_16090.jpeg)
_16090.jpeg)
اخذ گذرنامه و کشیدن بار حقارت؛ مردم از بینظمی و بیکفایتی در ریاست پاسپورت غزنی شاکیاند
کارمندان دولت با روی کارآمدن گروه طالبان، پراکنده شدند و نظم ادارات عامه از هم پاشید. عدهای کثیر آنها که بخشهای عمده و کاربردی را به عهده داشتند؛ ترک وظیفه کرده و شایدهم جلای وطن را از کار در زیرسایهی امارت استبدادی طالبان ترجیح دادهاند و کسانی دیگر به دلیل اوضاع ناملایم اقتصادی، اقدام به کارهای شخصی روی بازار کردهاند، تا نشود در انتظار دستمزد کارگریاش شاهد تلف شدن خانواده و اهل و عیالشان باشند. از سوییهم دستتنگیهای اقتصادی گروه طالبان، باعث شده که معاش کارمندان دولتی بهموقع پرداخت نشده و دلسردی آنها را در مقابل مسوولیت کاریشان، گسترش بدهد. تداوم این روند باعث سرگردانی مراجعین نیز شده است. یکی از ارگانهای که تعدد مراجعین هر روز رو به افزایش است، ریاستهای پاسپورت در مرکز و ولایات میباشد.
ولایتهای که در آن توزیع پاسپورت جریان دارد، شاهد شلوغ و بیبرنامهگیهای وافر است. یکی از این ریاستهای که برنامهی کاری شان قربانی بینظمی و شورش متقاضیان شده است، ریاست پاسپورت ولایت غزنی میباشد. تجمع مراجعین، حضور آنها در ساعات نیمهی اول شب به غرض گرفتن نوبت در قطار راجع کنندگان، کمکاری کارمندان، عدم مدیریت افراد مسؤل طالبان و کنترل نتوانستن آشوب و بینظمیهای مردم از طرف افراد مسؤل، به وخامت وضعیت افزوده است.
در میان تجمع کنندگان، هستند کسانی که روزها و شبهای سرد زمستانی را در دم دروازهی ورودی ریاست پاسپورت پیوند خوردهاند و لحظهها را با تمام سختی و مشکلات به امید اخذ گذرنامه سپری میکنند. از طرفیهم بسیاری از این اشخاص را دست اجبار به شلوغی و تجمع کشانده است. مریضهای که داکتران داخلی از درمانش عاجز اند، اشد ضرورت به اخذگذرنامه دارند؛ تا بتوانند برای درمان به کشورهای همسایه همچون پاکستان و ... منتقل شوند. اما، متاسفانه اوضاع طبق میل و خواست درخواست دهندگان نبوده و نیست. بیماران که قریب به آخرین نفسهای حیاتش هستند و با درد و مشقتهای فراوان دست و پنجه نرم میکنند، روی"ولچر"ها، در کام بینظمی و آشوب بلعیده میشوند و هیچ شیوهی برای سهولت آنها روی دست گرفته نشده است تا نظر به ضروریتهایشان به اسرع وقت، کارهای شان را بدست اجرا بسپارند.
"عبدالحسین" یکی از متقاضیان کهنسال است که چندین هفته میشود از ولسوالی دوردست ولایت غزنی" ناهور" به صف پاسپورت پیوسته تا برای خود و دختر نیمهجوانش که دچار بیماری مزمن سرطان است، گذرنامه اخذکند. او از وضعیت ناخشنود است و سرگذشت خود را در این چند هفته تلخ و دشوار تعریف میکند. او میگوید:" شبها در ساعات نیمهی اول شب به صف میاستد و تا طلوع آفتاب تازیانهی استبداد سرما را تحمل میکند. با شروع رسمیات به دستور فرد مسؤل بخش نظم طالبان، صف بههم میخورد و گره در کار او محکمتر و پیچیدهتر میشود." او از سرگردانیهای متواتر و بینتیجهاش حکایت میکند و با وجود این مشقتهای که هیچ همخوانی با کهولت سنی او ندارد، از شلاق بیرحمانهی طالبان نیز شاکی است که بارها و بارها درد را در شانههای لاغرش تفسیر کرده است. بیماری دختر او که راه درمانش در داخل کشور معما شده است، او را در مقابل تمام دشواریها نیرو میدهد تا دمای بلند سردی هوا را با تمام وجود پذیرایی کرده و چوب و شلاق استبدادگران را نیز در جان خویش بخرد و در مقابل کشیدن اینچنین بار حقارت، گذرنامه خود و دخترش را اخذکند تا به دنبال راه درمان یک بیماری مزمن وارد مرز کشور پاکستان شوند.
افزایش فقر و بیکاریی طبقهی جوان و کارگر معضلهای دیگریست که درخواستدهندگان گذرنامه را به شلوغی قطارها کشانده است. بیکاری پدیدهی تلخیست که از دیر زمانی دامنگیر مردم افغانستان بوده و با سقوط حکومت جمهوری اسلامی و پراکندگی کابینهی حکومت اشرف غنی، بیکاری و فقر به نقطهی اوج خود تکیه کرده و عدم به رسمیت شناختن حکومت گروه طالبان در نگاه سیاست جهان، باعث انزوای کشور شده و ارتباطات اقتصادی با کشورهای همسایه را محدود کرده است. محدودیت روابط اقتصادی بخشی از دلایل کاهش داد و ستد و ورود ارزهای خارجی به داخل کشور میباشد که در نتیجه پول افغانی در مقابل ارزهای خارجی بالاخص در مقابل دالر، افت بیپیشینه داشته و به ترتیب قیمت اجناس و مواد خوراکی، وسایل لازمهی مردم و ... به نقطهی اوج خود رسیده است. این روند موجودیت پول را در بازارهای کار کاهش داده و دلیل واضح و آشکار برای رشد بیکاری گردیده است که طبقهی کارگر را به سختترین شرایط ممکن دچار کرده و پای جبر آنها را به ریاست پاسپورت کشانده است. با وجود چنین ضروریات مردم، بیبرنامهگی و بیکیفیتی طالبان در اجرای کار، به بینظمی و آشفتگی صفوف رنگ میزند. قرار گزارشات مراجعهکنندگان، هستند اشخاص که چندین هفته طبق نوبت مشخصشده در تقسیماوقات کاری ریاست پاسپورت، برای مرحلهی "بایومتریک" مراجعه کردهاند و متاسفانه در طول روز شاهد اجرای کار به صورت مناسب و معقول نبودهاند و جز سرگردانی چیزی را حاصل زحمات شبانه روزی خود نیافتهاند.