در شهر دهلي در منطقه نظام الدين، آرامگاه همايون شاه اولين شاه سلسله امپراتوري مغل در هند، تقريبا چهار قرن بدينسو از شكوهمندي فرهنگي و مهندسي فاخر و اعظمت امپراتوري مغل ها در هند نمايندگي مي نمايد. اين آرامگاه تقريبا ٩ سال بعد از وفات همايون شاه فرزند بابرشاه در سال ١٥٦٥ آغاز و در طي تقربيا بيست سال با هزينه يك و نيم ميليون روپية تكميل گرديد. اين مكان باشكوه تاريخ و كارنامه بسيار ارزشمند و با عزتي را حكايت مي نمايند كه امروز و براي هميشه مردم هندوستان و علاقمندان حكومت مغل به آن افتخار نموده/ مي نمايند. اين بنا بعد از آرام باغ در آگره و قلعه قديمي ( پرانا قلعه) در دهلي، اولين تعمير مهم حكومت نوپاي آن زمان مغل در شبه قاره هند و داراي اهميت ويژه است. در ساختمان اين بِنَا از سنگ سرخ، سنگ مرمر، ايجاد دو گنبد و محراب اسلامي به شكلي مدنظر گرفته شده است كه خوبي و ويژگي هاي تمام ساختمان هاي إعمار شده توسط حكومت هاي مغل در آسياي مركز ي و بقيه نقاط را يكجا در اين بِنَا مشاهده مي توان كرد. پس از تكميل اين بنا و باغ هاي أطراف آن اين آرامگاه زيبا، مرغوبترين مكان در شبه قاره هند تا آنزمان بود. در جوار اين آرامگاه هر دو خانم همايون، شماري از شهزادگان و شخصيت مهم ديگري از حكومت مغل نيز بعدا دفن گرديد كه شمار زيادي از اين مقبره ها امروز نيز در وضعيت نه چندان مطلوب موجود است. ظاهرا براي اولين بار در شبه قاره هند، مكاني با چنين خصوصيت در نزديك دريا بِنَا گرديده و بعدا اين شيوه گسترش يافته است. چنانچه به شكل ظريف و مكملتر آن بعدا در آگره ( تاج محل) قابل مشاهده است. با سربلند نمودن چنين بنايي شكوهمند، سياست هاي دلسوز و مردمي، كارنامه هاي درخشان فرهنگي و برنامه هاي مفيد و مبتكرانه اقتصادي و اجتماعي حكومت مغل در همان آغازين سال هاي تأسيس خويش براي مردم هندوستان ثابت نمودند كه از تمام راجا و ماراجا و سلاطين گذشته تا آنزمان به مراتب شايستگي و خردمندي دارند.
سلاطين مغل همچون كه در أمور جنگي فاتح ميادين جنگ بود، تاريخ ثابت نموده كه به همان مقياس مردان فرهنگي و شخصيت هاي علم پرور و خوش ذوق و مردم دوست نيز بوده اند. گرچه در آن هنگام توجه تمام تاريخ نويسان به شرح داستان هاي جنگ و كشور گشايي معطوف مي بوده است ولي كارنامه هاي فرهنگي و اجتماعي اين سلاطين چنان شكوهمند است كه حتي امروز نيز در هر گوشه و كنار قابل مشاهده و تمجيد است. شكوهمندي كارنامه فرهنگي و ادبي سلاطين مغل در هندوستان چنان گسترده است كه امروزه دانشمندان و نهادهاي علمي در هندوستان در مورد آن كتاب هاي ضخيم و بسيار نوشته است.
بنابرين انتخاب منطقه و ايجاد آرامگاه همايون در نزديكي مقبره حضرت نظام الدين كه از بزرگترين شخصيت هاي معنويي و خوش نام در بين پيروان تمام عقائد ديني در شبه قاره هند بسيار حساب شده و قابل درك است. تا اين مكان با شكوه نيز در نزديك محل تردد عاشقان و شخصيت هاي علمي پيرو اين پير فرزانه و خردمند ( نظام الدين ) نيز بوده باشد.
