اکثریت آنان بیشتر از ده هزار سال قبل در سرزمین مغولستان و یا اطراف آن کشور زندگی می کرده اند.

‏‎

بر اساس تحقیقات و یافته های جرالد الدون مارسدن نویسنده معروف کانادایی در کتاب تاریخ هند و شماری تاریخ نویسانی هندی دیده می شود که حد اقل ۵ هزار سال قبل مغول ها اولین مردم خارجی هستند که از طریق خیبر وارد هندوستان شده و در کنار مردمان بومی در آن زمان متشکل از دو شاخه از یک قبیله باقی مانده از عصر حجر در هندوستان و یا بنابر برخی متون مردمی که از سمت جزایر متعلق به استرالیا امروز ساکن شده و در طی زمان همزیستی دوستانه برقرار کرده و رفته رفته شکل و شمایل اندک و زبان آنها تغییر کرده است.

‏‎ براساس شواهد و دریافت های علمی و تاریخی، آسیای میانه قبل از رسیدن به هندوستان، آسیای مرکزی و جغرافیه افغانستان کنونی از نفوس مغول ها اشباع گردیده و این مردم با گذشتن از دره خیبر در پی دریافت زمین و زیستگاه بودند و به تخمین گفته می شود بیشتر از پنج هزار سال قبل داخل هندوستان گردیده است بنابرین از به

این نتایج می رسیم:

‏‎۱- مغول ها در طی هفت تا ۱۰ هزار سال گذشته در جغرافیای افغانستان امروزی و مناطق همجوار ساکن هستند.

‏‎۲- مغول، ترک، تاجیک، ترکمان، تاتار و احتمالا قبایلی از پشتون ها شاخه های از یک نژاد و اکثریت « ۸۰- ۹۰٪ نفوس افغانستان »« نیازمند تحقیق و درنهایت سرشماری شفاف دارند» هستند. « در مورد آرین / تاجیک متن جداگانه خواهم نوشت تا قدامت و قرابت شان با «مغول، ترک و تاتار ها» روشن‌تر گردد»

‏‎۳- اکثریت بزرگ مردم افغانستان شاخه های از یک نژاد اند.

‏‎۴- انقطاعی که قبلا در سیر تاریخ افغانستان باعث سردرگمی هویتی نسل جدید افغانستان بود حل گردیده است.

‏‎۵- مناسبات و تعاملات بین اقوام به ویژه تاجیک ها و کتله های از قبایل پشتون و مغل و ترک تبارها باز تعریف گردیده است.

‏‎۶- تمام افتخارات و تمدن های گذشته منجمله زبان فارسی و شخصیت تاریخی این خطه در طی ۷ تا ۱۰ هزار سال گذشته در دامن همین ملت متولد و در بستر فرهنگی متعالی آن رشد و به او ج رسیده است.

‏‎البته درک و اهمیت تاریخ برای کسی پوشیده نیست که اغلب مردم دنیا بالای تاریخ مردم و کشور شان کار نموده است اکثر کشورهای پیشرفته تا جایی ممکن انتخاب های مختلف برای علاقمندان و مردم کشور شان فراهم کرده تا هر میزانی که خواسته باشند مختصر و یا در ابعاد مختلف وارد اعماق تاریخ سرزمین شان شوند.

‏‎به طور مثال بریتانیایی ها در یک سطر تاریخ سرزمین انگلستان را خلاصه و فهرست کرده و با خواندن فقط همان یک سطر هر کسی می توانند به روشنی آغاز و مسیر پیمایش و حال حاضر آن سرزمین را بدانند و هرگاه کسی تمایل داشت به هر میزان ممکن جزئیات و سیر تحول هر مقطع را پیگیری کنند در همان فهرست به روشنی می توان درک کرده که در کدام مقاطع کدام مردم و قدرت ها در این سرزمین سلطه و چه نقشی را در مسیر تحولات آن سرزمین ایفا کرده اند.

‏‎انگلیسی ها با تمام توان و قدرت و ابزاری که در طی قرن های اخیر داشته و دارند هیچگاهی نقش حاکمیت و سلطه بقیه قدرت ها در ان سرزمین را در تاریخ کشور کتمان و انکار نکردند برعکس بسیار ساده و مختصر فهرست کرده تا همه بدانند و بفهمند که در سرزمین شان چه گذشته و چگونه تا به اینجا رسیده اند.

