محل تبلیغات شما

<--306px-->
تداوم مظالم چهل‌ساله‌ی جمهوری اسلامی ایران در قبال هزاره‌های افغانستان (بخش دوم) ـ مجله‌ی اورال تداوم مظالم چهل‌ساله‌ی جمهوری اسلامی ایران در قبال هزاره‌های افغانستان (بخش دوم) ـ مجله‌ی اورال

تداوم مظالم چهل‌ساله‌ی جمهوری اسلامی ایران در قبال هزاره‌های افغانستان (بخش دوم) ـ مجله‌ی اورال

در حال حاضر بازداشت اتباع افغانی در ایران عمدتاً به معنای بازداشت هزاره‌ها در این کشور است. در شهرهای مختلف جمهوری اسلامی ایران بازداشت و اخراج پناهجویان افغانستانی جریان دارد. در طی این عملیات که همراه با وحشت و ظلم سیستماتیک استخباراتی نیز همراه است، جوانان و مردان هزاره از خیابان‌ها و اماکن مسکونی جمع‌آوری و دسته‌بندی می‌شوند. شماری از این جوانان به اجبار برای فرستادن به مقاصد و جنگ‌های نیابتی ایران در منطقه تحت فشار قرار می‌گیرند. شماری برای مقاصد حکومت خودخوانده طالبان به اجبار اجیر می‌گردند و شماری نیز در زندان و اردوگاه‌های مخوف جمهوری اسلامی ایران  باقی می‌مانند و یا از شدت شکنجه می‌میرند. و شماری نیز رد مرز شده و باز هم به نیروهای وحشی و تروریستی طالبان در افغانستان تحویل داده می‌شوند. بنابراین با هر بار آغاز عملیات افغانی بگیر؛ ورق جدیدی نیز در کتاب ضخیم و وحشتناک جمهوری اسلامی ایران در قبال مردم هزاره در افغانستان اضافه و این درد ویرانگر در ذهن هر هزاره‌ای آگاه بر این فتنه و جنایت  جان تازه می‌گیرد.

واضح است که ظلم جمهوری اسلامی ایران در قبال مهاجرین و در مجموع مردم افغانستان و به ویژه مردم هزاره را هیچگاهی کمتر از جنایت‌های بشری نمی‌توان قلمداد کرد. تنها تاریخ وحشتناک اردوگاه‌های سفید سنگ و سیاه تله کافی است تا اعماق این جنایت را درک کرد و هرگاه همدستی جمهوری اسلامی ایران را با گروه‌های تروریستی و تکفیری بر علیه مردم هزاره در داخل افغانستان به آن اضافه کنیم.

همچنین اگر فرستادن اجباری و توطیه و فتنه‌برانگیز جمهوری اسلامی ایران در فرستادن جوانان مجبور و یا فریب خورده مهاجرین این مردم را در جنگ‌های سوریه و منطقه و نتایج وحشتناک این کار برای مردم هزاره در حال حاضر و آینده بررسی علمی و استراتیژیک نماییم، اینجاست که مو در بدن انسان سیخ و تا عمق استخوان انسان از این درد می‌سوزد.

همینطور اگر فتنه‌های استخباراتی جمهوری اسلامی ایران را در جنگ‌های داخلی میان گروه‌های مجاهدین هزاره و شیعه در جریان جنگ‌های داخلی در هزارستان ارزیابی و بررسی گردد و هرگاه روزی اسنادی از آرشیف حکومتی روسیه بیرون بیاید که جمهوری اسلامی ایران برای جلب رضایت اتحاد جماهیر شوری، فتنه جنگ‌های داخلی را در میان گروه‌های شیعی و هزارگی افغانستان ایجاد و تا آخر شعله‌ور نگهداشت، در آن صورت اعماق جنایت جمهوری اسلامی ایران را چقدر تخمین باید کرد؟