در حقيقت همايون در ٢٠ جنوري ١٥٥٦ وفات و در قلعه قديمي ( پرانا قلعه) دفن گرديد. ولي علاقمندان و وارثان شاه همايون از امنيت قلعه قديمي مطمئن نبودند، لذا سه ماه بعد از وفات قبر همايون را با تمام خاك وي با تدابير امنيتي مطمئن به ولايت پنجاب منتقل نمودند. چنانچه تشويش بود شش ماه بعد از انتقال مقبره همايون، هيمو بقال( Hemu) از سرسخت ترين دشمنان مغل ها بالاي اگره و دهلي حمله و قلعه قديمي را اشغال كرد. هيمو به دنبال مقبره همايون تمام ساحه قلعه قديمي را زير و رو كرد.
ولي در سال ١٥٥٨ وضعيت مطلوب شد و اكبر شاه حكومت مغل را در هند دوباره مستحكم نمود. وي در سال ١٥٦٥ حكم انتقال قبر همايون را از پنجاب به دهلي صادر كرد. به اين ترتيب كار ايجاد بناي آرامگاه همايون شاه ٩ سال بعد از وفات وي در دهلي آغاز گرديد. اكبر شاه در سال ١٥٧١ براي زيارت قبر پدرش عازم دهلي شد و در آن هنگام ساخت بناي اصلي اين آرامگاه تكميل گرديده بود. گفته مي شود كه پس از فوت ناگهاني همايون شاه، خانم اول وي ( بيگه بيگم) نهايت افسرده و عازم حج گرديد. در برگشت به هندوستان از أعراب و سمرقند و بخارا بيشتر از صد معمار را آورد و براي آنان سراي عرب را تعمير و تحت نظارت خودش كار ساخت آرامگاه همايون را آغاز نمود. قبلا در هندوستان تعميرات مهم با از استفاده از سنگ و گل ساخته ميشد و به ندرت از سنگ مرمر استفاده مي گرديده، اندك نوشته ها به شيوه عادي كندن كار و سبك داخل ساختمان به شيوه تاريك و دلگير ساخته ميشد.
ولي آرامگاه همايون اولين بنايي است كه در شبه قاره هند به شكل دو گنبد و با تركيب سنگ مرمر سرخ و سفيد به شيوه بسيار مستحكم و سبك داخل و خارج ساختمان بسيار جذاب و روشن و دلنشين ساخته و در حدي مورد پسند واقع شد كه بعدا تمام تعميرات مهم مغل ها در هندوستان به همين شيوه ايجاد و همين سيستم به نام " هنر معماري مغل " معروف گرديد.
نقشه اين آرامگاه قسمي تهيه گرديده كه بنابي اصلي در وسط و چهار باغ در چهار أطراف در چهار أطراف پياده رو در أطراف محل أحاطه با چهار ديواري و در بالاي چهارديواري جوي بزرگ آب كه آب از دريا جمنا بالاي چهار ديواري در جوي ها منتقل و تمام باغ، نهال و گل هاي آرامگاه به همين شيوه آبياري و بقيه ضروريات آبي مرفوع مي گرديد. در عمارت مركزي آيات قرآني با خط كوفي و ديوارها با نقاشي گل و گياه هاي آسياي مركزي و برخي نقاط ديگر مزين گرديده است. در تزين بنا و ديوارهاي اين آرامگاه ظرافتكاري با خلاقيت هاي خيره كننده و جذاب مناظر زيبايي را خلق نموده است كه اين مكان را فراتر از يك آرامگاه پيشكش و ماحولي نهايت جذابي را در تمام اين مكان بوجوده آورده است. در تمام ساختمان هاي قبل از ايجاد اين آرامگاه گنبد به شكل پياز ايجاد ولي براي اولين بار در اين عمارت گنبد ها به شكل نارنج يا مالته ساخته شده است. با چنين اوصافي است كه شخصيت ها و هنرمندان هندي در بخش هاي مختلف امروز اين عمارت را شاهكار هنر معماري اسلامي هندو مي نامند و تمام مردم هندوستان به وجود اين عمارت افتخار و حاكمان مغل را بابت خردمندي و درايت شان تكريم و با الفاظ شايسته از آنان و كارنامه شان تمجيد مي نمايند.
