محل تبلیغات شما

<--306px-->
تداوم مظالم چهل‌ساله‌ی جمهوری اسلامی ایران در قبال هزاره‌های افغانستان (بخش ششم) ـ مجله‌ی اورال تداوم مظالم چهل‌ساله‌ی جمهوری اسلامی ایران در قبال هزاره‌های افغانستان (بخش ششم) ـ مجله‌ی اورال

تداوم مظالم چهل‌ساله‌ی جمهوری اسلامی ایران در قبال هزاره‌های افغانستان (بخش ششم) ـ مجله‌ی اورال

خبرگزاری فارس «رسانه‌ی دولتی ایران» گزارش داده که در چهل و سومین سالگرد انقلاب جمهوری اسلامی ایران، شماری از اعضای لشکر فاطمیون در مراسم  راهپیمایی شرکت کردند. این خبرگزاری گفته که این افراد “همراه و همگام با مردم ایران حضور پر شور در این راهپیمایی داشته‌اند”.

گزارش مذکور در حالی منتشر می‌گردد که گروه طالبان در تحت چتر حمایت جمهوری اسلامی ایران و چند کشوری دیگر، شیعیان و غیر شیعیان هزاره را از تمام ادارت حکومتی افغانستان حذف و هزاران خانواده از این مردم را در نقاط مختلف تا کنون مجبور به کوچ اجباری و به بهانه‌های مختلف با اخاذی در مناطق مختلف دمار از روزگار این مردم در آورده‌اند.

قتل عام شیعیان توسط طالبان در افغانستان

در دوره نظام جمهوری و به ویژه در ده سال اخیر تعداد حملات بالای هزاره‌ها و شیعه‌ها پیوسته افزایش یافت. در اکثر مطلق این حملات، غیر‌نظامیان، کودکان، زنان و انسان‌های بی‌گناه کشته و زخمی شدند. حملات انتحاری در مراسم روز عاشورای ۱۳۹۰ در کابل، قندهار و مزار شریف، نشان گسترش این زنجیره‌ کشتار و قتل عام انسان هزاره بود. در حکومت قبلی که هدف قرار دادن هزاره‌ها تبدیل به امری روزمره شده بود، بیش‌ترین انگشت انتقاد به سوی حکومت نشانه می‌رفت که گویا در تبانی با طالبان و داعش با حملات هدفمند هزاره ها را می کشتند. ناکامی و یا عدم تمایل حکومت در تأمین امنیت، گمان مردم در دست داشتن حکومت در این حملات را تقویت و باعث ایجاد شکاف عمیقی بین مردم، به‌خصوص هزاره‌ها و حکومت شده بود که در نخست بیش‌ترین نفع را نصیب طالبان و داعش کرد.

- بتاریخ ۱۸ ثور، زمانی که دانش‌آموزان دختر از مکتب سیدالشهداء در غرب کابل در طی سه انفجار پیاپی بیش از ۲۰۰ نوجوان هزاره/شیعه به خاک و خون کشیده شدند؛

-  دهم  ثور حمله موتر بمب بر اقامتگاه داوطلبان کانکور در پل علم مرکز لوگر، جان بیش از ۲۰ دانش‌آموز را به قتل رساندند؛

-حمله بر جنبش روشنایی، ۲ اسد ۱۳۹۵ با ۸۰ جان باخته،
- حمله بر مسجد باقرالعلوم، ۱ قوس ۱۳۹۵ با ۳۲ جان باخته؛
- حمله بر مسجد الزهرا، ۲۵ جوزاری ۱۳۹۶ با ۴ جان باخته؛
- حمله بر مسجد امام زمان قلعه نجارها، ۳ سنبله ۱۳۹۶ با ۲۸ جان باخته؛
- حمله بر مسجد امام زمان دشت برچی، ۲۸ میزان ۱۳۹۶ با ۵۶ جان باخته؛
- حمله بر مرکز فرهنگی-اجتماعی تبیان در دشت برچی، ۷ جدی ۱۳۹۶ با ۵۲ جان باخته؛
- حمله بر زائران زیارتگاه کارته سخی در غرب کابل، ۱ حمل ۱۳۹۷ با ۳۱ جان باخته؛
- حمله بر مرکز توزیع تذکره در دشت برچی، ۲ ثور ۱۳۹۷ با ۶۹ جان باخته؛
- حمله بر آموزشگاه موعود در دشت برچی، ۲۴ اسد ۱۳۹۷ با ۴۸ جان باخته؛
- حمله بر کلپ ورزشی میوند در دشت برچی، ۱۴ سنبله ۱۳۹۷ با بیش از ۲۰ جان باخته؛
- حمله بر مراسم نوروز در کارته سخی غرب کابل، ۱ حمل ۱۳۹۸، با ۶ جان باخته؛
- حمله بر زایشگاه ۱۰۰ بستر دشت برچی، ۲۳ ثور ۱۳۹۹، با ۲۴ جان باخته؛
- حمله بر آموزشگاه کوثر دانش در دشت برچی، ۳ عقرب ۱۳۹۹ با ۲۴ جان باخته؛
- حمله بر مکتب سید الشهداء در دشت برچی، ۱۸ ثور ۱۴۰۰ با ۸۵ جان باخته.

