_42518.jpeg)
_42518.jpeg)
مبهم بودن سرنوشت آموزشی دختران افغانستانی؛ دختران در بیموامید به سر میبرند ـ مجلهی اورال
مجلهی اورال در مورد اثرات مسدود ماندن مکاتب بر دانشآموزان دختر، گزارش تحقیقی تهیه کرده است. این مصاحبه با عدهای از دختران دانشآموز در کابل به صورت مستقیم انجام شده است. نامها در این گزارش بهصورت مستعار ذکر شده است.
بعد از تسلط طالبان بر کشور، به دختران دورههای متوسطه و لیسه اجازه حضور به مکاتب داده نشد. اما عدهای از دختران کابلی با استفاده از فرصت زمستانی برای جبران درسهای خود با بیموامید در مراکز آموزشی مصروف یادگیریاند.
تعداد از دانشآموزان که فعلاً در کورسهای زمستانی درسهای شان را تعقیب میکنند؛ میگویند که شور و شوق و انگیزهی سابق برای ادامه تعلیم و تحصیل در وجود دختران دیده نمیشوند زیرا امید برای آینده کاهش یافته است. آنان فکر میکنند که همانند گذشته نمیتوانند به خواستهها و آرزوهایشان برسند. اما عدهای دیگر از دختران از عزم شان برای یادگیری کاسته نشده است. آنان همچنان مصمم به تداوم آموزش و پیگیری اهدافشاناند.
زهرا دانش آموز صنف دهم در یکی از مکاتب شهر کابل است. او میگوید: "وضعیت کورسها و دیگر مراکز آموزشی نسبتاً خوب است ولی قبلا تعداد دانشآموزان زیادتر بودند اما حالا تعدا دانشآموزان پسر و دختر کاهش یافته است که این کم شدن تعداد دانشآموزان ذکور، شاید بهخاطر نداشتن فیس باشند که خانوادهها توان پرداخت فیس کورس را ندارند و فرزندانشان نمیتوانند به همین دلیل درس بخوانند". وی در ادامه میافزاید: "بعضی از دختران به دلیل آمدن طالبان، انگیزه درس خواندن را از دست دادهاند، بعضی دیگر شان را خانوادهها از ترس و وحشت رفتار طالبان نمیگذارند که از خانه بیرون شوند و عدهیی دیگر به دلیل فقر و تنگدستی نمیتوانند به کورس رفته و درس بخوانند".
زهرا مرادی دانشآموز صنف نهم از نگرانیهایش میگوید: "از زمانی که از رفتن به مکتب منع شدم با مشکلات زیادی مواجه شدهام و این مشکلات اثرات نامطلوب بر روحیه من گذاشته است. من اول نمره صنف در مکتب بودم و با هر بار اول نمره شدن فکر میکردم من میتوانم که به همه اهدافم برسم و این زحمات و سختکوشیها مسیر راه را برایم هموار میکرد، اما اکنون فکر میکنم این شرایط مثل امتحان مکتب نیست که من زحمت بکشم و این امتحان پایان خوشی داشته باشد. خوشبینی چندانی هم ندارم و گاهی احساس میکنم زحمات نه ساله من هدر رفته است. اگر اوضاع به این حالت ادامه پیدا کند فکر میکنم دیگر نمیتوانم به مکتب بروم، اول نمره شوم و این اول نمره شدنها دلخوشی وانگیزه برای زندگی من باشد تا بیشتر زحمت بکشم". زهرا که هنوز کاملا امیدش را از دست نداده است، در اخیر صحبتهایش میگوید: "امیدم به خدا است تا با من و همنوعانم کمک کند تا حقوق و آزادیهایمان را دوباره به دست بیاوریم."