قسمت ٢
شاه همايون
تولد همايون در ماه ماه ذوالقعده ٩١٣ هجري قمري در شهر كابل ثبت گرديده است. با وجود دشواري، جنگ و سفرهاي هميشگي بإبر در ايّام طفوليت همايون، وي هيچگونه كوتاهي نسبت به تعليم و تربيه همايون و بقيه فرزندان دختر و پسرش نكرده است. همايون إز سن چهارسالگي نزد بزرگان علم و معرفت دربارشاهي تربيت و رشد كرد. همايون همچون بقيه شاهان مغل شخصيت نهايت فرهنگي، با درايت، خردمند و با شفقت تبارز نمود. اگرچه بابرشاه داراي چهار فرزند پسر بود ولي همواره در مورد همايون بسيار با احترام ياد و به همه بستگان و اطرافيانش إظهار ميداشت كه ميخواهد عاجلتر همايون پادشاه و خودش گوشه نشيني اختيار نمايد. بإبر به همه اعضاي فأميل و اطرافيانش مي گفت: " در دنيا مثل همايون يار و ياور باوفاه نيست." از قضا همايون مريض و بإبر با اندوهي فروان به دعا و ثنا پرداخته و در شرايط نامساعد صحي و هوايي گرم آغا به روزه گرفتن به درگاه خداوند كرد و دعا نمود كه همايون صحت يأب و در عوض مرگ عاجل نصيب بابر گردد. وضعيت صحي همايون به تدريج بهبود يافت ولي شدت مريضي كه همه طبيبان إز تشخيص آن عاجز بودند بإبر را زمينگر و در نهايت به دامن مرگ كشانيد. بإبر همايون خيلي إز بستگان و امراي خويشرا كه در نقاط مختلف مصروف حكومتداري بودند طلب و سه روز قبل إز مرگش، همايون به صفت پادشاه تعيين كرد و إز همه خواست تا با أو بيعد كنند. همه بيعت كردند و پس إز مرگ بإبر همايون همه را به مقامات شان أبقا و به هر سه برادرانش بخش هاي إز حاكميت را اهدا كرد. حكومت پنجاب و افغانستان فعلي " أماكن مهمي كه بدنه أصلي عساكر و مسولين نظامي بإبر رأ تأمين مي نمود" به كامران سپرد. با آغاز پادشاهي خيلي إز ماليات هاي در مناطق تحت حكومتش بر مردم هندوستان را معاف كرد. وي با برادران و والي هايش خيلي با مدارا و نرمي برخورد داشت. ولي آنها إز أين نيت نيك شاه بسيار سوي استفاده كردند. هر يك إز واليان به شكلي سپاه و حكومت مستقل خودشانرا إيجاد و رفته رفته در پي تضعيف پادشاه به شورش و نافرماني هاي پيهم مبادرت مي ورزيدند. شيرخان والي بيهار بود مع بعدا تمام مناطق بنگال را نيز تحت حاكميت خويش قرار داد و مستقيم حكومت همايون شاه رأ تهديد مي نمود. ده سال إز وفات بإبر شاه ميگذشت و خيلي إز مسولين نظامي ارتش همايون سالخورده و برخي نظاميان مهم آن وفات نموده بود. همايون به والي پنجاب و مناطق افغانستان كنوني ( برادرش كامران) خط نوشت، در مورد تهديدهاي مختلف به خصوص شيرخان توضيح داد و درخواست إرسال نيروي كمكي نمود. اما با پاسخ منفي وي موجه گرديد. با مشاهده أين وضعيت شماري إز واليان ديگر نيز شورش نمودند. آگره و دهلي سقوط به دست شيرخان سقوط كرد. همايون مجبور به فرار شد ولي برادرش به وي اجازه ورد به لاهور نداد. همايون و لشكر خسته وي دو سال در بيابان و ريگستان هاي هندوستان در حال فرار ولايت به ولايت سرگردان بودند. تقريبا در اغلب ولايات اماج توطيه واليان گماشته خود و پدرش بإبر قرار مي گرفتند. بلاخره وي پس إز تقريبا پنج سال قندهار را فتح و وارد كابل شد.
