محل تبلیغات شما

<--306px-->
شهيد مزاری جايگاه مردم افغانستان را به سطح شهروند ارتقاع داد شهيد مزاری جايگاه مردم افغانستان را به سطح شهروند ارتقاع داد

شهيد مزاری جايگاه مردم افغانستان را به سطح شهروند ارتقاع داد

بنام خداوند مهربان

بيست و يكمين سالروز شهادت رهبر شهيد استاد عبدالعلي مزاري و ياران با وفايش را تسليت عرض ميدارم.

نسبت به حضور شخصيت هاي گرانمايه، بزرگان و جواناني پرتلاش و فرهنگي و همه حاضرين عاليقدر سپاسگذارم. و خرسندم كه امروز اينجا در جمع شما حضور دارم.

بيست و يك سال پیش، آفغانستان شهروند بزرگ، و مردم رهبري دلسوزي و فداكاري را از دست داد که امروز زیر نام و يادش جمع شده ایم. به همين مناسبت چند مطلبي متفاوت را در نظر دارم كه با شما حاضرين گرانقدر شريك مي سازم.

شهيد مزاري و حقوق شهروندی

با مروري جملات و سخناني شهيد مزاري با قاطعيت ميتوان گفت كه أصل مطالبات وي تاكيد بر تدوين و تضمين حقوق شهروندي در افغانستان است.

شهيد مزاري ميگفت: تنها راه رسيدن به رفاه و آسايش پذيريش همديگر و تأمين عدالت اجتماعي در افغانستان است.

وي تاكيد ميكرد كه: حقوق همه مليت ها را ميخواهم.

شهيد مزاري ميگفت: نباید هیج قوم، زبان ومذهبی در افغانستان ناديده گرفته شود و پيروانش قاچاق زندگی كنند همه آنان حق دارند رسمی باشند و از حق مساوی در پناه قانون برخوردار گردند.

شهيد مزاري تاكيد مي كرد كه: زنان نیمی ازپیکر جامعه هست، باید در تعيین سرنوشت شان سهیم باشند.

متاسفانه، در طَي دهه هاي متمادي مردم افغانستان فاقد ابتدائي ترين حقوق شهروندي بوده و حاكمان در تمام اين مدت پيوسته كتله هاي قومي را در مقابل يكديگر قرار داده اند. تا بدينوسيله حقوق شهروندان را به بدترين شكل ممكن نقض نمايند. بدين شيوه فرصت ترقي، پيشرفت و رسيدن به يك جامعه مرفع و أمن را در كشور سلب كردند. هيچگاهي حق انتخاب و بيان را به مردم ندادند. زندگی مردم را اسیر بند و زنجیرهای تبعیض و جدال هاي نژادي كردند. در پهنه‌ی بيكران نعمت هاي زير زميني و فرصت هاي كم نظير بين المللي و منطقه اي و جهاني، مردم همواره در شوره زاري دورافتاده‌ی فقر و فلاكت به سر برده اند. همواره مردم را در گوشه و کنار، با توطئه و دسيسه در مقابل همديگر به خاك و خون كشاندند. شهيد مزاري آمد و این اوضاع شرم‌آور را به چالش كشيد. در پایتخت کشور برعليه بي عدالتي و ظلم، فرياد عدالت و سنگر استقامت برپا كرد. تا انديشه و انگيزه نظام ظلم محور را درهم بشكند. تا قاعده اي نوين شكل بگيرد و تعهدنامه‌ای امضا گردد که هر شهروند كشور از حق جدایی‌ناپذیر انساني برای زندگی و فرصت هاي برابر و مساويانه برخوردار گردد.

شهيد مزاري، در پاسخ به تقاضاي به انزوا كشيدن و حق تلفي، نهادهاي مردمي و منتسب به برادران اوزبيك و تركمن با قاطعيت و تاكيد گفت: شما ميخواهيد حقوق مردم اوزبيك و تركمن را كه يك كتله بزرگي از مردم افغانستان را شكل ميدهند، ناديده بگيريد. و اين روش و نقض حقوق اين بخشي از مردم در افغانستان قابل قبول نيست.

