محل تبلیغات شما

<--306px-->
‏رفتار خشن و تحقیرآمیز طالبان در ریاست پاسپورت غزنی ـ مجله‌ی اورال ‏رفتار خشن و تحقیرآمیز طالبان در ریاست پاسپورت غزنی ـ مجله‌ی اورال

‏رفتار خشن و تحقیرآمیز طالبان در ریاست پاسپورت غزنی ـ مجله‌ی اورال

چندین زن در ولایت غزنی در صف پاسپورت/گذرنامه از سوی طالبان در ولایت غزنی، لت‌وکوب شدند. طالبان پس از آن‌که اعلان کرد در شماری از ولایت‌ها به مردم پاسپورت توزیع می‌کنند، مردم از برخورد بد طالبان و در صورت استدلال و بیان مشکل از سوی آنان لت‌وکوب می‌شوند. در تازه‌ترین مورد، چندین خانم در ولایت غزنی در صف پاسپورت از سوی طالبان با قنداق تفنگ و «دنده‌ی برقی» مورد لت‌وکوب قرار گرفته‌اند.

خانمی که اسم خود را «حنیفه» معرفی می‌کند، به مجله‌ی اورال می‌گوید که توسط طالبان با قنداق تفنگ در صف پاسپورت لت‌وکوب شده است. او می‌گوید: «من با مادرم صبح وقت رفتیم ریاست پاسپورت و در صف انتظار که خیلی طولانی بود در کنار سایر مراجعه‌کنندگان پاسپورت ایستادیم. قریب ساعت هشت صبح بود، عریضه‌ی من که کمی مشکل داشت، بابت رفع آن مشکل از صف بیرون شدم. بعد از رفع مشکل، هنگامی‌که خواستم برگردم در صف کنار مادرم بایستم، طالب مسلح که مسوول آنجا بود اجازه‌ی ورود به من نداد.» او اضافه می‌کند: «هرچه گفتم که به خاطر رفع نواقص عریضه از صف بیرون شده بودم و مادرم در صف انتظار در نوبت من ایستاد بود، اجازه نداد. او می‌گوید که طالبان با استفاده از قنداق تفنگ و دنده‌ی برقی او را مورد ضرب و شتم قرار دا. او اضافه می‌کند: حالا که ساعت پنج شام است، تا هنوز ازدرد ناشی از قنداق تفنگ و دنده‌ی برقی در شانه‌هایم احساس درد می‌کنم. او می‌افزاید: «مادرم تاساعت دوازده‌ی چاشت، در داخل و من هم در بیرون به دور ازهم منتظر ماندیم.» او می‌گوید که طالبان نه تنها با زن‌ها برخورد درست و انسانی ندارند، بل‌که با روحیه‌ی زن‌ستیزانه در پی تحقیر آنان است.

‎ریاست پاسپورت ولایت غزنی این روزها میزبان مراجعین بسیار از سراسر ولایت غزنی است که نه تنها از روند کار ماموران این ریاست رضایت وجود ندارد، بل انتقادها از برخورد ناسالم افراد طالبان به خصوص رفتار خشن و زشت آنان در برابر زنان به شدت مورد انتقاد است.

‎«شکریه» یک مراجعه‌کننده‌ی دیگر است که ضربت قنداق تفنگ طالبان وجودش را آزرده ساخته است. او به مجله‌ی اورال می‌گوید: «به اثر شلوغی زیاد دختر کاکایم را که همراهم رفته بود، گم کرده بودم. مجبور شدم که وی را در صفوف انتظار جستجو کنم؛ اما طالبان هربار مانعم می‌شدند و می‌گفتند که چرا می گردی. هرچند به آنها گفتم که دنبال دخترکاکایم می‌گردم، گوش نمی‌کردند تا طالبی متوسل به خشونت شد و با قنداق تفنگ خود به پشتم کوبید و درونم را پر از درد کرد. با خودم بغض کردم و گفتم بی‌زار از هرچه در این وطن جریان دارد. او اضافه می‌کند: چاشت همه را از محوطه بیرون کردند و خود شان غذا خوردن رفتند. ما چند زن و دختر باهم در صحن یک تانک تیل رفتیم و منتظر شروع دوباره‌ی کار اداری بودیم که یک طالب مسلح آمد و ما را از آنجا راند و نگذاشت که رفع خستگی کنیم. جای دیگری هم نبود. مجبور شدیم در گوشه‌ی دور از دید طالبان منتظر بمانیم.» به گفته‌ی شکریه طالبان به زبان خشونت و قنداق و دنده‌ی برقی با مردم حرف می‌زنند. آنها چیزی جز تهدید نمی‌دانند. او اضافه می‌کند که رژیم طالبان، حرف اول شان تهدید و حرف دوم آنها قنداق تفنگ و شلاق است. آنها هیچ نوع دلیل و استدلال را نمی‌شنوند.

مطالب بیشتری در این بخش