محل تبلیغات شما

<--306px-->
طالبان تغییر کنند؛ مانند توقع از  زغال که سیاهی را از خود دور کند طالبان تغییر کنند؛ مانند توقع از  زغال که سیاهی را از خود دور کند

طالبان تغییر کنند؛ مانند توقع از زغال که سیاهی را از خود دور کند

لویه جرگه طالبان که بیشتر شباهت به یک کنفرانس داشت. ولی هنوز با گذشت اینهمه روز هنوز هم مورد تمسخر و کنایه ای مطبوعات ملی و بین المللی است. کسانی آنرا نشست درون گروهی و شماری آنرا تجمع ملاهای اکوره ختک و برخی ها چیزهای دیگر می نامند. 

در هر حال اگر قصد طالبان از این کنفرانس اعلان  تامین مشروعیت در داخل بود، پس از اعلامیه 11 ماده ای کنفرانس اخیر ملاها می توانند ادعای موفقیت کنند. اما آیا مشروعیت مردمی و بین المللی با یک کنفرانس تک گروهی و تک قومی و تک جنسیتی به دست میاید؟

لویه جرگه یا مجلس رهبران دینی و بزرگانی اجتماعی، که در سطوح محلی انتصاب می‌شوند، یک سیستم غیر دموکراتیک و فرسوده نمایشی در افغانستان است که حاکمان برای کسب مشروعیت نسبی، در طی دو قرن گذشته به نفع خود و تدوام حاکمیت شان از آن استفاده کرده است. اما همواره در طی این مدت در نظام سیاسی افغانستان، تصویب لویه جرگه برای هر حکومتی به معنی کسب مشروعیت در نزد افکار عامه مردم افغانستان و در انظار جامعه جهانی ترویج می شد.

در ایام جمهوریت نیز اولین باری  این جرگه در اواسط جون 2002 و در اوج حملات تلافی جویانه آمریکا به مخفیگاه های القاعده در داخل و اطراف تپه های شرق و جنوب افغانستان برگزار شد. پس از سرنگونی رژیم ملاعمر کور پس از حملات 11 سپتامبر در سال 2001، ایالات متحده و متحدان غربی آن یک اداره موقت به رهبری حامد کرزی در افغانستان ایجاد کردند. آن اداره برای کارکردن به عنوان یک حکومت قانونی  به تایید جرگه رجوع کرد.

هنگامی که جرگه در جون 2002 فراخوانده و دایر شد، به جز کرزی، دو نامزد دیگر برای رقابت بر سر ریاست دولت ظاهر شدند. ظاهرشاه، پادشاه پیشین افغانستان که در روم زندگی می کرد، به کابل بازگشت تا ادعای خود را برای زعامت کشور مطرح کند. رئیس جمهور سابق برهان الدین ربانی نیز کلاه خود را در رینگ انداخت. اما زلمی خلیل زاد نماینده ویژه ایالات متحده از مهارت و مانور خود استفاده کرد تا دو نفر دیگر را مجبور به عقب نشینی کند و از کرزی بدون مخالفت در جرگه حمایت کرد.

در سال 2002 جرگه برای اولین بار در تاریخ شاهد حضور زنان نیز بود که محبوبه، استاد یک دانشگاه محلی، به عنوان معاون این جرگه نامزد شد. اما به دلیل دستکاری های در لیست نامزدی  توسط " برخی چهره های قدرتمند " و به اصطلاح زلمی خلیلزاد ( جنگ سالاران ) مورد انتقاد قرار گرفت.

اینک پس از دو دهه، در اوایل جوزا، یک  جماعت  دیگری در کابل فراخوانده شد. این بار طالبان بودند که با جماعت تماس گرفتند. مانند حکومت قبلی، این رژیم طالبان نیز عاقلانه می‌دانست که مهر تایید بزرگان مذهبی را برای حکومت خود بگیرد. در حالی که در جرگه سال 2002 2000 نفر  شرکت کردند، تعداد این بار به 4500 نفر اعلان شد. ولی در ترکیب این دو جرگه تفاوت های زیاد وجود داشت. در سال 2002 چهره های به عنوان نمایندگی از اقوام و احزاب و زنان حضور داشتند. اما این بار تنها ملا و آنهم فقط طرفدار طالبان، چهره های اقوام غیر پشتون به اندازه انگشتان دو دست هم نبود. حضور زنان صفر بود. 

با این حال، تأیید ملاهای مذهبی برای ادعای اعتبار رژیم طالبان شاید برای شان بسیار مهم بود. مانند سال 2002، در این جماعت نیز، حکومت خودخوانده طالبان تضمین و ترتیب کرده بود که فقط ملاهای تایید و انتخاب شده توسط طالبان محلی شرکت کنند.

هیبت الله آخوندزاده، رهبر طالبان، در کنفرانس به اصطلاح علما که واقعاً یک کنفرانس علما نبود، یا شباهتی با لویه جرگه هم نداشت، بدون نمایش چهره و بسیار کوتاه و آنهم در پرده ظاهر شد.