ناهید ساحل، یکی از دانشآموزان فعال دیگریست که بر علاوه لیاقت در درسهای مکتب، وی از استعدادی خارقالعاده در ترانهخوانی بر خودار است. او توانسته بود با صدای زیبایش ترانههای قشنگ را زمزمه کند. آواز او منعکس کنندهی خوبی از آزادی و گسترش امید است؛ و اما حالا، او نه تنها که دیگر ترانه خوانده نمیتواند بلکه ترس دارد که مبادا به جرم ترانه خواندن در گذشته مواخذه گردد. ناهید میگوید: "من رفتن به مکتب و درس خواندن را دوست دارم و بر علاوه درس خواندن من دوست دارم ندای آزادی را در قالب خواندن سرود و ترانه فریاد بکشم. اما اکنون من نمیتوانم ترانه بخوانم و حتا به مکتب رفته نمیتوانم و دلم برای روزهایی که به مکتب میرفتم تنگ میشود."
مدینه دانشآموز صنف دوازدهم در مصاحبهی به مجلهی اورال میگوید: "زمانیکه طالبان تازه کابل را گرفته بود من خیلی ترسیده بودم، ترس از اینکه مبادا تمام آنچه خواندهام زیرخاک شود، با خود میگفتم نشود که به اهدافم نرسم و صدها نگرانی دیگر ...
اما آهسته آهسته بهخود آمدیم، خواستیم نگرانیها را کنار بزنیم و تابع محیط نباشیم، به راهم ادامه بدهیم ولو که به قیمت از دست دادن جان ما تمام شود تصمیم گرفتم بخوانیم. لذا آمدیم در کورس تا درسهای مان را تعقیب کنیم". او در ادامه میگوید: "من فکر میکنم طالبان دیر دوام نمییابد زیرا این گروه وحشی، مخالف فعالیتهای نیمی پیکر جامعه است. اگر آنان نگذارند زنان فعالیت کنند و درس بخوانند، در مقابل خواستههای مشروع شهروندان قرار میگیرد و این وضعیت برای مردم افغانستان و جامعهی جهانی قابل تحمل نیست".
فریده دانشآموز صنف یازدهم در مصاحبهای با مجله اورال میگوید: "اگر مجبور شویم تا خانه بنشینیم، باز هم از راههای دیگری درس و تعلیم را ادامه میدهیم، ممکن روزی شود که ما بتوانیم خارج از کشور برویم تا در آنجا تحصیل کنیم و حداقل از راه دور و یا در صورت خوب شدن و مساعد شدن شرایط دوباره در افغانستان بازگردیم و برای مردم ستمدیدهی کشور خود خدمت کنیم." او در ادامه اضافه میکند، "اگر زنان و دختران سرزمینم مقاومت کنند، هیچ گروهی نمیتوانند که دروازههای مکاتب را به روی ما بسته کنند، ما دختران بیست سال پیش نیستیم که با وزیدن هر باد و شمالی کمر همت ما خم گردد و به زمین بخوریم. ما میخواهیم درس بخوانیم تا زندگی خودمان و اطرافیان مان را تغییر دهیم".
علیرغم آنکه توقف فعالیتهای آموزشی دختران اثرات منفی بر روان آنان گذاشتهاست؛ سبب نگرانی و تشویش آنان شده است، اما برخی از دختران همچنان بر ادامهی آموزششان اصرار و تاکید میورزند. آنان با وجود وضع محدودیتها و موانع از سوی طالبان، تسلیم شدن در برابر وضعیت را در خور جایگاه خود شان نمیدانند. بعضی از این دختران چشم به افقهای روشن و فرصتهای آموزشی جهانی نیز دوختهاند.
گروهی از زنان و دختران به صورت مکرر در جادههای پایتخت برای اعادهی حقوقشان بهویژه حق آموزش دختران در زیر سلطهی طالبان دست به اعتراض میزنند. به باور آگاهان امور یکی از دلایل به رسمیت شناختهنشدن طالبان توسط جامعهی جهانی اعتراضات زنان و دختران مبارز اند که پیوسته، رودررو و چشمبهچشم با طالبان فریاد دادخواهی سر میدهند.