ده سال تمام مصروف خنثا كردن توطئه هاي برادرش كامران بود. با وجود آنهمه دسيسه و در خواست مكرر مسولين حكومتي برأي مجازات وي هربار كامران را ميبخشيد. آخرين بار در كوهدامن كامران قصد جان همايون را كرد ولي پادشاه و برادر ديگرش هندال مطلع گرديدند. هندال إز پادشاه خواست تا با پسرش اكبر ( اكبرشاهنشاه بعدي امپراتوري مغل در هند) به كوه هاي أطراف بروند تا إز سوي قصد كامران در امان باشند و خود هندال شب را در محل أقامت شاه همايون جابجا و در همان شب با توطئه كامران در عِوَض همايون هندال كشته شد. أين حادثه چنان سهمگين بود كه تمام فاميل شاه و همه حكومت و مردم كابل در أين سوگ به شدت عزادار شدند. كامران دستگير شد ولي همايون شاه مائل بود تنها به قيد وي اكتفا نمايند. همگي مسولين حكومت درخواست مجازات مي نمودند پادشاه برأي درخواست كنندگان توضيح ميداد تا فقط به قيد كامران اكتفا گردد ولي همگي فرياد مي كشيدند كه " نا منظور نامنظور" ( قبول نيست قبول نيست) بلاخره مسولين حكومت عريضه نوشتن كه كامران باعث صدمات جدي حكومت گرديده، قصد كشتن پادشاه را نمود كه باعث قتل هندال برادر باوفايي شاه و تا كنون باعث قتل شماري زيادي إز عساكر و نظاميان " چغتايي" گرديده در عريضه درخواست أشد مجازات را نمودند؛ همگي مسولين ملكي و نظامي حكومت و اعضاي خانواده شاهي در پاي آن امضا كردند. همايون با ديدن أين وضعيت فقط با كور نمودن كامران موافقت كرد. به أين ترتيب پس إز ده سال جدال و كريز كابل و ساحات تحت سيطره حكومت همايون آرامش و امنيت دوران بابر را باز يافت نمودند. همايون پس از باز سازي حكومت و آرتش دوباره عازم هندوستان شد و پس إز پانزده سال دوري بخشي بزرگ إز قلمرو قلبي حكومت مغولي تا دهلي و اگره را تصرف نمود. ولي عمرش كفاف بيشتر نداد و روزي هنگام شنيدن صداي آذان در قلعه قديمي ( پرانا قلعه) در دهلي عصايش إز زينه لغزيد و در همانجا در سن پنجاه سالگي در گذشت. همايون در قبال مردم، عساكر و مسولين حكومتش خيلي احساس مسوليت مينموده با شفقت و مهرباني همراي آنان تعامل مي نمود. وي پس إز إتمام هر محركه خانواده هاي نظاميان قرباني را زمين و إمكانات معيشتي فراهم كرده همواره متوجه امور زندگي بازماندگان و فرزندان آنان بود.
شخصيت علمي همايون
همايون شخصيت نهايت نكته سنج و شاعر توانا و عالم خردمند بوده است. وي اغلب أوقات سخنان و پيام هايش را با دوستان و دشمنانش در قالب شعر، قصيده و رباعي بيان مي نموده است كه مجموعه شعر هاي وي ديوان زخيمي را شكل ميدهد. وي در ارتباط به استقبال برادرش إز شيرخان دشمن وي، أين رباعي را به شيرخان إرسال مي نمايد:
در آينه گرچه خود نمايي باشد
پيوسته ز خويشتن جدايي باشد
خودرأبنمايي غيرديدن عجب است
أين بوالعجبي كار خدايي باشد
همايون شاه نسبت به اهميت معنويي و تاريخي جواهرات و گنجينه ها واقف به آن اهميت فروان قائل بود. در دربار وي در مورد گنجينه هاي كه در هنگام تسخير هندوستان وارد خزانه حكومت مغول گرديده بود با تفصيل كتاب هاي بنام جواهرنامه همايوني و جواهر العلوم همايوني در يك هزار و ششصد صفحه نوشته شد. چنانچه برخي موضوعات اين كتاب ها در كتابي از پروفيسور عبدالغني بنام مغل دربارمين فارسي أدب جلد دوم مطالبي آمده است. همينطور كتاب هاي بسيار در مورد مسائل سياسي، اجتماعي و تاريخي آن روزگار نوشته شده است كه ذكر همه آنان در اين مجال ناممكن است.
