حکومت و خلق وضعیت دشوار
شهروندان کابل، امسال حداقل 3 همایش بزرگ خودجوش مردمی را به نمایش گذاشتند. نخست، تظاهرات گسترده خیابانی 27 ثور که با قطارهای کانتینری حکومت مواجه شدند. دوم، تظاهرات 2 اسد که با مرگبارترین حمله برخوردند و بر اساس آخرین گزارش یوناما، این حمله هدفمندانه و آسیبرسانی به گروه قومی ــ مذهبی هزاره بود که در پی آن 87 نفر کشته و 413 تن دیگر زخمی شدند.
سوم، تجمع خودجوش مردمی در مصلای شهید مزاری به مناسبت بزرگداشت از بیستودومین سالیاد شهادت «شهید وحدت ملی» بابه مزاری، باوجوی که جواب رد تامین امنیتشان را از سوی قوماندانی گارنیزیون کابل، دریافت کرده بودند.
جنبش روشنایی تا 13 حوت، چه در گردهماییهای خیابانی و چه هم در موضعگیریهای بعدی خویش حتی پس از حملهی مرگبار میدان دهمزنگ، خواستهای خود را با زبان نرم، صلحجویانه و مسالمتآمیز بیان کرده است؛ اما با برگزاری مراسم 13 حوت،چرخشی در ادبیات سران جنبش روشنایی به میان آمد.در این روز، برخي از سران جنبش روشنایی طی سخنرانی خود با صراحت اعلان کرد که برای دستیابی به خواستهایشان روی تقویه بخش نظامیشان نیز فکر میکنند. همچنان گفتند که حکومت مردم را مجبور میکند تا مسلح شوند و برای رسیدن به خواستشان تفنگ بردارند. بیان این حرف از سوی برخي از سران جنبش روشنایی که جنبش مدنی اعتراضیدادخواهی برای دستیابی به عدالت از راههای مسالمتآمیز بود، قابل تامل است. چنین گفتمان زمانی پیش آمد که قوماندانیگارنیزیون کابل به صراحت، با زبان غیرمعمول و شانهخالی کردناز مسوولیتپذیری با جواب رد قاطع، تامین امنیت همایش مردمی از سوی جنبش روشنایی را رد کرد.
اعضای جنبش روشنایی با تجربهی تلخی که از حادثه دوم اسد به دلیل کوتاهی در تامین امنیت تجمعشان داشت، برنامه رسمی خود را لغو کرد. اما لغو برنامه از سوی جنبش روشنایی و جواب رد تامین امنیت برنامه از سوی قوماندانی گارنیزیون کابل، پیام دیگری را در میان مردم داشت. چنین پیشآمدی از یکسو برخوردنابخردانه یک نهاد امنیتی و در کل حکومت را نسبت به یک گروهی از مردم نشان میدهد و از سوی دیگر حساسیت و قاطعیت مردمرا نسبت به سرنوشت جمعیشان، به نمایش میگذارد. مردم با دریافت این پاسخ غیرمسوولانه و نابخردانه از سوی یک نهاد امنیتی، خود دست به کار شدند. جوانان پرشورتر از قبل، خوداقدام به تامین امنیت محل برگزاری برنامه کردند و اینجا بود که آنها عکسهای خود را به گونهی اعتراضی با اسلحه به نمایش گذاشتند. در روز 13 حوت نیز مردم با پشت پا زدن به تمامی تهدیدها، حضور دور از انتظاری را در مصلای شهید مزاری، به نمایش گذاشتند.
اقدام غیرمسوولانه و نابخردانه قوماندانی گارنیزیون کابل نمایش واقعی از شکاف و فاصله میان ملت و دولت است. پشت پا زدن این نهاد امنیتی به وظیفهاش نسبت به یک گروهی از مردم، به نمایش گذاشتن تبعیض عریان، نقض صریح قانون اساسی، قانون اعتراضات و تجمعات جمعی و زیرپا گذاشتن ارزشهای شهروندی، حقوقبشری و دموکراسی است. با این اساس، حکومت با چنین اقدامات خویش خود در پی خلق وضعیت دشوار و ایجاد هرج و مرج در کشور است. چنین اقدامات باعث آن میشود که تا خود برای تامین امنیتشان به گزینههای نظامی روی آورند و تفنگ به دست گیرند. جنبش روشنایی که قاعدهی آن را مردمی تشکیل میدهد که همواره با جان و دل از نظام حمایت کردهاند و هیچگاهی دست به پرخاشگریهایی نزدهاند که وضعیت امنیتی را مختل کند، حکومت آنها را اکنون در یک وضعیت دشوار قرار داده است. تا پیش از اینکه آنها خواستهای خود را صرف با زبان دموکراتیک بیان میکردند، حکومت آنها را در وضعیتی قرار میدهد که خواستشان را با خشونت بیان کنند. چنین وضعیتی،جز بلاهت و بنبستی را در پی نخواهد داشت. حکومت با پشت پا زدن به خواستهای جمعی، مسوول وضعیت دشوار و بحرانزا است. با چنین اقدامات، حکومت خود به نابسامانیهای امنیتی ــ اجتماعی دامن میزند و وضعیتی را خلق میکند که مردم در یک بنبست و بحران به سر برند.
مردم خواست سادهای دارند. رعایت حقوقشهروندیشان بر اساس اصول و ارزشهای قانون اساسی و جامعهی دموکراتیک. این یک خواست ساده است که اجرای آن به سادگی قابل از سوی حکومت قابل اجرا است. اینکه حکومت خود نمیخواهد به خواستهای سادهی شهروندان تن دهد و از آن سر باز میزند، مسئله جداگانه است. در این صورت گزینههای دشواری برای مردم میماند که هم پیامد سنگینی برای خود مردم دارد و هم برای حکومت. بناء لازم است تا پیش از اینکه بنبستهای کنونی، به بحرانهای لاینحل تبدیل شود، سران حکومت تاملی در وضعیت بکنند و دست از لجاجتهای خویش بر دارد.