

تهدیدها در برابر آزادی زنان افغانستان
سرمقاله روزنامه فرانسوی زبان لوماند
برگردان: نسیم ابراهیمی
حکومت های غربی به رهبری دولت ایالات متحده ی امریکا، در اواخر سال 2001 طالبان را در افغانستان از قدرت کنار راندند. در واقع یکی از اهداف اصلی آن ها این بود که شرایط را به نفع زنان افغانستان تغییر دهند. در زمان حاکمیت رژیم طالبان، زنان افغانستان همچون دوران قرون وسطایی در زندان به سر می بردند؛ این درست زمانی بود که دموکراسی، تمام فرصت ها برای مردم را جهان مهیا می ساخت اما زنان افغانستان با نقض آشکار حقوق بشر، از سوی رژیم طالبان مواجه بودند. غربی ها پس از چهارده سال حضور در افغانستان، اکنون از این کشور بار سفر بسته اند و این درحالیست که شرایط قناعت بخشی برای زنان افغانستان به میان نیامده است.
در تمامی تلاش هایی که از سوی حکومت های غربی برای بهبود وضعیت زنان افغانستان صورت می گرفت، اراده و خواست واحد و مستقل وجود نداشت اما سازمان بین المللی و نهادهای غیردولتی داخلی از این شرایط پیش آمده، به خوبی بهره برده اند. زنان افغانستان در زمان حاکمیت رژیم طالبان، از دسترسی به آموزش، صحت و فعالیت های اجتماعی محروم بودند اما امروز بازهم در یک حالت نابرابر و با شرایط دشوار اجتماعی دست و پنجه نرم می کنند. اکنون در سال 2015، زنان افغانستان به عنوان وکیل، سرباز در صف نیروهای پولیس و ژورنالیست در رسانه ها فعالیت دارند و 40 درصد کل دانش آموزان مکاتب را دختران تشکیل می دهند.
وضعیتی راکه اکنون تجربه می کنیم، حکایت از اندک فرصت های مهیا شده برای زنان دارد، متاسفانه همین فرصت های به دست آمده، اکنون در معرض تهدید قرار دارد.خروج غربی ها و قوت فرهنگ نابرابری که نقش مهمی را در فرهنگ سیاسی افغانستان بازی می نماید،نگرانی جدی ای را در برابر این دست آوردها خلق کرده است.به همان دشواری که این فرصت ها به دست آمده است اما بر عکس آن، احتمال از دست رفتن آن به همان سادگی که هیچ تصور آن نمی رود، وجود دارد.شورشیان طالب، تا هنوز تغییر موضع نداده اند و در دشمنی خود با زنان همچنان پا برجا مانده اند.زنانی که یک بخش زیادی از عمر خویش را در رویای رسیدن به مدرنیته و رسیدن به زندگی بهتر سپری نموده اند، به خصوص آن هایی که به عنوان وکیل، سرباز و ژورنالیست فعالیت دارند و نیز دختران دانش آموز، در معرض تهدید جدی قرار دارند.
برگشت به گذشته، یک تراژیدی است. محافظه کاران و افراد سنتی یکی از خواست های شان همین است؛ گرایش به گذشته یا واپسگرایی. به گونه ی نمونه، استخدام 5000 سرباز پولیس زن، یکی از دشواری های حاد در جامعه افغانستان بوده است. چون پیدا کردن داوطلب برای سربازی از میان زنان در جامعه ی سنتی افغانستان یک مشکل بزرگ است. در حال حاضر، رقم سربازان زن در صفوف نیروهای پولیس به 2700 تن می رسد که 2 درصد کل نیروهای پولیس را تشکیل می دهد. حضور زنان در صف نیروهای پولیس با مشکلات بزرگ اجتماعی و وظیفوی مواجه است. یکی از زنان سرباز در صف نیروی پولیس می گوید که وی مقام و وظیفه ی خود را از همسایه های خود پنهان می کند. در هنگام خروج از خانه و رفتن به سوی محل کار در میان موترهای ترانسپورتی،مجبور است که به جای یونیفورم، در زیر برقع به محل کار خود برود. مزاحمت های جنسیتی از سوی همکاران مرد، یکی از بلاهای دیگر در برابر انجام وظیفه ی زنان به شمار می رود؛ اجرای وظیفه یک زن در صف نیروی پولیس یک تابو است. مقابله کردن با این تابوها خیلی دشوار است. اجرای وظیفه زنان در صفوف نیروهای پولیس، قبول یک خطر بزرگ در زندگی شان نسبت به مردان است. چون یک سرباز پولیس زن، از دو نگاه مورد توجه طالبان قرار می گرفت/می گیرد: به عنوان یک پولیس و به عنوان یک زن.
یکی از مصیبت های بزرگ که منجر به جنایت می شود و غربی ها با آن مقابله کرده اند، پدیده ای به نام «غیرت» می باشد؛ به خصوص زمانی که زنان در یکی از موسسه های خارجی کار می کردند، توسط اعضای فامیل خویش تهدید به مرگ می شدند، چون براساس قانون ظالمانه و وحشیانه ی آن ها، این خانم ها روی ارزش های خانوادگی شان پا گذاشته اند. اکنون، خروج غربی ها از افغانستان، یک تهدید و خطر بزرگ برای کارمندان نهادهای بشر دوستانه است.
جایگاهی را که زنان افغانستان در جامعه ی مرد سالار خویش به آن دست یافته اند، یکی از نشانه های پیشرفت است اما حضور زنان در جامعه تا هنوز در دل مردان این کشور یک شوک ایجاد می نماید. باورمندی کلی بر این است که از پیشرفت زنان انکار صورت گیرد به خصوص یک تعداد از کسانی هستند که به غربی ها اتهام می بندند که آن ها خواسته های خود را بالای مردم افغانستان تحمیل می نمایند. در جامعه ای که تا هنوز آماده ی پذیرفتن همچو شرایط نیست، زنان افغانستان تا هنوز نمی خواهند که به کاری گماریده شوند. اما در برابر جهل، بی سوادی و دیدگاه های افراطی که در برابر زنان وجود دارد، زنان نمی توانند که به تنهایی در این مورد مبارزه نمایند. تداوم حمایت از زنان یکی از وظیفه های اصلی است.