_20385.jpeg)
_20385.jpeg)
بررسی جنبشهای حامی حقوقزنان؛ این جنبشها برای زنان افغانستان الهامبخش خواهند بود؟ (بخش اول)
زنان به عنوان نیمی از جمعیت افغانستان همواره مورد تبعیض جنسیتی قرار گرفته و از بیشتر حقوق شهروندی و انسانیشان محروم بودهاند. در طول دو دههی گذشته تا حدودی فضا برای زنان مساعد گردید و آنها توانستند تا حدودی بهفعالیت در عرصههای گوناگون، بپردازند. با سقوط نظام جمهوری و رویکار آمدن طالبان، دوباره فعالیتهای زنان متوقف گردید و آنها از حقوقشان محروم شدند. زنان شاغل خانهنشین شدند و دختران محصل و متعلم از تحصیل و آموزش محروم گردیدند.
لذا در طی چند ماه حکومت طالبان، ما شاهد چندین تظاهرات و تجمع اعتراضی از جانب زنان و دختران در کابل بودیم که برای مطالبهی حقوقشان برگزار نمودند؛ اما متاسفانه، نهتنها بهمطالبات آنها توجهی صورت نگرفته است، بلکه حرکتهای دادخواهانهی آنان، از جانب طالبان سرکوب شده و حتی برخی از زنان و دختران معترض، زیر شلاق نیروهای طالبان قرار گرفته و یا با شلیک گلوله زخمی شدهاند.
بیتوجهی طالبان به مطالبات زنان، باعث شده است که کمکم جنبشهای عدالتطلبانه زنان در کشور شکل بگیرد، زیرا زنان به این نتیجه رسیدهاند که برای رسیدن به خواستههایشان، راه مبارزهی طولانی را در پیش دارند که بدون تشکیل جنبشها و سازمانها، طی این مسیر طولانی و رسیدن به هدف، امکانپذیر نخواهد بود.
در طول تاریخ و در همهی کشورها، زنان به راحتی به حق و حقوقشان نرسیدهاند؛ بلکه جنبشهایی وجود داشتهاند که برای احقاق حقوق زنان مبارزه دوامدار انجام دادهاند. بهعنوان نمونه میتوان از نخستن جنبشهای زنان در فرانسه، جنبش زنان مبارز در ایالات متحده آمریکا و دیگر کشورهای اروپایی یاد کرد که برای آشنایی بیشتر با این جنبشهای اعتراضی، در چند قسمت به بررسی آنها پرداخته خواهند شد:
طرفداران حقوق زنان، به کار زنان در خانه اهمیت زیادی میدهند؛ آنها معترضاند سالهای سال، جامعهشناسان "کار" را فقط به "کار مزدبگیری بیرون از خانه" اطلاق میکردند و کار زنان در خانه را که از نظر اهمیت کمتر از کار مردان مزدبگیر در بیرون از خانه نیست، چون مجانی و رایگان انجام میشد، کار به شمار نمیآوردند. جنبشهای طرفدار حقوق زنان با برجستهکردن اهمیت کارهای زنان در خانه، بهوضوح نشان دادند که تعریف جامعهشناسان از کار، گمراهکننده بوده است. این جنبشها با اهمیتدادن به زنان و کارهای آنان، انگیزه و زمینه را برای مطالعهی فعالیتها و نگرشهای زنان را در بسیاری از حوزههای زندگی اجتماعی که قبلا تا اندازه زیادی نادیده گرفته شده بودند، فراهم نمود. جنبشهای طرفداری از حقوق زنان و مبارزه برای دفاع از حقوق آنها تاریخ طولانی دارد که به اواخر قرن هجدهم میلادی بر میگردد.
یکی از نخستین کتابهایی که اندیشههای جانبداری از حقوق زنان را مطرح کرد، کتاب مری ولستونکرافت، بهنام "دفاع از حقوق زنان" بود که نخستین بار در سال ۱۷۹۲ میلادی منتشر گردید. او اعلام کرد، زنان همهی حماقتها و معایب تمدن را بهدست آوردهاند و از ثمر مفید آن بینصیب ماندهاند. شانزده سال پیش از آن، ابیگیل آدامز در آمریکا، درخواست بهبود وضعیت زنان را کرده بود، هنگامی که شوهرش جانآدامز، قرار بود دومین رئیسجمهور آمریکا شود به او نوشت: من مایلم، که شما خانمها را از یاد نبرید و بیشتر از پیشینیان خود نسبت به آنها توجه کرده و با آنان همکار، همراه و سخاوتمند باشید. فراموش نکنید که همهی مردان اگر میتوانستند مستبد بودند.
ادامه دارد....