- شاه همايون، همچنان نسبت به اهميت و جايگايي اثار و امكان تاريخ به خوبي واقف بود. گاهي با ديدن اثر تاريخي چنين بيان كرد:
افسوس كه سرمايه بكف بيرون شد
وزدست عجل بسي جگرها خون شد
كس نامد إز آن جهان كه تا پرسم إز و
كا حوال مسافران عالم چون شد
- همايون شاه، هميشه جشن نوروز را تجليل و در آن روز دانشمند، شعرا و علما را با تحايف خاص پذايري و تشويق مي نمود. وي در سال ١٩٤٠ هجري قمري در روز نخست ماه حمل با استقبال إز نوروز چنين بيان ميدارد:
اَي نير جمالت مهر سپهر شاهي
روشن ز نور رويت إز ماه تا بماهي
إز فيض ايزد شد بر تو بار ديگر
چون نام تو همايون نوروز پادشاهي
- در دربار همايون شعرا و نويسندگان و شخصيت هاي علمي و فرهنگي بسيار پرورش يافته است كه شماري إز آنان شخصيت بزرگ هستند همچون:
- گلبدن بيگم نويسنده كتاب همايون نامه ( خواهر شاه همايون)
- خان خانان ( بيرم خان)
- مولانا جنوبي بدخشاني
- مولانا نادر سمرقندي
- مولوي وحيدالدين ( بوالواجد فارغي)
- طاهر دكني
- خواجه أيوب
- قاسم كاهي
- مرزا اماني
- امير اويسي
- مولانا شهاب الدين احمد معمايي
- قاسم خان موجي بدخشي
- خواند أمير
- مولانا يوسف يوسفي
- محمد بن اشرف حسيني
- مولانا محمد بن علي سمرقندي
- جوهر آفتابچي
- بايزيد بيات
- ... شخصيت هاي بزرگي در دامن حكومت و در دربار وي پرورش و مقام و منزلت يافت. منجمله خوان امير نويسنده تاريخ خلفاي بن اميه، بن عباس، طاهريان، سامانيان و غزنويان بود. وي خلاصه الأخبار في بيان احوال الاخبار ، مكارم اخلاق، جواهر الأخبار اور غرائب الأسرار روضه الصفا در هفت جلد، فن انشا، حبيب السير، قانون همايوني و غيره را نوشت كه به به پاس خدمات علمي و تحقيقاتي، شاه همايون لقب امير مورخ را به وي عطا و تا پايان عمر مورد حمايت قرار داد، پس از مرگ وي را در جوار حضرت نظام الدين دفن كرد و فرزندش ( سيد عبدالله) را تحت پوشش تعليمات عالي قرار و منصب هفت صدي را برايش اهدا كرد. به همين ترتيب همايون شاه تمام علما، دانشمندان و شخصيت هاي مفيد را مورد حمايت قرار ميداد كه باعث رونق علمي و فرهنگي و هنري خاصي گرديده بود. همايون شاه در پي مرحم گذاشتن بر هر دل پريشان و داغديده جامعه بود و در زمينه از هيچ كوشش و تلاشي دريغ نمي كرد. به همين شيوه وي فرهنگ و عنعنات پسنديده اي را در جامعه و سلاطين پس از خودش ميراث گذاشت. چنانچه شاعري در وصف وي شعري بلندي گفته است كه فقط چند بيت آنرا در اينجا مياورم.
- ... چو خواهد كه معمور گردد جهان
- نماند ز بدعت به عالم نشان
- نهد أفسر سروري بر سري
- كه در عدل نبود چون او ديگري
- بر افرازد اعلام أنصاف و داد
- باحسان كند خاطر خلق شاد
- .....