پرورش مزدورهای سیاسی و فرهنگی
با استفاده از  فضایی مملو از ظلم و جور حکومت‌های بر علیه مردم هزاره در افغانستان که میلیون انسان هزاره را مجبور به ترک وطن و مهاجرت در کشورهای همسایه به ویژه ایران ساخت و تولید فقر و مشکلات اقتصادی و معیشتی گسترده را نیز دامن‌گیر این مردم نمود. این وضعیت جمهوری اسلامی ایران را وسوسه کرد تا از این شرایط بهره‌برداری استراتیژیک نمایند. البته که درک واضح و شفاف پلان‌های استراتژیک و استخباراتی گسترده جمهوری اسلامی برای اغلب هزاره‌های که ذهن کاملا صادق و عقیده راسخ به باورهای اعتقادی و مذهبی دارند، ممکن نبود ولی در یک جامعه‌ای پانزده یا بیست میلیونی که چندین میلیون نفوس آن به ویژه در کشورهای همسایه افغانستان پراگنده شده‌اند، پنهان نگهداشتن کامل این استراتیژی ویرانگر و خانمان سوز، نیز بسیار ساده و آسان نبوده است.

لذاست که جمهوری اسلامی ایران برای استمرار این توطیه استراتژیک و ظلم بزرگ استخباراتی خویش، آغاز به پرورش لشکر فرهنگی و انتحاری‌های قلمی و میدانی کرد تا هرگاه اگر کسی از میان هزاره‌ها اقدام به روشنگری در زمینه کرد و یا شکایت از ظلم و عواقب ویرانگر در جریان تطبیق پلان‌های جمهوری اسلامی ایران در این زمینه کرد، نهادهای ایرانی با کمک همان قلم و ذهن‌های مزدور و تربیه شده اقدام به انهدام و تخریب این روزنه و آدرس‌ها کرده باشند تا هر تهدید در این زمینه را در نطفه  خفه و منهدم نمایند.  لذاست که نظام جمهوری اسلامی ایران با یک دید استراتژیک و دراز مدت توسط نهادهای مختلف و در لایه‌های گوناگون اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و به ویژه در تحت پوشش لفافه‌های عقیدتی و مذهبی مردم افغانستان اقدام به پرورش این نیروها کرده اند. البته حالا که حد اقل چیزی کمتر از نیم قرن از آغاز این استراتیژی خون‌آلود و ویرانگر می‌گذرد و فضای مجازی در شبکه‌های انترنیت، ظرفیت‌های بیشتری را برای دید و بررسی شفاف‌تر و پی‌گیری این موضوع ایجاد کرده است. با وضاحت می‌توان دید که هرگاه یک شخصی و یا نهادی و یا جریانی اندک‌ترین سخن و بحث و یا موضوعی را پیرامون اقدامات مخرب و ظلم جمهوری اسلامی ایران مطرح می‌کنند. چگونه سروکله‌ای  چند مزدور و یا شهریه بگیر از میان افغانستانی‌ها و اغلب از میان  خود همان مردم پیدا و خود را سپر نهادها و حکومت جمهوری اسلامی ایران قرار می‌دهند و با چنگ و دندان در مقابل فریاد مظلومانه و ضعیف مردم شان ایستاده می‌شوند. چنانچه گفته شد و سرمایه‌گذاری‌های هنگفتی از جانب جمهوری اسلامی ایران در این زمینه صورت گرفته، لذاست که این شیوه‌ای همسویی با ایران توسط لشکر فیسبوکی و به ویژه در میان شماری از طلبه‌های افراطی جایی هیچگونه تعجب و حیرتی را باقی نمی‌گذارد.

همدستی جمهوری اسلامی ایران با تروریست‌های وحشی و تکفیری چهره چند رنگ آنان را در مقابل مردم هزاره در افغانستان بیشتر از قبل آفتابی کرده است. بنابرین آنان مزدورانی فرهنگی خویش را بیشتر فعال ساخته‌اند تا هرگونه نقد و انتقاد از آنان را ردگیری و  آماج حملات سیستماتیک قرار بدهند.

مطالب بیشتری در این بخش