محل تبلیغات شما

<--306px-->
صلصال و شهمامه؛ زخم ناسور در دل كوه انسانيت!!! صلصال و شهمامه؛ زخم ناسور در دل كوه انسانيت!!!

صلصال و شهمامه؛ زخم ناسور در دل كوه انسانيت!!!

 ( در آستانه پانزدهمين سالگرد نابودى تنديس هاى باميان ) يكي از سياه روزهاي فرهنگ و تاريخ و تمدن كشور و جهان ، تخريب مجسمه هاي بي نظير بودا ، صلصال و شمامه و يا به تعبيرى سرخ بت و خنگ بت در باميان باستان بود ! تأسف در از دست دادن همچون آثار بى نظير بشرى كه در نوع خود منحصر بود و تأثر از اينكه ، سالها پس از تخريب ، هنوز در جهت احياء و بازسازي آنها هيچ اقدام عملي صورت نگرفته است . مجسمه هاي بودا بايد بازسازي شوند تا شكوه تاريخي ، تمدن عظيم و فرهنگ سرشار اعاده گردد. مجسمه ها قرباني تعصب افراطي مذهبي و جهالت كوركورانه طالبان وحشي شدند. 

تنديس هاي عظيم بودا شاهكار تاريخي و فرهنگي و هنري بشر بود كه تصويرگر گويا و زنده تاريخ و تمدن اين ديار بحساب مي آمدند. داراي قدمتي بيش از يك هزار وششصد سال و سبك هنري بي نظير و شكوه خاصي بودند ، اولين رنگ روغن در جهان براي نقاشي در مغاره هاي آن استفاده شده بود . در تاريخ ٢٦ فبروري سال ٢٠٠١ ميلادي شوراي سرپرست و ديوان عالي طالبان ( استره محكمه طالبي ) به پيروي از فرمان ملا عمر سركرده اين گروه دستور تخريب تمام آثاري كه كه به نظر آنان غير اسلامي بود صادر كردند. بر اساس اين فتواي جاهلانه ، مسجمه هاى بودا و بسياري از مجسمه ها و آثار ارزشمند تاريخي كه در موزيم ها و مناطق مختلف كشور وجود داشت نابود شدند. در روز نهم مارچ ٢٠٠١ ميلادى بعد از نماز جمعه، نيروهاي طالب ، ابتدا جواناني را كه روي بازوبند آنان بت شكن نوشته شده بود را بسوي بودا فرستادند . به گفته شاهدان عيني آنان با كمك طنابهايي كه از مجسمه آويزان شده بودند مواد انفجاري را در دل مغاره ها و سوراخهاي درون مجسمه ها جابجا نمودند و سپس با انفجار و شليك تانك ها و توپ ها و وسائط سنگين آتشبار شروع به تخريب ارزشمندترين ميراث جهاني و بزرگترين پيكره هاي تراشيده شده تاريخ بشري نمودند. پس از دو شبانه روز انفجار و آتشباري و انهدام ؛ از پيكره هاي استوار و ايستاده ، صلصال و شهمامه تنها حفره هاي بزرگ در دل كوه باميان بجا ماند و بودا از فقدان انسانيت و عاطفه بشرى فرو ريخت. عمل شنيعي كه جهان و جهانيان را تكان داد و يونسكو آنرا وحشت فرهنگي ناميد. در مورد افراد و اشخاصي كه در مورد انهدام تنديسها نقش كوچك و بزرگ داشته اند بايد تحقيقات جامع و محاكمه قاطع صورت بگيرد . همانطور كه من از چندين سال قبل پيگير و در حال تحقيق درباره آن بوده ام عوامل و اشخاص متعدد ي مستقيم و غير مستقيم در اين جنايت ضد بشري دخيل بوده اند . در اينجا بطور فشرده نگاهي مي اندازيم به چندين عامل كلى مهم در تخريب بودا :

