محل تبلیغات شما

محل تبلیغات شما

غربت افغانستانی ها در ایران؛توهین، تحقیر، آوارگی و مرگ غربت افغانستانی ها در ایران؛توهین، تحقیر، آوارگی و مرگ

غربت افغانستانی ها در ایران؛توهین، تحقیر، آوارگی و مرگ

 در اين روزها گزارش هاي زيادي از كشتار دسته جمعی افغانستاني ها در مرز ايران و تركيه توسط پوليس مرزي ايران انجام مي گیرد و خانواده هاي بسياري را به غم عزيزان مهاجر شان دچار می کند.

اردوگاه های ایران مملو از مهاجرین اسیری است که یا از سر کار شان به اسارت درآمده اند و یا از مرز های این کشور که می خواستند به نحوی سنگینی را از سر شانه های حكومت کم کنند باز داشت شده اند. در حقيقت جنگ و فقر در افغانستان باعث شده است که بسیاری از مردم افغانستان طعم تلخ مهاجرت را بچشند و در غربت زندگی کنند.

بسیاری از افغانستانی ها وقتی زندگی کردن در داخل کشور برای شان دشوارشد، به سوی یکی از دو کشور همسایه ی ایران و پاکستان مهاجرت کرده اند، اما هجرت همواره برای آنها سخت و دشوار بوده است. بر دردها و رنج های آنها افزوده است و خاطرات تلخی را درذهن و خاطر شان برجا گذاشته است. کشورهای همسایه نیزهمیشه قوانین بین المللی مهاجرت را زیر پا گذاشته اند و از اعمال هرگونه فشار بر مهاجرین افغانستانی دریغ نکرده اند. در این میان هزاره و شیعیان افغانستان به چند دلیل بیشتر به کشور ایران مهاجرت کرده اند:

 1- همزبانی: هزاره ها به دلیل تبعیض حاکم درتاریخ کشور، از امکانات آموزشی محروم بوده اند و برای اکثر آنها زمینه آموختن یک زبان خارجی فراهم نبوده است؛ به همین دلیل اکثر آنها به ایران بخاطر هم زبان بودن مهاجرت کرده اند. متاسفانه دولت ایران بیشترین جفا و تبعیض را نسبت به این هم زبانهای خود روا داشته است. مهاجرین هزاره با آن که فارسی صحبت می کنند اما به دلیل لهجه خاص هزارگی و شکل و قیافه هزارگی، بیشتر از دیگران در ایران مورد تمسخر قرار می گیرند و بیشتر از هر گروه قومی دیگر توسط پولیس ایران دستگیر و به اردوگاه برده شده و بعد از آنجا رد مرز می شوند.

2- هم مذهب بودن: اغلب هزاره ها بخاطر شیعه بودن ایران را برای مهاجرت انتخاب می کردند تا حد اقل فشار تبعیض مذهبی روی دوش آنها نباشد اما بعد از گذشت سالها اکنون روشن شده است که مذهب نیز نتوانسته است دستاویز خوب و مستحکمی برای اقامت آنها در ایران باشد و در واقع این مسئله برای حکومت ایران هیچ ارزش و بهایی ندارد و هم مذهب بودن با ایران نه تنها به هزاره ها کمک نکرده است بلکه باعث شده که آنها هم از سوی دولت ایران و هم از سوی جامعه جهانی نادیده گرفته شوند. بسیاری از افغانستانی های شیعه مذهب، هنگام زیارت شاه عبدالعظیم، بی بی معصومه، مسجد جمکران و امام رضا از سوی پولیس ایران دستگیر و رد مرز شده اند. این خود دلیل روشنی است که هم مذهب بودن هزاره ها با ایران هیچ اهمیتی در تطبيق سياست هاي سختگيرانه اي حكومت ايران ندارد و دولت ایران در افغانستان تنها به دنبال منافع سیاسی و نژادی اش است و همواره سعی کرده است از هم مذهب بودن هزاره ها سوء استفاده بکند. دلیل روشن بر اینکه برای حکومت ایران نه همزبانی مهم است و نه هم مذهب بودن، اردوگاههای ایران است. اردوگاههایی که مهاجرین افغانستانی از آنها خاطرات دردناک فراوان دارند و روزانه صدها تبعه افغانستان در آنجا لت و کوب و شکنجه می شوند.