‏‎بریتانیایی های موزیم های زیادی در سراسر کشور شان ساخته و در روشنی همان تاریخ نویسی صریح و بدون تحریف آثار گذشته شان را با افتخار به نمایش می گذارند که در حال حاضر سالانه صدها هزار نفر تنها با انگیزه بازدید از این موزیم های مختلف به این کشورسفر می کنند که با این کار شان نه تنها که افتخارات تاریخی شان را به مردم جهان نشان می دهند و برای نسل های بعدی گذشته شان را معرفی می کنند بلکه سبب رشد اقتصاد آن کشور نیز می گردد.

‏‎متاسفانه در افغانستان برعکس؛طی قرن های اخیر تا توانسته اند به شیوه سیستماتیک تاریخ را کتمان و جعل کردند برای این که جعل و دغل بازی شان آشکار نشوند در حد توان آثار باستانی ارزشمند را تخریب و حذف کردند قتل عام های هدفمند، مسخ فرهنگی و انقطاع های تاریخ و بقیه نابسامانی های اقتصادی و سیاسی و عمرانی در این سرزمین،بخشی از کار زمامداران سه صد سال اخیر بوده است و قسمت زیادی بدبختی این کشور در همین کتمان و جعلیات گسترده تاریخی ریشه دارد .

‏‎ همینطور، کوچ های اجباری، جعلیات هویتی، تقسیم مردم این سرزمین به دسته های کوچک و کوشش برای ایجاد و تاریخ سازی جعلی برای هرکدام و همچنان بستر سازی نفاق و شقاق جعلی قومی و سپس تا جایی ممکن اعتقادی برای مردم این قلمرو که به عقیده این قلم اگر بسیار با احتیاط بگویم با تمام کشتارهای هدفمند و کوچ های اجباری در حال حاضر نیز بیشتر از ۸۰ ٪ ریشه در یک تبار اتنیکی دارند.

‏‎

البته این به معنای آن نیست که موجود شاخه های که بنام اقوام مختلف و گوناگون در حال حاضر در ذهن و تاریخ کنونی ثبت شده را منکر شویم اما میخواهم با تاکید بگویم که حداقل ۸۰ ٪ اقوام که به نام های گوناگون ثبت سیستم و تاریخ افغانستان شده اند همه و همه ریشه در یک تبار اتنیکی بزرگ دارند.

‏‎

بنابرین مردم افغانستان کنونی در طی هزاران سال گذشته از ریشه یک ملت بوده و همین ملت در طی هزاران سال ده ها تمدن بزرگ و کوچک را به میراث گذاشته که هر کدام مانند نگین های درخشان در صفحات تاریخ جلوه نمایی دارند. شخصیت های بزرگ علمی، فرهنگی و سیاسی در دامن هر یک از همین تمدن ها متولد و صیقل گردید که هر کدام برای همیشه افتخار تاریخ انسان و انسانیت خواهند بود.

‏‎

در طی هزاران سال گذشته راه و روش، میراث علمی و فرهنگی، سیاسی و اقتصادی ایجاد و پرورش داده شده در دامن این ملت این سرزمین همیشه سر رشته ترقی و تعالی بشریت گردیده است اما در طی چهار قرن و به ویژه سه صد سال اخیر تهاجم سیستماتیک بر همه ابعاد زندگی سیاسی، نظامی، اقتصاد و فرهنگی این ملت آغاز و با سقوط امپراتورای مغول ها در هند مسخ فرهنگی و حذف سیستماتیک در این منطقه بخصوص جغرافیای افغانستان امروزی آغاز شد که متاسفانه ریشه تمام بدبختی، نفاق و شقاق به ویژه مسخ فرهنگی و انقطاع با تاریخ گذشته از همانجا سرچشمه گرفت.

‏‎

خوشبختانه با پی گیری سرنخ های که در این متن آمده می توان تمام زخم ها را التیام بخشید. شقاق های قومی و تباری را مرفوع و در نتیجه شکوفایی هزاران ساله گذاشته که میراث پدران این ملت است را بازیابی و احیا کرد به ویژه انقاطاع با تاریخ پر بار و درخشان گذشته را وصل کرد.

‏‎ح عنایت الله علی زاده

‏‎اپریل ۲۰۲۴

‏‎نوت: متن مذکور را برای کتاب « علم و هنر و عمران در فرهنگ مغول» نوشته ام که ویرایش آن تکمیل و آماده چاپ است

مطالب بیشتری در این بخش