

تحمیل خدمت بیگاری و اجباری بر مردم از سوی طالبان ـ مجلهی اورال
حال و روز مردم افغانستان مانند این استکه گویا یکصد سال به عقب برگشتهاست. یکصدسال پیش بردهداری، کارهای اجباری، اطاعت بی قیدوشرط از خانها، احترام بیدلیل به بهشتفروشان دینی و نجابت نژادی از جملهی سنتهای پسندیده بهشمار میرفتند که با رویکار آمدن دوبارهی طالبان این رسمها از جمله اطاعت بی قیدوشرط از طالبان و دلیل نیاوردن در مقابل دستورات این گروه، کاری بسیار درست و بیجنجال است.
آن طالب تازه وارد به شهر، بیسواد با موهای ژولیده و آن طالبی که فقط دو روزی شاید هم مسجد رفته یا نرفته و خواندن و نوشتن را هم نمیداند، شده عقل کل جامعه، داناتر از دانشگاهیان، آگاهتر از خبرگان و با انصافتر از صوفیان. برخورد خشن و شدید و دلیل آوردن و مقاومت در برابر دستورات فرد نظامی این گروه عواقب جدی دارد که کمترین آن لتوکوب، متوسط آن زندان و شدیدترین آن محکمهی صحرایی است.
در تازهترین نوع اینگونه خشونت، فردی را که ساکن قلعهی شهاده در شهر غزنی است، ملاقات کردم. وی که گلویش از بغض بند آمده بود و نخواست به دلایل امنیتی هویتش فاش شود، به مجلهی اورال چنین گفت: «روز شنبه ۶ قوس رفته بودم چوبفروشیهای واقع در قلعهی شهاده تا چوب سوخت برای زمستان بخرم. آنجا بودم که رنجر طالبان با سهتن طالب آمدند و چوب خریدند (همانهایی بودند که چندی قبل برادران قدم را از خانه شان بیرون رانده و خانهی شان را تصاحب کرده اند) در چوبفروشی هم چند نفر بودیم که هر کدام برای خود چوب میخریدیم. چوبها را جدا میساختیم که طالبان از همه خواستند که چوبهای شانرا به رنجرشان بالا کنیم. همه شتافتند به همکاری طالبان؛ اما من که دورتر بودم و درست حرفهای فرد طالب را نشنیده بودم و از طرفی سرگرم چوبهای خودم بودم نرفتم. فرد مسلح طالب آمد و با من گفتوگو کرد با سرزنش از من پرسید که چرا نیامدهای؟ من در برابر طالب دلیلم را گفتم که دور بودم و درست نشنیدم؛ اما مرغ طالب یک پا داشت و یک قنداق حوالهی پُشتم کرد. منم برای اینکه بیشتر آسیب نبینم و با جاهلان بیشتر کارم دچار مشکل نشود، رفتم و بیگاری کردم.
به گفتهی منبع، گروه طالبان از دلیل آوردن در مقابل شان سخت حساساند و توان پذیرش حقایق را ندارند. برخورد آنها طوریست که فقط باید حرفهای خود شان به کرسی بنشیند در غیر آن، منطق و زبان آنها قنداق است و بس. مردم در غزنی از این نوع ظلم طالبان به ستوه آمدهاند و میگویند که این وضعیت یک روند تشدیدی است که همه روزه رو به افزایش است.»
بیگاری/ کار اجباری و بدون مزد
بیگاری کشیدن ممکن است از طریق تهدید، ترس، خشونت یا مجبور کردن اشخاص صورت بگیرد. مفهوم بیگاری انواع جنبههای بردگی از جمله وادار کردن رعیتها به بردگی که شیوههای گوناگون را در برمیگیرد. فرق بیگاری با بردگی ایناست که در بردگی، خود انسان به عنوان یک کالای قابل فروش دیده میشود ولی در بیگاری این امر الزامی نیست.
بر پایهی تعریف سازمان ملل متحد که در سال ۱۹۳۰ رسمیت یافت، کار بدون رضایت تنها در زمان دورهی خدمت قانونی سربازی و دورهی حبس و زندان بیگاری بهشمار نمیآید.
از لحاظ تاریخی در دورهی آلمان نازی و در جنگ جهانی دوم، شهروندان در مقیاس گسترده وادار به بیگاری شدند که تا کنون حکومت جمهوری و قانونی المان بابت آن جرایم نازیها غرامتهای گوناگون میپردازند. در آنزمان دولت آلمان برای جبران کمبود نیروی کار که در پی فرستادن درصد بالایی از مردان جوان به جبهههای جنگ پدید آمده بود شهروندان باقیمانده را به بیگاری وادار میساخت.
در جنگ دوم جهانی در جاپان نیز صدها هزار کوریایی برای کار در معدنها و کارخانهها به بیگاری گماشته شدند. که با برپایی حکومتهای قانونی، دولت جاپان بابت آن معذرتخواهی کرد و تا کنون به مردم کوریا غرامت میپردازند. اما تا هنوز قناعت بازماندگان آن قربانیان را فراهم نکردهاند و از طریق مختلف در پی تامین عدالت مورد نظر خودشان هستند.
طالبان همچنان با توجه به وضعیت پیشآمده که خود آنان مسوول این وضعیتاند با مردم از در خشونت وارد میشوند و در موردهای گوناگون مردم را به بیگاری مجبور میکنند.