محل تبلیغات شما

محل تبلیغات شما

سختی‌های این روزگار را با همکاری هم قابل تحمل بسازیم سختی‌های این روزگار را با همکاری هم قابل تحمل بسازیم

سختی‌های این روزگار را با همکاری هم قابل تحمل بسازیم

پس از سرنگون شدن نظام جمهوری در افغانستان، مردم این کشور روزهای سختی را سپری می‌کنند. نزدیک به سه ماه است که جمعیت زیادی این کشور از آینده نامعلوم، نداشتن امنیت روانی، بیکاری و ناداری رنج می‌کشند. کارها متوقف شده‌اند؛ ادارات دولتی تعطیل‌اند؛ بانک‌ها فعالیت ندارند؛ روی‌هم رفته اقتصاد کشور فلج شده است. بنابر آمار رسمی که از سوی نهادهای بین‌المللی به تازگی منتشر شده، زندگی ۹۳ درصد از ۳۵ میلیون جمعیت مردم افغانستان را فقر در معرض تهدید جدی قرار داده است. واضح است که فقر و تنگ‌دستی مادر تمام آفات و مشکلات دیگر است. سیمای کابل، پایتختی که بیشتر از شش میلیون انسان در آن زندگی می‌کنند، حکایت از سرگشتگی و ناداری مردم آن دارد. غرب کابل و حاشیه‌های آن فقیرترین افراد را در خود جا داده است. مردان زیادی روزانه به امید پیدا کردن کار بیرون می‌شوند اما در آخر روز دست خالی به خانه می‌گردند. حالا اگر در پس کوچه‌های برچی و اطراف آن قدم بزنید، زنان و پیرمردانی را مشاهده می‌کنید که به دنبال مراکز توزیع بادام صف می‌کشند. اشتباه نکنیم آنان به دنبال بادام به عنوان میوه خشک برای خوردن نیستند، بلکه بوجی‌های بادام را حتا با پرداخت یک مبلغ پولی به صاحبان تاجر آن به خانه می‌برند تا با شکستنش، پوست آن را برای نجات از سرمای زمستانی که در پیش رو دارند، به حیث مواد سوختی ذخیره کنند. از سوی دیگر وقتی در کوچه‌ها گام بر می‌دارید، صدای شانه‌زدن قالین به گوش‌تان می‌خورد. عده‌ای از خانواده‌ها ناچار به قالین‌بافی در خانه‌های‌شان روی آورده‌اند. قالین‌بافی پیشه‌ای بسیار خسته کننده است؛ هم آسیب‌های جسمی و مخصوصاً آسیب‌های روانی زیادی برای بافندگان آن که اکثراً دختران و کودکان خوردسال اند (بافتن قالین به دلیل ریزه‌کاری کار بزرگ‌سالان نیست) وارد می‌کند. زیاد شدن دست‌فروشان دوره گرد در کوچه‌ها نمونه‌ی دیگری از شدت بی‌کاری و روی آوردن کتله زیادی از مردان به کار دست‌فروشی سیار در محلات و کوچه‌هاست. در بازار برچی در غرب کابل علاوه بر زیاد شدن دست‌فروشان، مردان و پیرمردان زیادی را می‌بینید که با کراچی‌های دستی‌شان در گوشه و کنار جاده منتظر باری‌اند که اگر میسر شد، در انتقال آن از دیگران سبقت بگیرند. شب‌ها در پیش نانوایی‌ها افرادی زیادی را می‌بینید که برای به دست آوردن یک نان خیرات صف کشیده‌اند. آیا در چنین وضعیت رقت‌باری که بر مردم تحمیل شده است، کاری می‌توان کرد؟ بلی. به فکر من حالا دقیقا همان وقتی که است که باید «نان خود را نصف کنیم». چند پیشنهاد مشخصی را برای دست‌گیری از مستمندان و گذار از این وضعیت مشقت بار پیشنهاد می‌‌کنم: ۱- بر کمک‌های بشردوستانه جهانی نظارت داشته باشیم که به صورت عادلانه در بین تمام مردم توزیع شود، نه اینکه این کمک‌ها فقط در مناطق خاصی سرازیر شوند و به دیگر مستحقین نرسند. ۲- کسانی‌که در بیرون از کشور اند می‌توانند قسمت کمی از عوایدشان را برای نزدیک‌ترین دوستان و اعضای خانواده‌ی‌شان در داخل افغانستان به صورت منظم اختصاص دهند. ۳- آنانی‌که در داخل کشور توانایی مالی دارند به اقارب، دوستان و همسایگان نیازمندشان به بهانه‌های مختلف مساعدت کنند. حتا اگر مانعی نباشد وجوهات شرعی‌شان را به نیازمندان و فقرا تخصیص بدهند. اما به کمک‌های موسسات بین‌المللی نباید اتکا کرد. زیرا دو دهه‌ی گذشته ثابت کرد که از این مساعدت‌ها افراد مستحق واقعی و مناطق محروم مستفید نشده‌اند. بنابراین مردم بیشتر بر همبستگی و همیاری خود شان تمرکز کنند. گفته اند که «روزهای سخت می‌روند، آدم های سخت می‌‌مانند.» تجربه نشان داده است که هر سختی همیشگی نیست و به دنبال خود روزهای بهتری نیز به همراه دارد. ما باید آدم‌های سخت‌کوش و خیراندیش و سخاوت‌پیشه باشیم تا در کنار هم از این روزهای سخت عبور کنیم.

بازنشر با اندکی ویرایش

مطالب بیشتری در این بخش