جنبشهای الهامبخش حامی حقوق زنان در جهان (قسمت هشتم) ـ مجلهی اورال
در پایان جنگ داخلی، هنگامی که در «انجمن تساوی حقوق در آمریکا» که یک نهاد ملی بود - شکافی بر سر گزینش استراتژی مطلوب افتاد و این نهاد به دو تشکیلات رقیب تقسیم شد، آنها با بزرگترین چالش خود مواجه شدند. پیروزی ایالات شمالی در جنگ داخلی (۱۸۶۱ - ۱۸۶۵) آغاز پایان بردهداری و ظهور بردههای آزادشده به عنوان شهروندان جدید بود. اصلاحیههای ١۴ و ١۵ متمم قانون اساسی ایالات متحده برای رسمیتبخشیدن به حقوق شهروندی و حق رأی این گروه پیشنهاد شده بودند.
رهبران نهضت بر سر حمایت یا عدم حمایت از این اصلاحیهها اتفاق نظر نداشتند. یکی از سازمانهای جدید، «جامعه ملی حق رأی زنان» به رهبری استانتون و آنتونی - بر این باور بود که کنگره نباید این اصلاحیهها را تصویب کند، مگر آنکه زنان نیز مشمول حقوقی شوند که کنگره قصد تعمیم آن را به بردگان آزادشده دارد. گروه دیگر «انجمن حامی حق رأی زنان آمریکایی»، به رهبری استون و همسرش، هنری بلکوِل، هوادار حزب جمهوریخواه و طرفدار تصویب این اصلاحیهها بودند. آنها امیدوار بودند حزب جمهوریخواه عاقبت اصلاحیهای هم برای اعطای حق رأی به زنان تصویب کند. آن زمان حزب جمهوریخواه، که بلکوِل از بنیانگذاران آن بود، بر سر کار بود. اما حمایت از جمهوریخواهان بدون هیچ گونه تضمینی دائر بر اینکه در قبال این حمایت اصلاحیهای در باب اعطای حق رأی به زنان پیشنهاد خواهد شد، قمار بزرگی بود. در عمل، هیچ یک از این دو گروه به اهداف خود نائل نشدند.
اعضای کنگره اصلاحیههای ١۴ و ١۵ را به همان صورتی که تدوین شده بودند (یعنی بدون تعمیم حق رأی به زنان) تصویب کردند و شکافی که در نهضت رخ داده بود کماکان به قوت خود باقی ماند. فعالیتهای یک گروه بر حمایت سیاسی در سطح ایالتی متمرکز شد و گروه دیگر عمدتا به لابیگری در کنگره پرداخت. پس از آنکه مذاکراتی میان رهبران انجام شد، هواداران این دو نهاد رأی به ادغام دادند و به این ترتیب «انجمن ملی حق رأی زنان آمریکا» در سال ۱۸٩٠ تاسیس شد.
رهبران نهضت مبارزه زنان برای احراز حق رأی هم علیه هنجارهای بازدارنده اجتماعی و هم علیه تفسیری که از قوانین حاکم میشد مبارزه میکردند. شیوه کار آنها نادیدهگرفتن اولی و به چالشکشیدن دومی بود. با وجود آنکه مخالفت عمیقی با مشارکت زنان در امور اجتماعی و سخنرانی آنها در ملاء عام وجود داشت، رهبران نهضت زنان در مجالس قانونگذاری، در کنوانسیونها و گردهماییها (از هر نوع) و حتی در معابر عمومی سخنرانی میکردند. آنها علیرغم موانع قانونی به برگزاری منظم کنوانسیونهای حقوق زنان ادامه دادند؛ در بسیاری از ایالات، زنان شوهردار اجازه امضای یک قرارداد را نداشتند و این منع مثلا اجاره محل برگزاری یک کنوانسیون، چاپ مطالبی که میبایست منتشر میشد یا انجام سایر اقدامات لازم را دشوار میکرد. با همه این مشکلات، کنشگران حقوق زن به سازماندهی اجتماعات، تشکیل سازمانها و بهچالشکشیدن قوانین و عرف اجتماعی گسترده حاکم بر آن روزگار ادامه دادند.
ادامه دارد ...