محل تبلیغات شما

<--306px-->
درماندگی و بی‌كفايتی حکومت در وضعیت دشوار درماندگی و بی‌كفايتی حکومت در وضعیت دشوار

درماندگی و بی‌كفايتی حکومت در وضعیت دشوار

نخست: انجام حملات پی در پی و ناتوانی حکومت در امر تامین امنیت شهروندان،اوج استیصال و درماندگی حکومت را نشان می دهد. دو روز پس از انفجار خونین روز چهارشنبه در چهار راهی زنبق کابل، روز شنبه در مراسم خاک سپاری سالم ایزدیار پسر محمد علم ایزدیار معاون مشرانو جرگه سه انفجار دیگر به وقوع پیوست و ملت را در غم و اندوه نشاند. قومندانی امنیه و گارنیزیون کابل با آنکه از انجام حملات انتحاری آگاهی داشت و هشدارهای امنیتی را برای مردم ابلاغ می کرد، اما عملا در گرفتن امنیت این مراسم که عده ای از مقامات ارشد حکومتی نیز شرکت نموده بودند، کوتاهی نمود. وقتی مسولان امنیتی از تهدیدات بلند امنیتی آگاهی دارند اما ترتیبات امنیتی را برای یک مراسم چند صد نفری در نظر نمی گیرند، از دو حالت نمی تواند خارج باشد. یا این افراد چنان بیکاره و بی کفایت است که در اوج تهدیدات امنیتی نیز برنامه و تدبیر ندارند و یاهم ریگی در کفش دارند و عمداً نمی خواهند امنیت چنین برنامه های را تامین کنند. در هردو حالت مقصر اصلی و اولی همین هاست که باید مورد بازخواست و پرسش قرار بگیرند.

دوم: ابعاد انفجار روز چهارشنبه کابل که صدها نفر در آن کشته و زخمی شدند و خسارات هنگفت مالی نیز برجا گذاشت، گسترده، پیچیده و با پیامدهای بدی همراه بود. طالبان و دیگر گروه های تروریستی مخالف دولت مسولیت ان را به عهده نگرفت و دولت افغانستان آنرا پلان شبکه حقانی به کمک استخبارات پاکستان دانست. اینکه واقعا چه دست ها و کشورهای در آن دخیل بود را به درستی نمی توان یافت. اما آنچه مسلم است در پشت این گونه حملات کسانی قرار دارند که می توانند با التهابی نمودن فضا از آن سود ببرند. آنهاییکه می خواهند با خلق فضای بی اعتمادی و بی نظمی خشم عمومی را نسبت به دولت و علیه همدیگر برانگیزد و از میان این تقابل و زد و خورد ماهی مقصود بگیرند. در چنین شرایطی بر نخبگان، کارگزارن ارشد دولتی و بویژه ریس جمهور کشور است تا با مدارا، سنجش و خرد سیاسی نگذارد کشور دستخوش بحران شود و فاجعه‎ی غیر قابل جبران دیگر بر ما وارد گردد. تنها حواله کردن همه تقصیر ها به آدرس شبکه حقانی و سازمان استخبارات پاکستان دردی را دوا نمی کند. ریس جمهور باید از لجاجت در مورد تغییرات و اصلاحات در ارگانهای کشفی و امنیتی کشور دست بکشد. با گروه های مختلف اجتماعی گفتگو کند، تمرکز ویژه روی امنیت صورت گیرد و افراد صادق و متعهد را در راس ادارات بگمارد.

سوم: تجربه های تلخ گذشته ثابت ساخته است که یک جرقه و غفلت کوتاه می تواند شعله های آتش را مشتعل کند و کشور را به اوج بحران و بدبختی ببرد. بدون شک انفجار روز چهارشنبه کابل از همه اقوام افغانستان قربانی گرفت. آن درد و موارد مشابه، درد یک خانواده، یک ولایت و یک قوم نیست. درد مشترک انسانی ما در گام نخست و درد مشترک هم سرنوشتی ما در گام دوم است. احتمال دارد هر کدام ما قربانی بعدی باشیم. بدون در نظر داشت اینکه از مربوط به کدام قوم منطقه هستیم. بناءً باید بیاموزیم که چنگ و دندان تیز کردن علیه همدیگر راه حل نیست. ما دشمن مشترک داریم و با اتحاد و همبستگی باید علیه این دشمن بسیج شویم. مصروف شدن در کشمکش و نزاع قومی همان چیزیست که دشمن می خواهد. به این لحاظ دولت، نخبه گان سیاسی و گروه های مختلف اجتماعی در هماهنگی باهم باید اولویت های کشور شان را بسنجند و منافع جمعی را در گام نخست در نظر بگیرند. فعلا در شرایط دشوار و سختی قرار داریم که اندک غفلت و بی توجهی می تواند کشور را به دهه هفتاد برگرداند. دعوت مردم به آرامش، برکناری و به دادگاه کشاندن افراد متخلف، مشکوک و خایین درون نظام، آوردن اصلاحات در سیستم های امنیتی و قضایی کشور و در نظر گرفتن خواست های مشروع و قانونی اعتراض کننده گان می تواند به عنوان اولین اقدام موثر باشد. و الا هرگونه لجاجت و تک روی به معنای تقابل با مردم است و این مسله پیامدهای ناگواری در پی خواهد داشت.

مطالب بیشتری در این بخش