خواهران و برادران گرامی

بركسي پوشيده نيست كه حاكمان ظالم و منفعت جو در افغانستان فهرستي از اقوام با هم برادر و ساكن در كشور را طبقه بندي و با شعارهاي فريبنده اي قومي، در حقيقت همه اقوام را مورد ظلم قرار داده است. بر اساس اسناد و شواهدي تاريخي، همواره هزاره در صدر فهرست محرومين اين سرزمين، زنجير ستم بردوش و درد مظلوميت را با سكوت فرياد كشيده اند. صدماتي سهمگين مادي و رواني را متقبِّل و ده ها هزار تن قتل عام گرديده اند. بر أساس فرمان هاي حكومتي، قتل هزاره، بردگي جوانان و زنان و تاراج أموال شان صبغه ي قانوني يافت. حتا خريد جايداد و أموال منقول و غير منقول شان غير قانوني و قابل پيگرد و مجازات بود. كتاب سراج التواريخ باري مشقت برخي از اين فرمان هاي خوفناك را در متون خويش حمل مي كند تا چهره شرم آور تاريخ معاصر كشور را آشكار سازد. حدودي يك قرن از اين فرمان ها ميگزرد. اما هنوز هزاره حق استفاده از كوه و مراتع در مناطق مركزي را ندارد. هنوز تبسم ها به جرم هزاره بودن سر بريده مي شوند.

ترويج فرهنگ هزاره ستيزی

در طَي دهه ها، فعاليت مداوم و مستمري تبليغاتي و فرهنگي، صدها قوانين نا نوشته اي عرفي و اجتماعي برعليه هزاره خلق شد. قيافه هزارگي سوژه توهين و تمسخر شد. گويش، لباس، شغل، مهارت، همه و همه چيزي هزاره فاقد اهميت و ارزش معرفي شد. ترويج فرهنگ تمسخر، اعتماد به نفس هزاره را متلاشي كرد. اغلب هزاره خودشرا فاقد صلاحيت تلقي كرد. دانشمند و شخصيت با تبار هزارگي را در سطح پاينتر از بقيه ارزيابي كرد.

شهيد مزاري با درك دقيق اين وضعيت وحشتناك گفت:

میخواهم دیگر هزاره بودن در این کشور جرم نباشد.

با مطالعه تعريف و برداشت جهاني از مقوله شهروندي واضيح مي گردد: شهيدمزاري كه از بطن سياه بختي و فقدان حقوق شهروندي سر بلند نموده بود. با اين جمله بسيار ساده، مسير دگرگوني و ارتقاع جايگايي ساكنان افغانستان را به سطح شهروند ترسيم كرده است. چون، واژه شهروندی همان ( Citizenship) است. كه هرگاه فردي در يك جامعه به مسوليت هاي اجتماعي خويش به خوبي عمل نمايد در محل سكونت خويش به «شهروند» ارتقاء مي يابد.

حقوق شهروندی نيز مجموعه اي از وظایف و مسئولیت‌های شهروندان در قبال یکدیگر است. همينطور مجموعه اي از حقوق و امتیازاتی که تامین آن از وظائف اصلي مدیران دولت یا نظام حاکم است. مزاري، شهيد وحدت ملي و منادي عدالت طلبي

شهيد مزاري براي همه مردم افغانستان حقوق مساوي و عدالت ميخواست. وي تاكيد مي كرد كه:

دشمنى اقوام در افغانستان يك فاجعه است. ولي خواستن حقوق به معني دشمنى نيست.

استاد مزاري مطالباتي را فرياد كرد كه همچون آفتاب درخشان در آسمان تاريك افغانستان، امید بزرگی را به ملیون ها إنسان محروم و دردمندي که در شعله های آتش از بی عدالتی و ظلم زمان می سوختند، به آرمغان آورد. وي طلوع خوشايندي با توانمندي و انگيزه فداكاري برای پايان بخشيدن بر نا برابري و برتري طلبي ها در كشور بود . اما بيست و یک سال پس از فقدانش محروميت هنوز هم بي داد مي كند. سیاهی زنجیر تبعیض بر هر بخشي زندگی محرومان سایه افکنده و كأم شانرا تلخ كرده است. پس از بيست و یک سال، محرومان هنوز در جغرافيايي دور افتاده فقيری در محاصره اي مسيرهاي نا أمن زندگی می کنند. پس از بيست و یک سال، محرومان هنوزهم در گوشه و کنار افغانستان به جرم تبار و قوم در زنجير اسارت می پوسند و خودشانرا را در كشور خويش شهروند درجه چندم می یابند. بنابرين ما مردم افغانستان نيازمنديم تا بر عملي شدن راهكار و انديشه هاي رهگشاي شهيد مزاري پافشاري نمايم. به یک تعبير امروز جمع شده ایم، تا به ترويج هدف مزاري بزرگ پافشاري کنیم. هنگامی که اين شهروند بزرگ كشور با صلابت و شکوه براي رسيدن به عدالت و احترام به حقوق همديگر فرياد كشيد و استقامت نمود. درحقيقت مكتبي را بِنَا و مسيري را هموار کرد تا هر أفغانستاني دارايي حقوق شهروندي باشد. فرياد و استقامت مزاري، تضميني بود برای أعاده حقوق تمام انسان هاي متعلق به افغانستان، تا به حقوق غیر قابل كتمان زندگی در كشور دست یابند. بديهي است که تا هنوز افغانستان در توزیع این حقوق به ساكنانش کوتاهی کرده و با مردمش بر اساس تعلقات قومي و تباري، تبعیض قایل گرديده است. در عِوَض تقدير و تکریم به آرمان هاي شهيد مزاري، براي مردم و پيروانش وعده هاي دروغين داده، چنانچه تا هنوز براي بقايي ظلم در كشور پافشاري گرديده است. ولي ما نمی توانیم بپذیریم که در موجوديت رهنمود هاي شهيد مزاري قافلة عدالتخواهي وي به مقصد نرسد. ما نمی توانیم قبول كنيم که ظرفيت كافي در جامعه متنوع و مملو از آگاهي در این عصري سرشار از آگاهي و فرصت ها وجود نداشته باشد. ما گردهم جمع شده ایم تا در روشني به مكتب شهيد مزاري مسيري را جستجو کنیم، که تامين کننده امنیت و عدالت اجتماعی و تضمين كننده حقوق شهروندي در كشور ما باشد. لذا پس از مزاري ما هرگز آرام نخواهيم گرفت تا هنگامي که عدالت اجتماعي بر قرار نگردد. ما نمی توانیم بي تفاوت باشيم. البته من باور دارم که روزی همه ي مردم سكوت را خواهد شكست. در روشني انديشه هاي شهيد مزاري به پا خواهد خاست و در سرزمين افغانستان عدالت واقعي، امنيت و زمينه آسايش و رفاه عمومي برقرار خواهد گشت.

