محل تبلیغات شما

<--306px-->
رسالت هزاره‌ها و تاجک‌ها در قبال فاجعه‌ی افشار با توجه به رهنمود استاد مزاری ـ مجله‌ی اورال رسالت هزاره‌ها و تاجک‌ها در قبال فاجعه‌ی افشار با توجه به رهنمود استاد مزاری ـ مجله‌ی اورال

رسالت هزاره‌ها و تاجک‌ها در قبال فاجعه‌ی افشار با توجه به رهنمود استاد مزاری ـ مجله‌ی اورال

استاد مزاری، چندی پس از فاجعه‌ی افشار طی یک جلسه با شماری از بزرگان قوم تاجک نظریات و سفارشات خویش را در مورد این فاجعه بیان کرده و بر ضرورتِ تلاش برای رسیدن به همبستگی بین این دو قوم محروم در افغانستان پا فشاری می‌کند. وی همبستگی بین اقوام تاجک و هزاره را نیاز رسیدن به عدالت در افغانستان می‌داند.

در این جلسه، استاد مزاری چند موضوع مهم را روشن نموده، رسالت مردم تاجک و هزاره را در قبال چگونگی بر خورد با فاجعه‌ی افشار را بیان کرده و بر ضروت همبستگی بین این دو قوم و ضرورت برای التیام این درد بزرگ را مطرح می‌کند. در این دیدار استاد مزاری، بزرگان تاجک را فرا می‌خواند تا راه اجتناب از خون‌ریزی بیشتر را پیدا کنند و زمینه نزدیکی و همبستگی بین مردم تاجک و هزاره را که ضرورت تاریخی برای تامین عدالت و امنیت در افغانستان است را پی‌گیری و پیدا کنند. استاد مزاری، در حالی بر ضرورت التیام زخم افشار تاکید می‌کرد که هنوز چند ماهی از آن فاجعه نگذشته بود. استاد مزاری، در آن زمان با تاکید بر ضروت اجتناب از ایجاد دشمنی قومی بین مردم هزاره و تاجک به خاطر فاجعه‌ی افشار سخن می‌گوید. استاد مزاری، با تاکید در آن جلسه می‌گوید که ما هزاره‌ها برادران تاجک خویش را در قضیه‌ی افشار مقصر نمی‌دانیم. استاد مزاری، با تاکید بر ضرورت تحکیم دوستی بین مردم تاجک و هزاره آن را به نفع تقویت وحدت ملی در افغانستان می‌داند.

هم‌چنین استاد مزاری، در این جلسه مردم پشتون را مسول جنایات آقای سیاف معرفی نمی‌کند. استاد مزاری، دشمنی اقوام در افغانستان را فاجعه اعلان می‌نمایند.

استاد مزاری در دیدار با موسفیدان شمالی می‌گوید:
"... خوب اینجا‌ (در افشار) جنگ پیش آمد، در اینجا برنامه ریختند، سنگرهای ما را خریدند، پول توزیع کردند، تبلیغ کردند که حزب وحدت شاخه‌ی مزاری جنگ طلب است، دیگران با من هستند، هم رادیو را می‌شنیدید، هم گفتند، هم اعلامیه دادند. هیچ برای من سنگین نیست که علوم (اجتماعی) را گرفته، جنگ است، در هفت جنگ ما سیاف را از شهر کشیدیم تا پغمان رساندیم، حالا این‌ها آمده افشار، من در پل‌سوخته زندگی می‌کنم. این برای من سنگین نیست. ولی مردم افشار چه کرده بود که ریختند؛ حتی کسانی را که با او همکاری کرده بودند، خانه‌های‌شان را آتش زدند و چوروچپاول کردند. این را چه می‌گویند؟ سنگر نظامی گرفتند؟ مردم افشار سه دسته بودند؛ وحدتی بودند، حرکتی بودند و بی‌طرف هم بودند. آیا یک نفر را در افشار گذاشتند به عنوان شیعه و هزاره؟
من‌ یک گروه مخالف هستم، با دولت مخالفم، جنگ کردم، گفته هم نمی‌توانم که سر قوماندان‌های خود مسلطم، ولی این‌که به نام وزارت دفاع است، این‌که خود را دولت قانونی می‌گیرد! چرا افشار را آتش زدند؟ چرا طفل‌های هشت‌ساله را از بین بردند؟...
وللهی ما عمل حکومت را به حساب شما مردم (تاجک) نمی‌گذاریم. من نه این جنگ‌ها را که حکومت کرده، به حساب تاجک می‌گذارم، نه این جنگ‌های را که سیاف کرده به حساب افغان (پشتون‌)؛ ولی می‌خواستم یک روزی چهارتا ریش‌سفید تاجک را پیدا بکنم و این رسالت تاریخی خود را برای‌شان بگویم که ما رفتنی هستیم و این مردم ماندنی هستند، آینده‌های ما، ما را نگویند که چرا این‌کار را کردید.