در این کنفرانس، رژیم طالبان به عنوان نظام اسلامی اعلام شد و مجوزهای مذهبی اعطا شد. همچنین سوگند بیعت خود را به امیر آخوندزاده تعمیم داد. در جبهه داخلی، شورش مسلحانه علیه رژیم را «حرام» یا شرعاً حرام خواند. این به وضوح  اشاره به مقاومتی بود که احمد مسعود و امرالله صالح از دره پنجشیر و مهدی مجاهد از بلخاب به راه انداختند. شاید اعتراضات خیابانی زنان نیز شامل این لیست حرام  بود.  امرالله پیش از این نیز یک دولت در تبعید را اعلام کرده بود که اکنون کنفرانس آن را حرام اعلام کرده است.

جالب اینجاست که کنفرانس مواضع تند علیه داعش و ISKP اتخاذ کرد و گروه‌های داعش را "افراطی" خواند و هرگونه حمایت از آنها را شرعاً حرام خواند.
در جبهه بین المللی، جنگ طلبانه از قدرت های بین المللی خواست که در امور افغانستان دخالت نکنند. این سازمان خواستار لغو تحریم های بین المللی شد و از کشورهای جهان خواست تا روابط دیپلماتیک خود را با افغانستان "بر اساس احترام متقابل و اصل عدم مداخله" احیا کنند.

در مورد موضوعی که برای طالبان فشارهای جهانی را به همراه داشت، کنفرانس به طرز شگفت‌انگیزی موضع آشتی جویانه نداشت. این کنفرانس از حکومت خودخوانده خود به صراحت نخواست تا در جهت ایجاد آموزش مدرنی که از حقوق آموزشی زنان و کودکان است، اقدام کنند، یا حتی در پرتو به اصطلاح شریعت اقدام به بازگشایی مکاتب دختران کنند. با توجه به این واقعیت که این کنفرانس، اجرایی طالبان با ملاهای دستچین شده بود، این را باید نه حتی یک پیشرفت کوچک که بر عکس یک پس رفت در تاریخ جرگه در افغانستان دانست که خود در اصل یک نمایش مضحک و غیر دموکراتیک در عصر حاضر است.

ملا عبدالسلام ضعیف، سفیر سابق افغانستان در پاکستان که مدتی را در زندان گوانتانامو گذرانده بود، در این کنفرانس حضور داشت. او مدعی شد که یک کمیته ویژه برای بررسی آموزش زنان تشکیل شده است. وی مدعی شد که اصولاً مخالفتی وجود نداشت، اگرچه در روش و معنای آن اختلاف نظر وجود داشت. با توجه به اینکه دسترسی به تحصیل برای دختران فراتر از سطح ابتدایی توسط طالبان ممنوع بود، این امر می تواند وی را تا حدودی امیدوار کند.

اگر قصد طالبان از این کنفرانس اعلان تامین مشروعیت در داخل بود، پس از اعلام 11 ماده ای کنفرانس می توانند ادعای موفقیت کنند. اما آیا مشروعیت مردمی و بین المللی به دست خواهد آورد؟ اغلب چهره های دور و نزدیک به طالبان در خوشبینانه ترین حالت،  این کنفرانس را نشست درون گروهی طالبان خوانده اند. همینطور تاکنون تنها چهار کشور پاکستان، ایران، قطر و هند شروع به تعامل مستقیم با این رژیم کرده‌اند.
در حالی که نقش سه عدد دیگر بیشتر سیاسی بود، هند نقش خود را همیشه به کمک های بشردوستانه و توسعه محدود کرده است. مقامات هندی که ماه گذشته از کابل دیدن کردند، تنها در مورد این موضوعات با مقامات طالبان گفتگو کردند.

طالبان ده ماه پس از تسلط خشونت آمیز خود بر کابل، هنوز نتوانسته است بسیاری در جهان را در مورد مشروعیت خود متقاعد کند. بخش بزرگی از حکومت خودخوانده آن تحت کنترل یکی از نمایندگان پاکستان ( شبکه حقانی ) است. دموکراسی بسیار دور است. حتی از ترس افراط گرایان اسلامی از احیای نهادهای فرسوده و فرسایشی افغانستان مانند لویه جرگه امتناع می ورزد. در حالی که کنفرانس سر و صدایی در مورد اقلیت ها، زنان و کودکان به راه انداخت، هر سه بخش همچنان در کشور با رفتارهای خشن روبرو هستند. نکته مهم این است که حتی یک زن شرکت کننده اجازه حضور در همایش ملاها را نداشت.

با این حال، یک رسانه ی منطقوی به نقل از یک تحلیلگر افغانستانی کنفرانس را لحظه روبیکون برای طالبان خواند. او با تکرار سخنان سزار در سواحل رودخانه روبیکون را که اعلام کرد: "مرگ ریخته شده است"، به این معنی که اکنون تغییر اجتناب ناپذیر است.

با چنین کنفرانس و این اعلامیه و این فتوا ها هنوز می توان سوال کرد که آیا طالبان تغییر می کند؟ البته حامیان داخلی و خارجی طالبان  هنوز نیز اصرار  خواهند کرد که اینها تغییر می کنند و اصلاح می شوند. اما  این مانند توقع از  زغال که سیاهی را از خود دور کند (که هرگز اتفاق نمی افتد).

مطالب بیشتری در این بخش