مجرمين و جنايتكاران

همينطور ما زير نام شهيد مزاري گردهم آمده ايم تا بگويم كه نسبت به جنايت و جنايتكاراني جنگي در افغانستان بي اعتنا نیستيم از عدم محاکمه و فقدان سختگيري های لازم در قبال قاتلين و مجرمين جنگي سخت ناراحت هستيم. مردم افغانستان هنوز از جنگ و خشونت های جاري رنج ميبرند. فرهنگ معافيت، رویای ختم جنگ و ترس از عواقب جنايت را به شدت سركوب كرده است. التيام زخم مجروحين و وارثان حوادث خونين، در فقدان عدم بررسي و به محاکمه كشيدن عاملين جنايت مبدل به نا اميدي گرديده است. ما مردم افغانستان مصیبت دیده گان جنگ، بي عدالتي و فرهنگ معافيت هستيم. ولي با عزم راسخ در مسيري به محاكمه كشيدن مجرمين جنگي بزودي قدم بر خواهيم داشت. به تمام قربانيان و وارثين جنايت هاي جنگي در كشور اميدواري ميدهيم كه با پيگيري این موضوع فرهنگ معافيت به شكلي می توان تغییر کرد و خواهد کرد.

حضار عاليقدر

نا أمني، فقدان عدالت و عدم توجه دولت به مشكلات شهروندان، امروز وضعيت وخيمي را خلق كرده است. سيلي پناهجويان از افغانستان روانه كشورهاي مختلف در جهان گرديده است. أطفال، جوانان، زنان و مردان افغانستان بيشتر از هر زماني در كام امواج پر تلاتم دريا جان مي سپارند. طمه اي سود جويي نامشروع قاچاقچيان إنسان مي گردند. كمتر كسي حاضر به شنيدن فرياد اين كتله دردمند است. هر كشوري با ايجاد موانع، درپي كنترول و محدود سازي پناهجويان افغانستان است. ولي نهادهای تحقیقاتی و پالیسی ساز برای کنترول بحران مهاجرت در کشورهای مختلف به این نتیجه رسیده باشند و بايد برسند که جنگ، نا امنی، شاهراهاي نا أمن، اختطاف، خشونت، بیکاری و فساد جاري عمده ترین عللی است که باعث فرار ده ها هزار خانواده و جوان از افغانستان گردیده و در بحران مهاجرت که همین اکنون با شدتی کم سابقه دامن کشورهای اروپایی را گرفته سهم قابل توجهی دارد. گرچه پناهجویان افغانستان را عمدتا سه گروهی