حملات مرگبار مذکور فقط در مدت ۵ سال در این منطقه و بر تجمعات غیرنظامی و مردم ملکی صورت گرفته است:

حمایت بیست ساله ایران از طالبان

در حال حاضر و با سلطه ی طالبان بر کابل، کاملا واضیح گردیده است که جمهوری اسلامی ایران از گروه طالبان حمایت می کند. در طی سالیان گذشته هر از گاهی سلاح و مهمات ایرانی در جریان عملیات های طالبان خبر ساز می شد. ملا محمد منصور رهبر پیشن طالبان در هنگام بازگشت از ایران توسط طیاره های امریکایی در مرز ایران با پاکستان کشته شد. گزارشات مبنع بر موجودیت شش کمپ در نقاط مختلف ایران برای تعلیم و تربیه و تجهیز نظامیان طالبان و همچنین موجودیت شماری از خانواده های طالبان در ایران و خیلی دلایل دیگر ثابت می سازد که به همان میزانی که گروه طالبان مردم افغانستان و به ویژه هزاره ها را قتل عام می کرده است به همان پیمانه مورد شفقت و حمایت های سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی ایران قرار داشته اند.

در چنین وضعیت حضور هزاره ها در راهپیمایی برای حمایت از رژیم فریبکار و همدست قاتلین مردم هزاره و به ویژه افشار شرم آور و مایه ای ننگ تاریخی حتی برای هر مزدوران  زبون و غلام حلقه بگوش است.

علت کشتار هزاره‌ها

هزاره‌ها همواره یک هدف ساده، مطلوب برای مهاجمین بوده‌اند. هدف ساده به این معنا که این قوم صرفاً به‌عنوان یک قوم نسبتاً ضعیف در افغانستان جنگ زده هستند که هیچ پشتوانه‌ خارجی ندارد.

هنگامی که هزاره بابت نداشتن پشتوانه ی خارجی در افغانستان قتل عام می شوند. لذاست که سوال جدی مطرح می گردد که چطور باید برای تقویت یک کشور خارجی پیش مرگه جنگ نیابتی شد و حتی بیشرمانه در راهپیمایی پیشاپیش دیگران در حمایت از آنان شعار داد و سر خط رسانه های بین المللی شد.

همدستی جمهوری اسلامی با قاتلین مردم هزاره در گذشته

در سال های نخست دهه ۷۰ هجری شمسی، جنگ‌های خونین بین هزاره ها و برخی گروهای جهادی به رهبری حکومت خودخوانده مجاهدین به وقوع پیوست که در نتیجه آن هزاران خانواده هزاره در غرب کابل و سپس در هزارستان اماج حملات گسترده قرار گرفتند. در جریان همین درگیرها به روز بیست دو دلو ۱۳۷۱ شاهد یک تراژدی هولناک برنامه ریزی شده وپلان شده و جنایت علیه بشریت از سوی جنایت کارانی  در منطقه افشار کابل بوده ایم. که قلب میلیون ها انسان را به درد آورد. این جنایت وحشیانه و حادثه غم انگیز و فراموش ناشدنی معروف به « حادثه افشار » است. تشریح این جنگ ها نیازمند مطالب جداگانه است که در بخش های بعدی به صورت جداگانه به آن خواهیم پرداخت.

