_38457.jpeg)
_38457.jpeg)
جنبشهای الهامبخش حامی حقوق زنان در جهان (قسمت نهم) ـ مجلهی اورال
هنگام برگزاری کنوانسیون سنکا فالز، ایالات متحده آمریکا یک تجربه هفتادساله دموکراسی و جمهوری را پشت سر گذاشته بود. با وجود اینکه بنیان این کشور بر اساس اصل آزادی و حقوق یکسان برای همه شهروندان گذاشته شده بود، قوانین و سنتهای حاکم زنان را در موقعیتی فرودست و مطیع مردان قرار داده بود. زنان شوهردار قانونا تحت کنترل شوهرشان بودند، حق نداشتند در دادگاه علیه کسی اقامه دعوی کنند، از شوهری که به آنها اجحاف میکرد، طلاق بگیرند یا حضانت فرزندانشان را عهدهدار شوند یا صاحب ملک باشند.
ویلیام بلکاستون، حقوقدان انگلیسی، بهدرستی نوشته بود که: «شوهر و زن، یک فرد محسوب میشوند و مرد تجسم آن فرد است.» برای یک زن در ملاء عام سخنگفتن «بیبندوباری» تلقی میشد. زنان به طور معمول به دانشگاه راه نمییافتند یا درآمدزا نبودند، یا اگر شاغل بودند در حرفههایی اشتغال داشتند که از حیث اجتماعی برای زن پذیرفته شده بود: مثلا آموزگاری، خیاطی، مستخدمی در منازل یا ریسندگی.
هفتاد سال دیگر سپری شد تا زنان در سراسر کشور موفق به احراز حق رأی شوند. طی این مدت کشور دستخوش تحولات عمیقی شد که جنگ داخلی و الغای بردگی، گسترش قلمرو جغرافیایی، صنعتیشدن و رشد اقتصادی بخشی از آن بود. با وجود این، آزادی اندیشه، بیان و فعالیت سیاسی پارامترهای دائمی و تغییرناپذیری بودند که مردم در این هفتاد سال عمر نهضت تجربه کردند. چنین فضایی به زنان فرصت داد با بهرهگرفتن از شکاف میان هنجارهای اجتماعیِ دستوپاگیر و اصولی حقوقی که برای همه شهروندان داعیه حقوق و آزادیهای فردی داشت، فعالیت کنند؛ اگرچه این حقوق و آزادیهای فردی تنها به حرف محدود میشد و در عمل وجود نداشت.
علیرغم موانع موجود، موقعیتهای انفرادی هم برای رفتارهای هنجارشکن وجود داشت؛ به طوری که بسیاری از زنان سنن حاکم را نادیده گرفتند تا به دانشگاه بروند و وارد حرفههای به اصطلاح «مردانه» شوند. در سالهای ۱۸٧٠ روند تاسیس باشگاههای زنانه آغاز شد و باشگاههایی آغاز به کار کردند که در سراسر کشور شعبه داشتند. شارلوت پرکینز گیلمن، از پیشگامان جنبش فمینیستی، با شور و حرارت در حمایت از استقلال مالی زنان، کتاب «زنان و اقتصاد» را نوشت.
اندیشمندان بانفوذ مانند مارگارت فولر و جان استوارت میلِ انگلیسی از حقوق زنان دفاع کردند. میل در کتاب «انقیاد زنان» مستدلانه از لزوم اعطای حق رأی به زنان دفاع کرد. تحولات اجتماعی و اقتصادی قرن نوزدهم بهتدریج فرصتهای بیشتری برای زنان در خارج از حیطه محدود خانه ایجاد کرد. حتی اختراع دوچرخه، که در سالهای ١۸۹٠ خیلی طرفدار پیدا کرده بود، کمک کرد تا تصویر زن را از یک انسان شکننده نیازمند حمایت، به انسانی پویا و مستقل تغییر دهد. در سالهای اولیه دهه ۱۹۲٠، تعداد زنانی که به دانشگاه و به حرفههایی که قبلا امکان دسترسی به آنها برای زنان نبود، راه یافتند بیشتر شد. سوزان آنتونی یک بار گفت که اختراع دوچرخه بیش از هر رویداد دیگر به آزادشدن زنان کمک کرد. این حرف بدون تردید تا حدودی اغراقآمیز است، اما نمایانگر ارتباطی است که میان نگرشهای اجتماعی و عرف و سنت و تغییراتی که در قانون روی میدهد، وجود دارد.
ادامه دارد ...