 غلام علی یکی از کسانی که با وجود داشتن پاسپورت اقامت از سوی پولیس ایران دستگیر و به اردوگاه " سفید سنگ" انتقال داده شده و بعد رد مرز گردیده است میگوید:" از یکی از کوچه های تهران بسوی منزل یکی از فامیلهایم می رفتم، چون پاسپورت داشتم با خیال راحت راه می رفتم و اصلا نگران اینکه دستگیر شوم نبودم، یک دفعه کسی صدا زد هی افغان بیا اینجا، سرم را دور دادم دیدم پولیس است، رفتم نزدیک شان، گفت بگو بیینیم کجا می روی، گفتم دیدن فامیلهایم، گفت اینجا مگر فامیل داری؟ بیا سوار شو، گفتم من پاسپورت دارم، پاسپورتم را نشان دادم و سرباز آن را گرفت و باز کرد و چند ورقش را نگاه کرد و بعد گفت این اینجا به دردت نمی خورد و پاره اش کرد، بعد مرا با زور انتقال دادن در یک موتر که عده ی زیادی از افغانی ها آنجا بودند، همه ما را آوردند اردوگاه سفید سنگ، آنجا سه شبانه روز بدون آب و نان بسر بردیم و بعد رد مرز مان کردند."

دردناکتر از این خبر مرگ یکی از افغانها در اردوگاه " سفید سنگ " است که بعضی از سایت های ایرانی آن را نشر کردند.

داستان یک مرگ دردناک

 سید غلام حیدر حسینی 55 ساله توسط پولیس ایران دستگیر و به اردوگاه " سفید سنگ" منتقل می شود. سید غلام حیدر حسینی بر اثرکمبود اکسیجن با ایست قلبی مواجه میشود و بعد جان می دهد.

 سید احمد حسینی فرزند غلام حیدر حسینی به " خبرگزاری هرانا" گفته است که:« ما از روز چهارشنبه تا روز جمعه در آنجا بودیم. روز جمعه بعد از ظهر ساعت دو و نیم حال پدرمان خراب شد و گفتیم که ما را از اینجا بیرون ببرید. ما دم در رفتیم. ولی مسئولان در را خیلی دیر باز کردند، تا جایی که با سنگ به شیشه زدیم تا بشکند و ایشان خبردار بشوند و پایین بیایند و در را باز کنند. چون حال پدر ما خیلی خراب بود. وقتی ما میخواستیم پدرمان را خارج کنیم اینها برادرمان را که در می زد کشیدند و خیلی زدند. من و برادرم را به داخل فرستادند و پدرم را بردند.”

 سید احمد حسینی در ارتباط به روند تحویل گرفتن پیکر پدرشان به خبرنگار هرانا گفته است:« پیش رئیس اردوگاه به ما گفتند که شما باید رضایت بدهید تا ما شما را رها بکنیم. اگر شکایت بکنید ما شما را نگه می داریم. ما چون دو مریض در خانه داشتیم، هم مادرم هم مادر بزرگم مریض هستند و ما دو برادر در اینجا بودیم، گفتیم که اگر پیکر پدرمان را به در خانه ببرند آنها هم از بین می روند. در نتیجه به اجبار هر چه آنها خواستند امضا کردیم و آمدیم. بعد ما جسد پدرمان را از بیمارستان تحویل گرفتیم».

 غلام حیدر حسینی با فرزندانش با آنکه " کارت کار" در ایران را داشتند دستگیر و به اردوگاه منتقل شده است. بعد از فوت غلام حیدر حسینی تمام اسناد و مدارک او توسط مسئولین اردوگاه سفید سنگ ضبط شده و به فرزندانش نیز گفته شده است که دوباره مراجعه نکنند چون اطلاعاتی داده نمی شود و مدارک هم برگردانده نمی شود.

 این یکی از نمونه های برخورد غیر انسانی دولت ایران با مهاجرین افغانستانی است، صدها مهاجر افغانستانی دیگر در وضعیتی فجیع تر از سید غلام حیدر حسینی در اردوگاه ها و زندان های ایران جان داده اند، اما بر اثر فشار دولت ایران بر خانواده های آنها، خبر مرگ آنها منتشر و رسانه ای نشده است.

مطالب بیشتری در این بخش