محل تبلیغات شما

محل تبلیغات شما

از کودک شوخ مناطق مرکزی افغانستان تا قهرمان جهان/ گفتگو با حسین صادقی از کودک شوخ مناطق مرکزی افغانستان تا قهرمان جهان/ گفتگو با حسین صادقی

از کودک شوخ مناطق مرکزی افغانستان تا قهرمان جهان/ گفتگو با حسین صادقی

حسین صادقی، در جهان چهره ی شناخته شده ی است اما در افغانستان از شهرت کمتری برخور دار است. او سالها در عالم مهاجرت بسر برده است و سرد و گرم روزگار را چشیده، قله های ترقی را یکی از پس دیگری پیموده است. او پس از سالها زندگی در غربت، اکنون با امید و آروز در افغانستان آمده است و رویایش اینست که روزی دریای کابل را پر از آب زلال ببیند و هوای کابل را پاک و با صفا.
در زمستان سرد کابل، روزی سراغ او را در دفتر کارش گرفتم تا از او در مورد خودش، فعالیت ها و دست آوردهایش بیشتر بدانیم. صادقی با لبخند گرم از من پذیرای کرد و بعد از سلام و احوال پرسی گفتگو را آغاز کردیم.
اورال: در نخست لطف کرده خود را برای خوانندگان مجله و وب سایت اورال معرفی کنید؟

صادقی: حسین صادقی . . . ( می خندد) معرفی همیشه برایم سخت بوده، چون نمی دانم چه بگویم، خوب با همین حسین صادقی شروع می کنیم.
اورال: کجا متولد شده اید و تا فعلا در کدام کشورها زندگی کرده اید؟
صادقی: در افغانستان و در مناطق مرکزی متولد شده ام، بعد در کشورهای مثل ایران، پاکستان و سوریه زندگی کرده ام و فعلا هم در استرالیا و آمریکا زندگی می کنم و در حال حاضر هم که در کابل هستم.
اورال: در مورد تحصیلات تان بگویید؟
صادقی: در دانشگاه سولبرن میلبورن رشته یArt Performance را خوانده ام و در سال 2008 فارغ شدم، قبل از آن هم رشته ی انگلیسی تخصصی پزشکی را خوانده بودم، چون در پاکستان فزیوتراپی کار می کردم و برای کار در استرالیا نیاز بود که انگلیسی تخصصی پزشکی را بخوانم.
اورال: ورزش را از کی آغاز کردید؟

صادقی: ورزش را از 9 سالگی و در قریه ی محل تولدم آغاز کردم و شروع آن هم بر اساس یک اتفاق بود که من یک عکس بروسلی را که برادر بزرگترم همراه خود داشت، دیدم و به ورزش رزمی علاقه پیدا کردم. ولی نمی دانستم که ورزش رزمی چیست؟ چون هیچ معلوماتی در مورد ورزش های رزمی وجود نداشت. شوق خیلی زیادی در وجود من به ورزشهای رزمی پیدا شده بود، هر روز با بچه های قریه جنگ می کردم، لگد بازی می کردم و کارم همین کارا بود تا اینکه توانستم یک کلپ کوچک را پیدا کنم و راهم در ورزش از همان جا آغاز شد و تغییر و تحولی که در زندگی ام آمد از همانجا شروع شد.
اورال: کدام رشته ورزشی را بصورت حرفه ی کار کرده اید؟
صادقی:ووشو رشته ی اصلی ام است، بعدها وقتی در کشورهای مختلف مسافرت کردم، ورزشهای مثل کاراته، ژیمناستیک و جودو را هم تمرین کرده ام، اما رشته اصلی ام همیشه ووشو بوده است.

اورال: در زمینه ورزش تا کنون چه دست آوردهای داشته اید؟
صادقی: در افغانستان عضو تیم ملی بودم و دوبار قهرمان کشور شدم، در پاکستان هم عضو تیم ملی پاکستان انتخاب شدم ولی چون تابعیت پاکستان را نداشتم نتوانستم در مسابقات بین المللی از پاکستان شرکت کنم. در پاکستان هم قهرمان شدم و مدیر فنی فدراسیون پاکستان بودم. بعد از پاکستان به استرالیا رفتم. آخرین دست آوردم هم در سال 2012 بود که در فیستیوال جهانی ورزشهای رزمی در کیش ایران، توانستم قهرمان جهان شوم.