1- اقتصادی 2- اجتماعی 3- سیاسی شکل میدهند. اما بر أساس امار و ارقام ثبت شده، شروع در گیری در اواخیر دهه هفتاد و آغاز دهه هشتاد میلادی مهاجرت کتلویی شهروندان افغانستان را رقم زد. همواره با تشديد بحران، گراف مهاجرت از افغانستان صعود كرد. بنابرین ختم جنگ و بحران، یگانه راهی اساسی و اصولی پايان مهاجرت مردم از افغانستان است. تمايل مشروع فرار، فروکش نخواهد کرد مگر با آهنگ خوشايندي صلح، امنيت و عدالت در افغانستان. ظاهرا موج كنوني پناهجويي یک آغاز جديد است. آنانی که می پندارند مهاجرت كتلويي فرصت جويي اقتصادي است و با فشار دفع خواهند شد، سخت در غفلت اند و اگر نا أمني، بي عدالتي و عدم توجه ي دولت به مطالبات تکراری مردم در افغانستان ادامه يابد. موج مهاجرت و بحران هاي مختلف ديگر، جهان و غرب را از خواب بي اعتنايي در قبال حق تلفي مردم در افغانستان به بیداری تكاندهندي دعوت خواهد كرد. تا حق شهروندی به مردم افغانستان داده نشود، جهان و غرب روی آرامش از ناحيه افغانستان را نخواهد دید. تا طلوع صبح امنيت و عدالت مشاهده نگردد. گردباد بحران هاي گوناگون از سمت افغانستان هر از گاهي آسايش و استراحت جامعه جهاني را به چالش خواهد كشيد. توليد موانع و محدودیت در مسیر راه، دشواری در پذیریش و افزایش اخراج " دیپورت" هیچکدام توان جلوگيري مهاجرت کتلویی مردم را از افغانستان نخواهد داشت.

عدم تمايل و اشتياق به پذيريش

مدافعين حقوق پناهجویان، نهادهای منتسب به مردم افغانستان در غرب، شخصیت های موثر و پناهجويان میدانند که در خیلی از کشورهای غربی بنابر دلایلی، مثل افزایش افت جمعیتی و روند گستريش چرخه اقتصادی در مقياس متفاوت نیازمندي مداوم به پذیریش وجود دارد. اما خوف از موانع در ادغام و یا کشیده شدن به سمت تندروی و در نهایت خشونت، نسبت به پذيريش خيلي از پناهجويان و منجمله پناهجويان أفغانستاني اشتياق را كمتر كرده است.

البته، نسبت به افزايش مهاجرين افغانستان در غرب تشويش نبايد باشد. چون ادغام پناهندگان افغانی از طریق کار و تحصل امری حتمی به نظر میرسد. دوری شان از محافل و برنامه های تندروانه، نوید و پيامي یک آینده بدور از خشونت را میدهد. ولي این اطمینان را نهادهای فرهنگی و اجتماعی مردم افغانستان در کشورهای غربی به مسولین اداره مهاجرت باید أفاده نمايند.

وفات مادر رهبر شهيد

ماه گذشته، مادر بابه مزاری به جمع فرزندان شهیدش پیوست. اين مادري رنجكشيده در خانواده ای کشاورز، مالدار و خوشنام در ولسوالی چارکنت ولایت بلخ چشم به جهان گشود. در سنين جواني با پدر رهبر شهيد ازدواج كرد. حاصل اين ازدواج سه پسر و دو دختر بود. در حمله روس ها به منطقه چهاركنت پسر كوچك ايشان (برادر كوچك استادمزاری) سلطانعلي مزاری زخمي و سپس شهيد شد. پدر رهبر شهيد به همراه فرزند بزرگ" حاجي نبي" نیز در سمت شمال افغانستان به شهادت رسيدند. متاسفانه به تاريخ ٢٢حوت ١٣٧٣ استاد مزاري در غرب كابل شهيد شد. اين مادر مظلوم به همراه همسر استاد مزاری سرپرستي خانواده را به عهده گرفت. در ١٢جوزا ١٣٨٣همسر شهيد مزاری نیز بعد از تحمل رنج و دشواري فراوان و بیماری درگذشت و اينك مادر رهبر شهید مزاری، پس از عمری با برکت و تحمل درد و رنج فراوان، عاقبت در صبح ششم دلو 1394 در سن 104 سالگی به جمع فرزندان شهیدش ملحق شد.

روحشان شاد و يادشان گرامي باد.

در نهايت يكبار ديگر بيست و يكمين سالروز شهادت بابه مزاري شهيد و ياران با وفايش را تسليت عرض ميدارم.

بيشتر از اين مزاحم أوقات شما نمي شوم

نسبت به توجه تان متشكرم

تمناي صلح و امنيت براي افغانستان عزيز مي نمايم

موفقيت روز آفزون شما حاضرين عاليقدر و صحتمندي خانواده گرامي تانرا آرزو دارم

روز و روزگار تان خوش

سلام عليكم

متن بیانیه حاجي عنايت علي زاده در همایش شهید مزاری و حقوق شهروندی به مناسبت بیست و یکمین سالروزي شهادت بابه مزاری، در مركز فرهنگي فيض محمد كاتب- هالند

پنجم مارچ 2016

مطالب بیشتری در این بخش