اما در اینجا نقش و چگونگی حضور جمهوری اسلامی ایران را مختصر بررسی می‌نماییم.

با وصف بروز اختلاف میان حزب وحدت و
بر سر جایگایی حقوق مردم شیعه و هزاره با حکومت خودخوانده مجاهدین، جمهوری اسلامی ایران در آغازین روزهای حضور این حکومت خودخوانده مجاهدین به شکل گسترده به حمایت این حکومت پرداخت. با گسترش بیشتر اختلافات بین مردم هزاره و حکومت مجاهدین، جمهوری اسلامی ایران نیز فشار را بر مردم هزاره و حزب وحدت بیشتر و بیشتر کرد.

تمام احزاب و قوماندان های شیعی نزدیک به جمهوری اسلامی را در دور حکومت مجاهدین و در مخالفت با هزاره ها که در رس آنان استاد مزاری قرار داشت منسجم و هم آهنگ کرد. با برپایی آشوب و استحکام به واسطه ی مهره های خودش تلاش کرد حزب وحدت و محور مقاومت هزاره ها را از هم بی پاشانند. شماری زیادی از ملا و طلبه های اجیر را از قم و بقیه نقاط ایران برای تخریب مقاومت مردم هزاره در غرب کابل با امکانات مادی گسیل کرد.

سید عیسی حسینی مزاری از اجیرانی استخبارات رژیم ایران در افغانستان در مورد تقویت جبهه ضد مقاومت غربی کابل چنین اقرار می کند. سید عیسی حسینی مزاری در روز  سه شنبه شب در ماه فبروری در سال ۱۳۸۹ در نمایندگی مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان در مشهد گفت: “نه تنها در ۱۹ سال اخیر شهید سلیمانی در حوزه افغانستان فعالیت داشته است بلکه از زمانی که ایشان در سپاه قدس وظیفه داشته است در این کشور حضور داشته و همراه با حکومت مجاهدین در میادین مختلف به عنوان مشاور و راهنما بود و کمک های اقتصادی و تسلیحاتی در اختیار این دولت قرار می داد همچنان که مقامات حکومت مجاهدین در زمانهای مختلف از کمک های این شهید استفاده کرده است.
وی در ادامه گفت که این شهید « سلیمانی» در افغانستان وجب به وجب در کنار مقاومت کنندگان حضوری جدی داشت و زمانی که ما قصد خروج از کابل را داشتیم برادر شهید سلیمانی در کنار حکومت مجاهدین در کابل در همان ماه زمان یعنی سال ۱۳۷۵ که دولت سقوط کرد حضور داشت.” (از آغاز حکومت مجاهد که حادثه افشار به وقوع پیوست در جریان بیست و هفت حمله بر غرب کابل تا تهاجم نهایی در آخرین هفته حکومت مجاهدین  بالای غرب کابل، این حکومت و مقامات آن مورد حمایت ایران و تحت نظر و مشاورت همیشگی قاسیم سلیمانی قرار داشته است.)

حسینی مزاری گفت: “ بعید نیست در آن زمان حتی خارج شدن حکومت مجاهدین از حوزه کابل با نظر مساعد و مثبت ایشان( قاسیم سلیمانی)  اتفاق افتاده باشد.”

لذاست که نزدیکی و فرمانبردار حکومت مجاهدین تا این حد از قاسیم سلیمانی، چطور می توان پذیرفت که حملات بر افشار و تداوم آن حملات در طول سه سال چطور بدون حمایت قاسیم سلیمانی و مقامات رژیم ایران ممکن و متصور بوده است.

حرمت حضور  هزاره در دفاع از ایران

هرگاه تاریخ حاکمیت جمهوری اسلامی ایران را در طی چهل سال گذشته مرور کنیم هیچ موقعیت را نمی بینم که این رژیم از حمایت قاتلین شیعیان و به ویژه هزاره‌های افغانستان طفره رفته باشند و هیچ ظلم و ذلتی نیست که متوجه مهاجرین این مردم در کشور ایران نکرده باشند.

لذاست که حضور شیعیان و به ویژه هزاره‌ها در میادین دفاع از جمهوری اسلامی ایران خیانت و جفا در حق خون‌های ریخته شده‌ای این مردم در افغانستان و منطقه و به ویژه در افشار است.

مطالب بیشتری در این بخش