اورال: الگوی ورزشی شما چه کسی بوده است؟
صادقی: در زمینه ورزش دو کس همیشه برایم مهم بوده است. شروعش از بروسلی بود که هنوز هم است، و دیگر آرنولد.
اورال: دو شخص کاملا متضاد؟!
صادقی: این مسئله را من تا هنوز نگفته بودم. این اولین بار است که از آرنولد نام می گیرم. این دو دو قطب منفی اند، مثلا بروسلی با آن سرعت و جذابیت که در ورزشهای رزمی دارد و آرنولد با آن برزگی و حجم عضلات و از هنرهای رزمی هیچ چیز در وجودش نیست ولی خوب این یک اتفاقی بوده که من بین این دوتا گیر کرده ام.( می خندد).
اورال: این دو را چگونه جمع می کنید؟
صادقی: هر دو را در قالب فیلم می توانم یکجا کنم، فیلم چیزی است که خیلیی راحت می توانم هردوی آنها را تلفیق کنم، فکر می کنم تلفیق خوبی باشد. یک آدم دو نفر را از شرق و غرب داشته باشد، آن هم از کجا از افغانستان، به گفته بعضی ها مرکز ثقل جهان( با شوخی).
اورال: در ورزش به آنچه می خواستید رسیده اید؟
صادقی: آنچه می خواستم در سال 2012 اتفاق افتاد، همین که توانستم قهرمان جهان شوم، یک آرزوی دوران کودکی ام بود. همیشه می خواستم قهرمان جهان شوم و شدم و قبل از آن در سال 2000 من عضو تیم المپیک افغانستان از سدنی انتخاب شدم، که در المپیک نتوانستم شرکت کنم و یک آروزی بود که رفت، ولی از زمانی که کودک بودم همیشه می خواستم قهرمان جهان شوم، نه المپیک، چون ورزش رزمی ووشو در المپیک هم نیست. آن سال که می خواستم در المپیک بروم از طریق تکواندو می خواستم شرکت کنم نه ووشو، ولی آرزویم در سال 2012 برآورده شد.
اورال: سینما را از کی آغاز کردید؟
صادقی: در اصل ورزش مرا طرف سینما سوق داد، چون الگویم بروسلی بود و بروسلی خودش هم ورزشکار بود و هم هنرپیشه سینما.
اورال: آرنولد هم همین طور.
صادقی: آری، چون هر دو الگویم نقطه مشترکی داشتند، مه هم ناخودآگاه طرف سینما کشانده شدم، بعد از اینکه مدرسه هنرها را در میلبورن خلاص کردم، اولین فیلمی را که بازی کردم در تایلند بود که یک کارگردان آمریکایی کارگردانی می کرد. بعد از آن هم در استرالیا در یک فیلم بازی کردم بنام ( among dead man) « در امتداد مردان مرده» که در این فیلم توانستم جایزه بهترین صحنه سازی مبارزه را از آمریکا بگیرم و همی شد که راهم بازتر شد و امیدم بیشتر.
اورال: تا کنون فقط در همین دو فیلم نقش بازی کرده اید یا در فیلم های دیگری نیز حضور داشته ای؟
صادقی: سه فیلم سینمایی بلند داشته ام، دو تا فیلم کوتاه، فیلم های کوتاه چندتا بوده اند، اما دوتایش بیشتر جنبه بین المللی داشته و در فیستیوال های جهانی فیلم های کوتاه به نمایش گذاشته شده است. یکی از این دو فیلم کوتاه بنام« هنر مبارزه» است که تقریبا داستان زندگی من است، یعنی فیلم مستندی از زندگی من است.
اورال: در سینما فقط بازی می کنید یا در بخش های دیگر سینما نیز فعالیت دارید؟
صادقی: بغییر از بازیگری، طوری که قبلا گفتم کار دیگرم صحنه سازی مبارزه است. ما در ووشو وقتی به مسابقه می رویم یا مسابقه می کنیم یا مسابقه می سازیم، یعنی مبارزه با حریف خود می سازیم و بعد آن را به نمایش می گذاریم؛ یعنی یک مبارزه قراردادی است. این دقیقا مثل مبارزه فیلم است، چون مه مبارزه سازی کارم بود، وقتی آمدم به سینما این کار برایم خیلی راحت بود که بتوانم صحنه سازی برای فیلم ها انجام بدهم، این یکی از کارهایم بود و دوست دارم در آینده کارگردانی را نیز تجربه کنم.
اورال: بین هنرهای رزمی و هنر سینما چه نسبتی وجود دارد؟
صادقی: ورزش رزمی تنها ورزشی است که با سینما یک تلفیق دارد، چون هیچ ورزشکاری دیگری نتوانست بیاید هنرپیشه سینما شود، بغیر ازرزمی کارهای چون بروسلی، جکی چان، جت لی و واندم تک و توک بوده اند کسانی که از رشته های دیگر ورزشی به سینما آمده باشند، مثل آرنولد که از ورزش پرورش اندام به سینما آمد. از این خاطر ورزش رزمی سهم بزرگی در سینما دارد.