شاه همايون در علوم رياضي و ستاره شناساسي نيز إز برجسته ترين دانشمندان روزگارش محسوب مي گردد. ملابد ايواني نوشته است كه " در علم نجوم و برخي علوم غربي بي نظير است" در اكبرنامه آمده كه شاه همايون در قبال علوم و لوازم رصدي توجه ويژه داشت. در جايي ديگر از همين كتاب آمده كه وي در علوم رياضي بي بدل بود. همايون چنان علاقمند علوم نجومي بود كه حتي در ايام مهاجرت دانشمندان مطرح اين بخش را با خودش داشت و تبادل نظر در اين زمينه را جاري نگهميداشت. نور الدين ترخان نوري سفيدوني دانشمند مطرح رياضي، نجوم و حكمت از شاگردان همايون شاه است.
همايون پيوسته در پي گسترش اين علوم بود وي در نقاط مختلف رصد خانه ساخت و با لوازم رصدي مجهز ساخت. همايون در بلندترين نقطه قلعه قديمي در دهلي رصد خانه بلند و سه منزله ايجاد كرد. يك روز شام پيش بيني ميشد كه سياره زهره طلوع كند همايون با شماري از دانشمندان در اين رصد خانه منتظر طلوع زهره و در حال مباحثه بودند كه اذان شام گفته شد و جلسه براي رفتن به مسجد ترك كرد و در هنگام پايين شدن از زينه بود كه لغزيد زخمي شد و بعدا در اثر جراحت همين زخم ها فوت نمود.
علاقمند شاه باعث ترويج علاقمندي به علوم فضايي و ايجاد و گسترش اين صنعت در هندوستان گرديد. چنانچه شعر و نوشته هاي بسيار از دانشمندان و نويسندگان در تجميد از همايون بابت توجه ويژه وي به علوم فضايي در دسترس است.
آن چرخ چيست كامده برخورش مدار
آن بدر كز ميانه شهابش كند گذار
گاهي نموده چون حركات فلك سير
گاهي گرفته چون طبقات زمين قرار
پيوسته چند حجره مقفل بروي هم
ليكن تمام آن بيكي قفل استوار
...
همايون شعر و اختراعات فروان در حوزه علوم نجومي و فضايي دارد برخ از آنان در موزيم هاي مختلف در هندوستان موجود است.
- همايون در نقاط مختلف تحت حاكميت خويش كتاب خانه ايجاد نموده بود و همواره حتي در لشكركشي هاي نظامي و ايام مهاجرت يك كتابخانه سيار همرايش بود وي از اندكترين فرصت براي مطالعه استفاده مي كرد.
همواره توطيه و جدال هاي پيهم مجال كارهاي بسيار را از وي گرفته بود بأنهم در دهلي و اگره مكتب ساخت و بزرگترين دانشمندان را مامور اداره ان نمود.
در طَي چندين باري كه به هندوستان سفر كردم بِنَا و أماكن تاريخي آن ديار و به ويژه آثاري به جامانده از سلاطين مغل به شكل ساختمان و يا قلمي و صنعتي در موزيم هاي مختلف اين كشور پهناور حس كنجكاوي أمرا بر انگيخت و چند كتابي از نويسندگان هندي و غيره را در مورد آنها و كارنامه شان مرور كردم. بنابرين اين متن كوتاه را به هيچ وجه تبارز دهنده شخصيت بزرگ علمي و فرهنگي و اجتماعي شاه همايون نمي دانم. حتي اندك مطالبي را كه در مورد كارنامه شكوهمند وي دريافتم بابت اطاله كلام نتوانستم گزرا اينجا بياورم. بنابرين اين شخصيت اعظيم داراي كارنامه بزرگ فرهنگي و اجتماعي و علمي است كه اميدوارم محققين و نويسندگان توان مند كشور ما در اين زمينه مردم را اطلاع رساني جامع و كامل عرضه نمايند.
حاجي عنايت علي زاده
١١مارچ ٢٠١٨
دهلي -هندوستان