محل تبلیغات شما

<--306px-->
بازی‌های و استندردهای دوگانه غرب در دو دهه گذشته در افغانستان ـ مجله‌ی اورال بازی‌های و استندردهای دوگانه غرب در دو دهه گذشته در افغانستان ـ مجله‌ی اورال

بازی‌های و استندردهای دوگانه غرب در دو دهه گذشته در افغانستان ـ مجله‌ی اورال

پس از حادثه‌ی ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ که بهانه‌ای شد برای حضور نیروهای جامعه جهانی تحت رهبری آمریکا در افغانستان، جامعه جهانی (بلوک دموکراسی) که همواره داد از عدالت، دموکراسی، آزادی و حقوق بشر شناخته می‌شوند، در طی این بیست سال با تقویت نژادگرایان قومی در افغانستان بیشتر از پیش خودش را در معرض قضاوت و انتقاد مردم قرار داده  و چهره‌ی خود شان را مخدوش کرده‌اند.

یادم هست از اولین روزی که بمب افگن‌های غربی مواضع طالبان را درهم کوبیدند و یک شبه حکومت تک‌قومی و به شدت افراطی و نژادگرا را نیست و نابود نمود. مردمان خسته از جنگ به آینده‌ی شان امیدوار شدند. دختران و پسران در کنارهم به تعلیم و تحصیل آغاز نمودند. محروم‌ترین مناطق افغانستان توانست که مکتب داشته باشند و اولادهای شان درس بخوانند. اما دیری دوام نکرد که رفته رفته امنیت خراب شد. جوانان مؤظف در نظام همه روزه شهید می‌شدند و قبرستان‌های افغانستان از بیرق‌های سه رنگ و سفید رنگین‌تر شد.

آمریکا و غرب (غول‌های دموکراسی جهان نوین) خواست و تمایلات لابی‌های نژادگرا را بر اراده‌ی مردم افغانستان ترجیح دادند و کسانی را به زور خود با رهنمایی لابی‌های نژادگرای قومی بر اریکه ی قدرت نصب نمودند. انتخابات افغانستان با تقلب‌های گسترده  فقط برای نمایش برگزار شد.

گرچند این ظلم بی دلیل بر ملت و رأی مردم افغانستان بود اما دهن‌کجی و خیانت به پول مالیات کشورهای غربی و بقیه کمک کنندگان جهانی نیز بود. مهندسی انتخابات در افغانستان از سوی غرب در هربار، مردم را دلسرد ساخت تا اینکه پروژه غرب در ظاهر به شکست مواجه گشته و حکومت تحت‌الحمایه غرب یک شبه دود هوا شد. این تراژیدی برای ملت افغانستان بس گران تمام شده و تمامی اندوخته‌های مادی و معنوی ملت به باد رفت. اما امریکا و غرب نیز خسارات بس زیاد معنوی و مادی را متحمل گردیدند.

حال که شش ماه از سقوط رژیم دست نشانده‌ی غرب در افغانستان می‌گذرد، پروسه‌ی عادی سازی روابط غرب و طالبان بسیار به کندی و سنجیده شده به پیش می‌رود. البته شتابی نباید صورت گیرد زیرا عجله  و شتاب در به رسمیت شناختن طالبان کارهای استخباراتی را درهم پیچیده و مردم را که به اقدامات غرب در افغانستان مشکوک‌تر خواهند کرد، که منبع هردو جناح یکی است و هردو دولت جمهوریت و امارت از یک منبع دارند آب می‌خورند.

به غیر از سیاست مداران افغانستان که منافع شان درسکوت و یا همسویی با منابع قدرت بود، مردمان عادی افغانستان، دانشجویان، استادان دانشگاه ها و اهل خبر؛ در دهه ی اخیر قویا به این باور رسیده بودند که جنگ و صلح افغانستان، انتخابات، و پیشرفت کشور منوط و مربوط به خواست امریکاست. اگر این کشور بخواهد می‌تواند منابع تروریزم را هدف قرار دهد و یا حداقل تحریمات کمرشکن بر کشور فقیر و درمانده‌ی چون پاکستان وضع نماید که بدون شک کارساز می‌گردید. اما امریکا هیچگاه به دنبال متقاعد نمودن پاکستان بیرون نشد و عرصه را برای پاکستان باز گذاشت زیرا منافع و میدان استخبارات همین را اقتضا می‌نمود.

حال دولت طالبان روی کار آمده ولی باز هم امریکا بسیار محتاط برنامه‌های استخباراتی‌اش را تعقیب می‌نماید. مردم دلهره دارند که در نهایت هدف نهایی امریکا به رسمیت شناختن طالبان نباشد. مردم افغانستان در شش ماه گذشته تا کنون صدها تظاهرات در داخل و خارج کشور برپا کرده‌اند و مخالفت خویش را در به رسمیت بخشیدن گروه طالبان بیان کرده‌اند.
برخی کشورهای غربی که بدون در نظر گرفتن چالش‌های حقوق بشری ایجاد شده از سوی طالبان، به هیأت طالبان فرش قرمز پهن می‌کنند بدون شک در هماهنگی کاملی با کاخ سفید است، دلهره مردم افغانستان را بیشتر ساخته است که مبادا توطیه‌ای، رسمیت بخشیدن طالبان مد نظر باشد. زیرا اروپا اغلب هیچ نوع اقدامی را در مغایرت با خواست امریکا قادر به انجامش نبوده و از عواقب جدی سرکشی در برابر امریکا آگاهی دارند. مثال زنده آن توافق برجام میان قدرت‌های بزرگ و ایران بود. هنگامی که اروپا خواست سازوکاری را برای ایران بسازند با یک چشم پلنگی نمودن امریکا به تله تله افتادند؛ کشورهای چون ناروی و سویس کوچکتر از بقیه اند که بدون هماهنگی دست به یک اقدام بزرگ سیاسی بزنند.

شعارهای حقوق بشر و آزادی برای زنان که مورد پسند افکار عامه در غرب هستند مبادا مورد سو‌ء‌استفاده سیاسیون قرار بگیرد. چون اغلب مردمان ساده آن سرزمین‌ها بی خبر از واقعیت های میدانی اند که حکام شان در جهان سوم به ویژه در افغانستان دنبال کرده اند.

مطالب بیشتری در این بخش