انزوای هژمونی غرب و امریکا و دو راهی دشوار انتخاب طالبان
سطح نظام بین الملل در حال شکل گیری و قطب بندی های جدیدی است،دو مدعی قدرت در جهان روسیه و امریکا در حال مانور و یار گیری در خاور میانه است که نشان می دهد جهان تک قطبی و دو قطبی در حال تزلزل است و شاید بزودی عصر جدید را شاهد جهان چند قطبی باشیم.
گذشته از نحوه برخورد نظامی و اقتصادی که جهان را گاهی به کام یک ابر قدرت سوق داد و گاهی هم به سمت دیگر ولی اکنون نظام بین المللی به سوی یک ساختار جدید پیش میرود که چند وجهی و چند قطبی می تواند باشد.
جنگ چند ماهه اوکراین به صورت بالفعل نوع مانور قدرت های جهان را شکل داد، قدرتهای غربی از اکراین حمایت بدون قید وشرط کردند و جهان دوم و سوم به شکلی سکوت کردند و چندین کشور مانند چین، ایران و کوریای شمالی با روسیه همدست شدند. گروهی از کشورها که پس از جنگ سرد اکنون به عنوان رقیب جدی برای امریکا در سطح بین الملل ابراز وجود کرده اند.
وزیر خارجه روسیه به برخی کشورهای عربی و خلیجی سفر کرد و سپس جوبایدن رییس جمهور امریکا به عربستان و اسرائیل سفر کرد تا با رقیب های دیرینه ایران پیمان های مهم را امضا کند.
رییس جمهور امریکا به صورت واضع گفت به هیچ صورت اجازه نخواهیم داد ایران به سلاح هسته ای دست یابد و این را از تربیون در اسرائیل اعلام کرد.
در سوی دیگر ولادیمیر پوتین نیز سفر به خاورمیانه را آغاز کرد او در این سفر از ترکیه و ایران دیدن کرد و به نحوی با دشمنان دیرینه ای امریکا صحبت کرد تا بتواند پیش از امریکا پوتین درس آنها را خوانده باشد.
در این یارگیری ها آنچه نا خوانده و بی برنامه و سر درگم است حکومت گروه طالبان است؛گروه که از منظر داخلی و بین المللی به چالش عدم مشروعیت روبرو است و رهبران گروه طالبان می دانند راه کسب مشروعیت بوسیدن و زانو زدن نزد امریکا است.
امریکا به صورت صریح بیان کرده است هیچ گونه موضوع مشروعیت دادن به طالبان روی میز آنان نیست،پول های افغانستان توسط امریکا مسدود شده است،شماری از رهبران این گروه هنوز در لیست سیا آن کشور است و در تازه ترین مورد امریکا روسیه و افغانستان را در جمله کشورهای قرار دارد که قاچاق انسان در آن نیز وجود دارد.
از سوی دیگر آنچه چوب بین رابطه طالبان و امریکا می گذارد عدم تعهد طالبان به توافقنامه دوحه است،عدم بازگشایی مکاتب دخترانه،ایجاد نکردن حکومت همه شمول،عدم قطع رابطه با القاعده و احترام نگذاشتن به حقوق زنان و حقوق بشر درشت ترین موضوعات است که آب طالبان و امریکا را به یک جوی نمی برد ولی کانال مشروعیت گذشتن و سر تعظیم پیش امریکا است.
از سوی دیگر قطب بندی های که شکل گرفته است،ایران،روسیه،چین و پاکستان در سبد دیگر است که طالبان نیز نمی توانند بیست سال مهر و محبت آنان را نادیده بگیرد و به نحوی دم طالبان زیر پای آنان است.
در طول دو دهه که طالبان در کوه ها علیه نیروهای امنیتی می جنگیدند روسیه و چین و ایران از آنان حمایت کردند برای شان اسلحه دادند و تمویل مالیاتی کردند و نقش بر رنگ بر بازتولید طالبان در افغانستان داشتند.
پس از سقوط جمهوریت در ماه اگست سال گذشته روسیه و چین و پاکستان و ایران کشورهای هستند که در سطح جهان و منطقه برای مشروعیت بخشیدن به طالبان لابی گری کردن،نشست های برگزار کردند و تلاش کردند چهره خشن طالبان را با قدرت نرم و بیان تطهیر کنند که برای طالبان آسان نیست این فدا کاری های کشورهای مذکور را نادیده بگیرد.
اما آنچه مشخص است طالبان برای کسب مشروعیت بین المللی نشان داده است از هر چیزی بگذرد،همانطور که این کشور های برای طالبان وعده مشروعیت و لابی گری داده بودند طالبان نیز تا اینجا خوب به درستی پیش رفته است.
بند کمال خان که سال گذشته در این موقع سال از آب پر اکنون خالی است و بی هیچ حسابی به ایران سرازیر می گردد،بندهای آب که به سمت پاکستان موجود است نیز از آب خالی است و هزاران هکتار زمین از بی آبی تلف شد، زغال سنگ افغانستان با نصف قیمت به پاکستان فروخته می شود.
باید منتظر ماند و قدرت و منطق سیاسی طالبان را محک زد که چگونه بین دو سنگ آسیاب مشروعیت بخشی امریکا و فداکاری های روسیه و ایران و چین چگونه و با چه قاعده ای بازی می کنند.