دشمن را با سلاح وحدت نابود کنیم
ماه رمضان امسال در افغانستان ماه انفجار، خون و کشتار بود. تروریستان از هیچ جنایتی دریغ نکردند. از کشتار مردم بیگناه در جاده های کابل شروع تا مساجد و مکان های مقدس را مورد حملات وحشیانه شان قرار دادند. بیشتر از هزار نفر تنها در کابل به خاک و خون کشیده شد و صدها بیوه و یتیم در کشور اضافه گردید.
فاجعه قتل و کشتار مربوط به یک قوم و مذهب نیست. تروریستان بدون استثنا هرآنجا که دستش رسید، بدون استثنا به رگبار بست و انتحار کرد. واقعیت این است که هدف دشمن ایجاد ترس و وحشت میان مردم، تفرقه اندازی میان اقوام و مذاهب و سود بردن از وضعیت موجود است. آنها از هر مجرای برای به خاک و خون کشیدن مردم این کشور استفاده می کنند. از هر ابزاری برای تفرقه و نفاق تلاش می کند و با هر وسیلهی برای بی ثباتی این کشور می کوشند.
حوادث پیهم مردم را دچار بهت و حیرت کرد و در حالت سردرگمی قرار داد. این سردرگمی و بهت زدگی را به وضوح می توان در جامعه مشاهده کرد. مردم دقیقا نمی دانند دشمن شان کیست؟ و چگونه باید در مواجه با این حملات واکنش نشان دهند. دولت نیز رفتار دوگانه دارد. بعد از حملات معمولا آن را به دشمنان افغانستان حواله می دهد. دشمن که هیچ گاه تعریف نشد و ندانستیم کیست و در کجا قرار دارد. این وضعیت البته در شرایطی که ارزش های مشترک ملی نیز تعریف روشن ندارد، نگران کننده است. و نگران کننده تر از آن اینکه اقوام و یا مذاهب افغانستان انگشت اتهام و بی اعتمادی را به سوی همدیگر نشانه روند. وضعیت اگر به اینجا برسد قطعا از مدیریت دولت نیز خارج می شود و دشمن به هدفش نزدکتر. دولت باید ارزش های مشترک ملی را پاس بدارد و دشمنان مشترک مردم را هم تعریف کند. در شرایط فعلی حفظ انسجام و وحدت مردم بیشتر از همه مهم است.
به عنوان یک واقعیت باید بپذیریم که با دشمن خطرناکی مواجه ایم. دشمنی که در امن ترین کشورهای دنیا نیز نفوذ کرده اند و مردم بیگناه را به قتل رسانده اند. یکی از استراتیژی های دشمن ایجاد تفرقه و نفاق در میان مردم، اقوام و مذاهب کشور است. اما مردم افغانستان تا هنوز با هوشیاری تمام در مقابل آن ایستاده اند. همبستگی مردم بعد از انفجار چهار راهی زنبق، اعلام همبستگی و کنارهم ایستادن علمای اهل تشیع و اهل تسنن بعد از حمله به مسجد الزهرای کابل و احساس غم شریکی همگانی بعد از رویدادهای تروریستی نمونه های از این هوشیاری و دور اندیشی بوده است.
تفرقه و نفاق و اتهام زدن به یکدیگر باعث رشد و تقویت دشمن خواهد شد. حتا اگر دولت در این زمینه ضعف های دارد، اقشار مختلف مردم و سیاسیون کشور از جناح های مختلف باید به "هموطن بودن" و برادری خود وفادار و صادق بمانند. با درک حساسیت و شرایط فعلی مسولیت خود بدانند تا در کنار هم قرار گیرند. این می تواند بهترین پاسخ برای دشمن باشد. هیچ چیز به اندازه یکپارچگی و وحدت مردم در ناامید کردن دشمنانی که می خواهند مردم این کشور را مایوس و نا امید کنند، موثر نخواهد بود. اکنون که در شرایطی سختی قرار داریم و حوادث خونبار قلب های ما را جریحه دار نموده است در مواجه با آن دو نوع رفتار می توانیم داشته باشیم. خشمگین، هراس زده و سردرگم یا متحد، یکپارچه و در پی جبران خطا و اشتباه مان. قطعا راه دومی ما را کمک خواهد کرد تا از این حالت خارج شویم. از تمام نیرو و توان برای اتحاد و همدلی مان استفاده کنیم و در غیر آن دچار بحرانی خواهیم شد که دشمن پیروزی اش را جشن خواهد گرفت و ما برای همیشه ملت عزا دار و چند پارچه خواهیم بود.
جوانان نیز نباید نیروی شان را در خدمت افراد استفاده جو که فقط به منفعت شخصی و جناحی و یا حفظ قدرت شان می اندیشند، قرار دهند و نیز شبکه های اجتماعی نباید محلی برای اتهام زنی، حمله و نفاق تبدیل شود. چنین رویکردی قطعا اتحاد و همدلی ما را آسیب می زند.
افغانستان روزهای دشوارتر از این را نیز تجربه کرده است. روزهای که اقوام رو در روی هم قرار گرفتند و خانه مشترک شان را به ویرانه تبدیل نمودند. بخشی از آن نفاق ها بر می گردد به خودکامگی، نفی و تبعیض که تحمل آن برای دیگران دشوار بود. اما بلاخره دوباره جمع شدیم و از آن روزهای ویرانگر گذشتیم. شرایط فعلی نیز می تواند یک آن ما را به عقب ببرد و گذشته تلخ مان را تکرار کنیم. اما بر دولت مردان، سیاست مداران و همه اقشار مردمی و اجتماعی است تا نگذارند یکبار دیگر چند دستگی و نفاق ما را به عقب بر گرداند و ما باید از وضعیت موجود چون مشت واحد و کوبنده علیه دشمنان کشور سرفراز و سربلند خارج شویم و گرنه اژدهای نفاق و تنفر خطرناکتر از هرچیزی ما را خواهد بلعید.