من برای نماینده مسعود گفتم، که آقای مسعود! من تا حالا ریش‌سفیدان و بزرگان مردم خود را ملامت می‌کردم برای این‌که چرا در کنار بچه‌ی سقاو خیانت کردید، تنگ‌نظری کردید، ولی امروز به این نتیجه می‌رسم که آن بزرگان ما مقصر نیستند، چون او (بچه سقاو) هم یک آدمی بود در آن روز بی‌سواد، از کوه آمده بود؛ اما تویی که تحصیل کرده هستی، تویی که چهارده‌سال علم مبارزه گرفته‌ای، تویی که حالا به نام وزارت دفاع منتخب مردم هستی، چرا با مردم این‌طور رفتار می‌کنی؟ آیا مرم دوستی حکومت را ببینیم که شاخه‌ی مزاری را می‌کوبد؟ یا جنایت افشار را ببینیم؟
روس‌ها در ۱۴ سال صورت زن‌ها را پوست نکرده است، سر زن‌ها را نبریده است، طفل هشت‌ساله را هم نکشته است، این مجاهد بزرگِ خدمت‌کار ۱۴ ساله، این کار را کرده!

ما این (جنایت‌ها) را به حساب شما (مردم تاجک) نمی‌گذاریم. هیچ‌وقت قول نمی‌دهم که با عاملین این جنایت  برادر می‌شوم، یا با آنها دست می‌دهم، ولی با ملیت تاجک برادر هستم، با ملیت پشتون برادر هستم، شما هر راهی که بروید تا بین ملیت‌ها دشمنی نباشد، برادری باشد، ما از این مساله استقبال می‌کنیم...
من معتقدم آن‌قدر که مردم ما، مردم هزاره، این نزاکت تاریخی را (مراعات) می‌کرده و این سنت تاریخ را، متاسفانه شما برادران نکردید و الآنش هم فکر نمی‌کنید ...

این فرصت برای ما دست نیافت که حداقل برای آینده، ما این مساله را به‌طور مفصل برای مردم خود می‌گفتیم. برای مردم ما این سؤال مطرح بود و هست که چرا ما رو در رو قرار گرفتیم و این را من برای مردم خود مجبور بودم توضیح بدهم، ولی خواست ما بود که شما را هم ببینم، بزرگان و ریش‌سفیدان‌تان را.

این کار شما، کاری خیری است، به هر شکلی که می‌توانید و هر راهی را که شما می‌سنجید ما حرفی نداریم. ما الآن هم اعلان می‌کنیم این مساله را که ما تصمیم جنگ نداریم. ولی این را برای شما می‌گویم که در جنگ، امکانات، هیچ‌وقت تعیین کننده نیست که آقایان ۱۳ تا BM40 را می‌برد آن‌جا جایگزین می‌کند و بگوید ما پیروز هستیم. ۱۴ سال انقلاب هم این مساله را ثابت کرد که اگر پیروز می‌شد، نجیب پیروز می‌شد.

ما طرف‌دار جنگ نیستیم، ولی یک‌نفر هم بمانیم در اینجا دفاع می‌کنیم و ما هیچ برو بر گرد هم نداریم. در این مساله شما هر پلان داشته باشید، بیایید خط حایل ایجاد بکنید، ناظر باشید، خصومت‌ها را از بین ببرید و ما استقبال می‌کنیم (منشور برادری، ص۱۸۳ - ۱۸۷).

در این مطلب متن سخنان استاد مزاری از شبکه‌های اجتماعی گرفته شده و به متن نوشتاری تبدیل شده است.

مطالب بیشتری در این بخش