اورال: شما در هالیوود هم کار سینمایی کرده اید و در کابل هم فعالیت سینمایی دارید، چه تفاوتی بین کار سینمایی در کابل و هالیوود وجود دارد؟
صادقی: کاش می توانستیم با خود مسئله تفاوت برآورد کنیم، ولی فاصله خیلی زیاد است، همانقدر که فاصله زمانی و مکانی بین کابل و لس آنجلس وجود دارد، همین اندازه سینمای کابل و هالیوود با هم فاصله دارد. چون در افغانستان سینما وجود داشت در حد آماتور، که متاسفانه همان هم از بین رفت و الآن چیزی به نام سینما در افغانستان نداریم، پارسال که به کابل آمدم، یکی از هدفهایم این بود که ما قبل از اینکه فیلم بسازیم، باید فرهنگ سینمایی را بسازیم تا مردم آمادگی سینما رفتن را داشته باشند. سینما یک وجهه بسیار بدی در افغانستان دارد که می گویند تنها آدمهای لوچک سینما می روند، یعنی سینما وجهه خوب اجتماعی در افغانستان ندارد، وقتی فرهنگ سینمایی جور شد، آن موقع مردم خیلی راحت می آیند و فیلم می بینند. من وقتی می بینم که کسانی که در رشته سینما از دانشگاه فارغ شده اند و یا کسانی که از قدیم در سینما فعالیت داشته اند، سرگردان هستند و تقریبا راه خود را گم کرده اند، رنج می برم، چرا که اینها دنبال چیزی هستند که در اینجا پیدا نمی شود و این یک معضل بسیار کلان است در افغانستان. امیدوارم بتوانیم با کمک دولت افغانستان و همچنین مردم و سینماگران جدید و قدیم، این مشکل را حل کنیم.
اورال: تا کنون چه اندازه به این هدف تان نزدیک شده اید؟
صادقی: این تنها کار من نیست، در کل کار همه ی کسانی است که دوست دار سینما هستند. ما می بینیم که سالی چندین فیستیوال فیلم برگزار می شود، همین خودش یک قدم مثبت است در این راه. همچنان می بینیم که سینماگران جوان خیلی فعالیت جدی دارند و فیلم های کوتاه می سازند، و اکثرا این کار را با هزینه شخصی خود انجام می دهند، این ها تهداب کار را جور می کنند و فرهنگ سینما در افغانستان کم کم جا می افتد و انشاءالله در سالهای بعد ما بتوانیم نتیجه خیلی خوب تر ازاین کارها، بگیریم.
اورال: بهترین فیلمی که دیده اید؟
صادقی: پدرخوانده( Godfather) از فرانسیس فورد کاپولا. برایم جالب است که کاپولا در سن سی سالگی بزرگترین پروژه سینمایی زمان خود را گرفت و کارگردانی کرد و خیلی برایم جای تعجب است که کسی در آن سن توانست همچنین فیلمی بسازد. فیلمهای بعدی اش هم جذابیت فیلم اول را داشت، اما دیگر آدم با تجربه ی شده بود. او در سی سالگی فیلمی ساخت که آدم های بزرگی چون مارلون براندو آمد در آن بازی کرد و فیلمی بود که شاید تا ابد بعنوان یکی از بهترین فیلمهای جهان باقی بماند.
اورال: کارگردان مورد علاقه تان؟
صادقی: کارگردانهای زیادی است، کسی که با مه نزدیک است فرانسیس فورد کاپولا و مصطفی عقاد است. مصطفی عقاد را خیلی دوست داشتم و کاش زنده می بود. عقاد یک اعجوبه بود که در هالیوود راه پیدا کرده بود و افسوس که زنده نماند.
اورال: در عرصه بازیگری چه کسی الگوی شما است؟
صادقی: در عرصه بازیگری مارلون براندو را خوش داشتم، جوانی های آل پاچینو را هم دوست داشتم، چون آل پاچینو از دهه نود به بعد کم کم شیوه کار خود را تغییر داد، او کسی که در دهه هفتاد و هشتاد بود دیگر نبود و کم کم شیوه کار خود را عوض کرد، ولی شیوه قدیمی اش را من بیشتر دوست داشتم.
اورال: شما در ژانر اکشن کار می کنید و مارلون براندو و آل پاچینو در فیلم های درام نقش بازی می کنند، شما چگونه از آنها الگو می گیرید؟
صادقی: در واقع هر هنرپیشه، چه هنرپیشه فیلم های اکشن و چه درام، می خواهد فقط هنرپیشه باشد، مثلا آرزوی جکی چان اینست که یک روزی بتواند رابرت دنیروی آسیا باشد و این چیزی است که خودش گفته. جکی چان نمی خواهد بعنوان اکشن کار معروف باشد، چون شما اگر اکشن را از جکی چان بگیرید، دیگر هیچ کسی فیلم جکی چان را نمی بیند و خودش هم میگه من زمین و زمان را بهم میزنم، خود را از ساختمانهای چندین طبقه پایین می اندازم تا مردم مرا تماشا کنند، اما آمریکایی ها در سرک راه می روند و حرف می زنند و فیلمهای شان در کل دنیا به فروش می رسد. چون مردم جکی چان را به عنوان هنرپیشه نمی شناسند، بعنوان هنرپیشه اکشن می شناسند. از این خاطر هر کسی که در سینما می آید دوست دارد هنرپیشه باشد و اکشن و درام و . . . بخشی از کارشان باشد.
اورال: شما کار خاصی می خواهید در عرصه سینما در افغانستان انجام بدهید؟
صادقی: مه بیشتر می خواهم در بخش سینمای اکشن فعالیت داشته باشم و یک فیلم کوتاه را فعلا روی دست دارم، انشاءالله در یکی دو هفته ی آینده کارش را آغاز می کنیم، تمام کسانی که در این فیلم بازی می کنند، قهرمانان ورزشهای رزمی هستند و این شروع کار ما است، بعد از این، اگر بتوانم می خواهم یک ورکشاپ سینمای رزمی در کابل دایر کنم و دوست های خارجی ام را که در این بخش کار می کنند دعوت کنم و از تمام کسانی که دوست دارند در عرصه سینمای اکشن کار کنند، دعوت کنم تا بیایند و آموزشهای لازم را ببینند.


