محل تبلیغات شما

<--306px-->
نوشداروی پس از مرگ سهراب در واقعه میرزا اولنگ نوشداروی پس از مرگ سهراب در واقعه میرزا اولنگ

نوشداروی پس از مرگ سهراب در واقعه میرزا اولنگ

واقعهی میرزا اولنگ ولایت سرپل وجدان هر بشری را که زره‎ی هم باورمند به انسانیت و بشر دوستی باشد، می آزارد. کشتار فجیع و وحشیانه‎ی مردمان ملکی، زنان، کودکان و پیرمردان بی دفاع میزرا اولنگ مو بر بدن آدمی راست می کند. چگونه باید قناعت کرد که در زیر سایه حکومت قانون و دموکراسی در قرن 21 و در دید انبوه از سازمانهای مدافع حقوق بشر، شاهد سلاخی و به رگبار بستن مردمان بی گناه و بی طرف باشیم که حتا از سیاست چیزی نمی دانند؟

اما در این میان بی تفاوتی، تعلل و سکوت مرگبار حکومت و مسولین بی کفایت این کشور بیش از همه زجر آور است که این مردم به انها رای مشروعیت داده اند.

پنج روز قبل روستای میرزا اولنگ در 20 کیلومتری شهر سرپل تحت محاصره جنگجویان به ظاهر طالب و داعش قرار می گیرد. مقامات محلی خواهان اعزام نیرو و کمک از مرکز می شوند و هشدار می دهند در صورتیکه به این تقاضا پاسخ مثب داده نشود، عواقب ناگواری در پی خواهد داشت. به گفته ظاهر وحدت والی سرپل تقاضا های مکرر او به جایی نمی رسد و روستای میرزا اولنگ شب هنگام سقوط می کند. او نا امیدانه در فیس بوکش خطاب به حکومت و جامعه جهانی می نویسد: "های سران حکومت مرکزی! های جامعه ملل! های مردم دنیا! های مدعیان مبارزه باتروریزم که درافغانستان حضوردارید وهای حامیان حقوق بشر وانسانیت! داعشیان وطالبان بدنام وسفاک حدود بیشتر از150 خانواده بی دفاع را در روستای میرزا ولنگ سرپل در اسارت گرفتند . بدون کدام هراس وترحم به کشتار ادامه می دهند . نگذارید میرزاولنگ قتلگاه انسانهای بی دفاع ملکی وزنان واطفال درقرن21 ثبت تاریخ شود وشما هم ازاثر بی توجهی شریک این ننگ تاریخی قلم داد شوید".

بلاخره در پی بی تفاوتی و تعلل عمدی حکومت روستای میرزا اولنگ به دست مخالفین سقوط می کند. بیشتر از 60 غیر نظامی بی دفاع به صورت وحشیانه به قتل می رسند و صدها خانواده  با وضعیت اسفبار مجبور به ترک خانه و دیارشان می شوند. حکومت بعد از سه روز با اکتفا به نشر اعلامیه ‎ی کشتار مردم را محکوم و تنها به اظهار تاسف اکتفا می کند!

نوشداروی پس از مرگ سهراب در واقعه میرزا اولنگ

روز چهارم با بوغ و کرنا و با رسانه‎ی کردن فرستادن نیرو به ولایت سرپل می خواهد بی کاره گی و بی مسولیتی شان را توجیه کند. اما هر آدم عاقلی می داند که اگر اراده‎یواقعی برای بازخواست و انتقام خون مردم بیچاره‎ی میرزا اولنگ وجود می داشت، حکومت نخست در همان ساعات اولیه اقدام می کرد تا ابعاد فاجعه اینقدر گسترده نمی شد. و دوما بر فرض اینکه بنا به هر دلیلی نتوانسته بود آن زمان نیرو بفرستد، سر و صدای  بعد از فاجعه برای شکست و متواری کردن آنها (طالبان) فقط به دشمن کمک می کند تا بدون تلفات و ضرر عقب نشینی کنند. این شیوه جنگی تنها خاک زدن به چشم مردم و توجیه اعمال مشکوک حلقه مافیایی ارگ است و الا هیچ کاربرد منطقی در میدان جنگ ندارد. هیچ عاقلی نقشه نظامی اش را برای شکست دشمن فاش نمی سازد. این شیوه در واقع نوش داروی بعد از مرگ سهراب است که درد قربانیان دردمند را مداوا نمی کند.

بناءً مسولیت اول و آخر این رویداد به حکومت و ارگان های نظامی بر می گردد و هیچ توجیه مبنی بر خاک پوشی و طفره روی در این مورد قابل قبول نیست. این واقعه به همان میزان که دردناک و فجیع است، مشکوک و در پرده ابهام نیز می باشد. دولت و مسولین امنیتی کشور باید برای مردم و مخصوصا قربانیان این واقعه جواب دهد که با وجود هشدار و درخواست مکرر مقام های محلی و رسانه ها برای جلوگیری از فاجعه، هیچ اقدامی صورت نگرفت؟ چرا در چهار روز که کشتار مردم میرزا اولنگ به طور وحشیانه ادامه داشت حتا یک واحد نظامی برای کمک به مردم نشتافت و حتا با بی شرمی تمام سکوت کردند؟ واقعیت این است که وجود حلقه های مافیایی و اجنت های خارجی در سطوح رهبری دولت و مخصوصا ارگان های امنیتی دولت را در لبه پرتگاه سقوط برده است. اکنون فاصله دولت و ملت بیش از هر زمانی زیاد شده و اعتماد ملت نسبت به حاکمان این کشورش از بین رفته است. که اگر اصلاحات و تغییرات اساسی هم در بخش افراد صاحب صلاحیت و و هم در شیوه و تاکتیک جنگ بوجو نیایید، دیر یا زود کشور به سوی بحران خواهد رفت و تمامی دستاوردهای چند سال گذشته نیز ضرب صفر خواهد شد.

نوشداروی پس از مرگ سهراب در واقعه میرزا اولنگ

مطالب بیشتری در این بخش