١) جهالت و ناداني فرهنگي و علمي طالبان و برداشتهاي غلط و متعصبانه از دين و مذهب و افراط گرايي كوركورانه ؛ مردم تحت فشار سخت گيرانه طالبان بودند ، آنان برداشت كج فهمانه خود از دين را هر طور كه ميخواستند اجرا ميكردند .پيروان اديان و مذاهب ديگر در محدوديت و فشار و بشيارى متواري شدند ؛ مثل پيروان هندو و سيك كه اكثرا فراري شدند و يهوديان كه آخرين كنشت آنان در كابل مسدود گرديد. طالبان برداشت سطحى و در عين حال سختگيرانه از دين و آموزه هاى دينى داشته و دارند و افراطيت دينى را به خشونت و جنايت تبديل نمودند .

٢) تبعيض و خصومت طبقه حاكمه با بت ها : زمامداران تنگ دل ، متعصب و مبغض كه بنوعي چهره بودا را ممثل قوم خاص مي پنداشتند و در ادوار مختلف تا توانستند به آن آسيب رساندند ؛ بطور مثال در قرن نوزده همسر امير دوست محمد خان ، ملكهء وقت ، به بهانه برهنگي مجسمه ها و مكشوف العورت بودن آنها امر كرد بخشهايي از آن به توپ بسته شود . عبدالرحمان هم با سلطه ظالمانه اش تا توانست صدماتي به اين پيكره ها وارد رساند ؛ حتي در دوران جنگ هاى داخلى و زمانهء مجاهدين باز هم از آسيب ها در امان نبود.

٣) دخالتهاي خارجي : وحيد مژده مامور وزارت خارجه طالبان در كتاب خود بنام افغانستان و پنج سال سلطه طالبان مي نويسد : "تخريب مجسمه ها كاري بي برنامه نبود اين كار بخشي از برنامه حساب شده بود كه طالبان هر چند گاه يكبار بخشي از آن را به اجرا در مي آوردند . طالبان به مشورت همكاران خارجي شان به صورت وقفي دست به اقداماتي در داخل افغانستان مي زدند كه با اصول قبول شده بين المللي كاملا در تضاد بود ." نقش همسايه شرقى و آي اس آي را در اين باره نبايد از نظر دور داشت . آنان بعنوان طراحان و حاميان اصلي طالبان در تصميم تخريب بودا سهم فعال و مستقيم داشتند و با اين كار ميخواستند هويت و ميراث گرانبهاي ملي و جهاني افغانستان را تضعيف نمايند. يكي از اهداف همسايه شرقى در تخريب بودا نوعي انتقام گيري از هندوستان بخاطر تخريب مسجد بابري در ايالت اوتراپراديش توسط تندروان مذهبي هندو پنداشته ميشود . ترويج بنيادگرايي و تندروي مذهبي اسلامي در افغانستان و منطقه با منافع پاكستان و تمويل كنندگان عرب پشت سر آن ، همخواني داشته كه در تضاد با هند است و آله مؤثري براي اسلام آباد است . حتي پس از تخريب حكم قرباني يكصد گاو در كفاره تأخير بتها يك برنامه سياسي خاص بود كه توسط ملا عمر صادر شد ، اين عمل احساسات مذهبي هندوها را برانگيخت. نقش بنيادگرايان ، كشورهاي خليج و وهابيىت كه با ترويج افكار خشك و سلفي و سنتي از منابع عايداتي و پشتيباني طالبان بودند نيز آشكار است . در اين مورد نيز مژده ميگويد: "نيروهاي خارجي چون عربها و جنگجويان آسياي ميانه بيش از طالبان از تخريب مجسمه هاي بودا شادمان بودند ، عناصر مذهبي در جهان عرب نيز اين اقدام را تأييد كردند . اينها امامان بعضي از مساجدي بودند كه در بعضي از كشورهاي عربي مخصوصا عربستان سعودي در محضر نمازگزاران به تأييد اقدام طالبان پرداختند ... تأييد بيشتر از طرف سلفي ها ابراز شد"

