محل تبلیغات شما

<--306px-->
گزارش میدانی؛ نه دست ستیز، نه پای گریز! گزارش میدانی؛ نه دست ستیز، نه پای گریز!

گزارش میدانی؛ نه دست ستیز، نه پای گریز!

محمدنعیم، باشنده‌ی قلعه امیرمحمدخان واقع در حومه شهرغزنی، کارگرعادی و روز مزد  است که هرصبح وقت باید به چوک «محل تجمع کارگران روز مزد» رفته تا کسی آید و او را به کار ببرد. وی در گفتگو به مجلهی اورال در پاسخ به پرسشی در مورد وضعیت کارشان چنین گفت «نه دست ستیز دارد و نه پای گریز» این یک ضربالمثل عامیانه است که نشان دهندهی اوج در ماندگی می‌باشد. در ماندگی‌ای که بحران بی‌کاری و فقر در کشور باعث آن است.

نعیم می‌گوید تا قبل از روی کار آمدن طالبان وضعیت کار به صورت نسبی خوب بود ولی بعد از جنگها و سقوط نظام جمهوری وضعیت کاری آنها روز‌به‌روز خرابتر شده می‌رود، طوریکه دیگر تحمل وضعیت برای‌شان ناممکن گشته است.

نعیم با چهره‌ی بسیار افسرده و پر از ناامیدی چنین می‌گوید: «حالا ما در هفته، بیشتر از دو روز نمی‌توانیم کار پیدا کنیم. هر روز زمستان نزدیک‌تر شده می‌رود و هوا سردتر می‌شود، شاید در طول زمستان حتی یک روز هم کار نتوانیم. این وضع من را از زندگی ناامید کرده و سخت نگران مخارج زمستان هستم که مبادا تهیه کرده نتوانم».

همچون نعیم، همه کارگران روز مزد، سخت از این حالت شکایت دارند و می‌گویند این گروه صنفی پائینترین و پرتعدادترین قشر جامعه راتشکیل می‌دهند.

بحران کار به بی‌کاران خلاصه نشده بلکه صاحبان کار و مشاغل را نیز دربر می‌گیرد. معلمان و دیگر کارمندان ملکی دولت از پرداخت نشدن معاش شان شکایت دارند و ادامه این روند را باعث فرار روز افزون مغزها، نیروی کاری باتجربه و قاچاق انسان از کشور می‌دانند.

سردار، نام مستعار معلمی است که در یک مکتب دولتی واقع در شهر غزنی مشغول تدریس است. وی در صورت افشا نشدن هویتش چنین می‌گوید: «چند ماه می‌شود که ما بدون کدام معاش به وظیفه حاضر می‌شویم و تدریس می‌کنیم، اما ما معلمین نیز فامیل داریم و مجبوریم مخارج فامیل خود را تأمین کنیم؛ درصورت که دولت فعلی قادر به پرداخت معاش معلمین نباشد، من خودم شخصاً از روی ناچاری راه مهاجرت را در پیش می‌گیرم و امثال من افرادی زیادی‌اند و این خود برای معارف و آینده کشور و مردم افغانستان ضایعه جبران ناپذیر است».

مطالب بیشتری در این بخش