اورال: تاریخچه سینمای اکشن را در افغانستان چگونه بررسی می کنید؟
صادقی: سینمای افغانستان جوان نشده از بین رفت، الآن هم ما هیچ اثر سینمایی اکشن نداریم و سینمای افغانستان خیلی شدید تحت پوشش فیلمهای هندی است. کسی مشخصی که بتواند در افغانستان سینمای اکشن را کار بکند نبوده و و فعلا فرصتی پیش آمده که مردم به ورزشهای رزمی روی آورده اند و پیشرفت کرده اند و این ها می توانند بعد از بازنشستگی از ورزش رزمی، شانس خود را در سینمای اکشن امتحان کنند.
اورال: پس شما را می توانیم بنیانگذار سینمای اکشن در افغانستان بگوییم؟
صادقی: انشاءالله، اگر خدا بخواهد می خواهیم یک همچنینی چیزی را در افغانستان پایه گذاری کنیم.
اورال: بزرگترین آرزوی شما چیست؟
صادقی: صلح و ثبات در کشورم، خیلی دوست دارم در افغانستان طوری زندگی کنم که مردم در خارج زندگی می کنند، دوست دارم دریای کابل را پر از آب زلال ببینم نه خشک و گندیده، دوست دارم وقتی در سرک های کابل را ه می روم پر از گرد و غبار و کثافت نباشد و هوای کابل پاک باشد، دوست دارم امنیت باشد و آدم با دوستان و فامیل خود، با آرامش به تفریح برود و نفس راحت بکشد.
اورال: آخرین گفتنی تان؟
صادقی: گپ آخر مه برای جوانان و نوجوانان و کسانی که می خواهند در آینده کسی باشند، اینست که همیشه از حال و زمانی که هنوز زندگی شان نوپا است، برای خود هدف مشخصی درست کنند و در تمام زندگی خود برای رسیدن به هدف تلاش کنند، چون اگر هدف نداشته باشید، خیلی زود زندگی شما از هم می پاشد، روزگار خیلی زود می گذرد و یک وقت نگاه می کنید که هیچ دست آورد نداشته اید، دست آورد زمانی بوجود می آید که انسان هدف داشته باشد و اولین قدم هم تصمیم است.
اورال: تشکر
صادقی: تشکر از شما، موفق و موید باشید.

مطالب بیشتری در این بخش

کاتب؛ بیهقی قرن 10 (4077 بازدید)