اكنون چه بايد كرد ؟؟؟ رنج ها و دردهاى بيشمار وارد آمده بر مردم و كشور ، رمق حيات براى زيستن و توسعه نگذاشته است . ناامنى ،كشتار ، فقر ، تبعيض ، بيكارى و نااميدى نه تنها بازسازى بودا بلكه بازسازى انسانيت صدمه ديده را در افغانستان از يادها برده است . دولت افغانستان در اين سالها برنامه عملي و حتي تئوري براي باسازي مجسمه ها نداشته و فقط بعضي اوقات در حد شعار محدود بوده است . دولت و مردم هم بخاطر دوام جنگ و كشتار و ناامني و فشارهاي اقتصادي و اجتماعي بي رغبت و بي ميل به بازسازي مجسمه ها شده اند اكنون فرهيختگان و فرهنگيان و نويسندگان و هنرمندان ، فعالان اجتماعي و جامعه مدنى بايد با تحرك و جهت دهي ، انگيزه و عزم راسخ براى بازسازي پيكره ها را زنده نمايند و مردم و دولت را تشويق به كارهاي عملي نمايند . نمايندگان ملت در پارلمان با بحث در صحن مجلس و تصويب قوانين كافى ، دولت را ملزم به بازسازي و حفاظت مجسمه ها و مكانهاي تاريخي نمايند. .

دولت هم بايد احساس مسئوليت كند و وظيفه خويش را در اين رابطه با دعوت به همكاري و اشتراك نهادها و كشورهاي فرهنگ دوست و علاقمند جهان ، به انجام رساند. ايجاد كميسيون عالي دولتي بازسازي مجسمه هاي بودا با عضويت نمايندگان وزرارت خانه ها و ادارات ذي نفع و نهادهاي فرهنگي و علمي و اجتماعي و نيز سهم گيري جامعه جهاني ضرورت حياتي است . نكته ديگر اينكه بهر صورت عاملان اين جنايت هولناك بايد تحت پيگرد و مجازات قرار گيرند، تا به سراي اعمال قبيح خويش برسند . نهادهاي حقوقي و قضايي و جامعه مدني با همكاري ساير ارگانهاي داخلي و بين المللي همچون يونسكو و سازمان هاي جهاني ميراث فرهنگي پرونده بررسي اين فاجعه فرهنگي را به دادگاههاي بين المللي ارجاع نمايند تا حقايق پنهان آشكار و جنايتكاران فرهنگ ستيز مجازات شوند.

تشويق اشخاص و سازمانهاي خيريه جهاني و مراكز علمى و فرهنگى در سرتاسر گيتي به سهم گيري مالي در اين پروژه عظيم احياء بودا كار مهم ديگري است كه بايد صورت گيرد ؛ اين اشخاص و سازمانهاى علاقمند در آسياي شرقي و اروپا و آمريكا و سرتاسر جهان ، فراوان هستند كه ميتوان با تأسيس صندوق مالي و تبليغات گسترده توجه شان را جلب نمود و بدينوسيله امكانات و هزينه بازسازى را تأمين نمود . در اين سالها در حفظ و نگهدارى و مرمت آثار تاريخى كشور خصوصا باميان باستان توجه و بذل كافى صورت نگرفته است و همين است كه هراز گاهى از ريزش و فرسايش جايگاه مجسمه ها مى شنويم و فقط ابراز تأسف ميشود . براى حفظ آثار بجا مانده تنديس ها از تخريب و نابودى بيشتر بايد توجه لازم صورت گيرد . از عواملى كه باعث آسيب رسانى ميشود جلوگيرى گردد .

كلام اخير آن است ؛ آثار تاريخي و ميراث گرانبهاي بشري را بايد پاسداشت و در برابر آن احساس مسئوليت نمود و در حفظ آن سعي و تلاش كرد. باميد بازسازى و استوارى دگربارهء تنديس هاى عظيم باميان باستان و احياى تمدن ، فرهنگ و تاريخ سرزمين كهن!

مطالب بیشتری در این بخش