

تحصیل زنان در زمان امانالله خان
دورة سلطنت امانالله خان را میتوان دورة رشد فرهنگ و توسعة معارف و آموزش جدید نامید؛ چراکه ایشان توسعه و پیشرفت افغانستان را از رهگذر گسترش آموزش رسمی از مرکز، بهتمامی ولایات و استانهای کشور، برای همة مردان و زنان مستعد آموزش، ممکن و میسر میدانست. به همین جهت، از تعلیم و تربیت زنان و دختران، در مکاتب و مدارس رسمی، حمایتهای جدی نمود، بهگونهای که پشتیبانی او، به موضعگیری، تقابل و مخالفت نیروهای سنتی و متحجر، منجر گردید؛ زیرا تا پیش از دورة سلطنت امانالله خان، زنان به دلیل حاکمیت سنتهای قبیلهای و باورهای انحرافی و خرافی، از کلیه فعالیتهای اجتماعی بهویژه در حوزههای فرهنگی و آموزشی محروم بودند و این طرز تلقی از زنان، در میان همة اقشار جامعة افغانستان گسترش یافته و بهعنوان یک اصل مسلم و قطعی، پذیرفته شده بود.
با توجه به جمود فکریِ مخالفان تحصیل زنان، در مکاتب و مدارس رسمی و بیرون از فضای خانه، با تأسیس اولین مکتب دخترانه، حیرت و نگرانی در چهرة مردم افغانستان، نمایان گردید؛ زیرا آنرا مغایر با غیرت، حمیّت، مردانگی و فرهنگ افغانی تلقی مینمودند. درحالیکه کشورهای همسایه و اسلامی، سالها پیش از افغانستان، به عرصة معارف و آموزش جدید قدم گذارده و از فرصتها و مزایای آن، بهرهمند گردیده بودند.
البته، باید خاطرنشان کرد که سیاست فرهنگی و آموزشیِ امانالله خان با پیروی از مدلها و شیوههای فرهنگی غرب، دنبال میگردید که در این حرکت نوگرایانة خویش، بیشتر متأثر از «محمود طرزی» بوده است. لورل کورنا، در کتاب «افغانستان» به تأثیرپذیری امانالله خان از محمود طرزی اشاره کرده و میگوید: «امانالله خان که در سال 1929 میلادی، زمام فرمانروایی را در دست داشت، برای ایجاد افغانستان جدید، از روشهای غربی و مدرن استفاده کرد، او تحت تأثیر محمود طرزی، مفهوم پادشاهیِ مشروطه را مطرح کرد».
در سال 1912 م، محمود طرزی، قدمهای اولیه را در این راه برداشت و روشهای قدیم و سنتی (عنعنوی) افغانی را در مورد زنان، در یک سلسله مقالاتی که در سراج الاخبار به چاپ میرسید، مورد مباحثه قرار داد. با استناد به حدیث نبوی «اِنَّمَا النِّسَاء شِقَایِقَةُ الرِّجَال؛ زنان نیم دیگر مردان است» طرزی، زنان را نیمه و شقّة دیگر از پیکر انسان، توصیف و ادعا نمود که بدون ترقیِ نیم جامعه، نیم دیگر آن ترقی نخواهد کرد. طرزی تأکید نمود که اسلام دین برابری، برای مرد و زن است. او در مقالاتش سعی کرد تا احساس خودآگاهی زنان را بیدار نماید و همچنین اعتماد و احترام به نفس را در میان زنان، جهت ارتقای موقف و جایگاه اجتماعیشان، تقویت نماید. طرزی حتی در یکی از مقالاتش ادعا نمود که تحصیل و آموزش زنان، بر اساس نقش مهمی که در تربیت اطفال دارند، نسبت به تحصیل و آموزش مردان، مهمتر است.
ملکه ثریا، همسر امانالله، نیز در تشویق و ترغیب زنان به آموزش و تحصیل، نقش مهمی داشته است. ایشان با صدور اعلامیهای در سال 1921 م، بر اهمیت و ضرورت آموزش زنان تأکید نمود و خطاب به زنان افغانستان نوشت: «هرکسی میداند که نسل بشر از آمیزش یک مرد و یک زن به وجود آمده و هرگاه فقط وجود یک مرد و یا عکس آن، در کار باشد، نسل بشر بهزودی از روی زمین نابود میگردد. بنابراین، میتوان گفت که نه یک مرد و نه هم یک زن، بهتنهایی نمیتواند انسان کاملی محسوب شود و چون بقای زن و مرد برای ادامة نسل بشر ضروری است و چون مرد و زن بهتنهایی نمیتواند یک موجود کامل انسانی را پرورش دهند، مسئولیتها و مکلفیت های زندگی در بین زن و مرد تقسیم شدند، زنها موظف به تربیت اطفال، پختن غذا و ادارة امور خانواده هستند. هرگاه نقش نسبی و مربوطة هریک را بهدقت مطالعه کنیم، میبینیم که حتی مسئولیتهای زنان نسبت به مردان، بهخصوص در مورد مواظبت از کودکان، بیشتر هست و بسیار روشن است که بدون کسب تعلیم و تربیت مناسب، برای زنان ناممکن است تا یک مادر، چنین مسئولیت مهم و حیاتی را انجام دهد، زنها موظف هستند تا نسلهای آینده را تربیت نمایند که این خود یکی از مهمترین مسئولیتهای زندگی به شمار میرود. وقتی زنان را از تعلیم و تربیت محروم کنیم، در واقع، نیمی از وجود خود را ناتوان نموده و وسیلة معیشت خود را به دست خویش از بین بردهایم».
بدین ترتیب، محمود طرزی و خانوادة ایشان، در کل چرخة اصلاحات امانالله و در ترویج آموزش برای زنان، نقش مهمی داشتهاند و شخص محمود طرزی به حیث وزیر خارجه، سالها در حکومت امانالله خان فعالیت کرده است و همچنین همسر محمود طرزی و ملکه ثریا، دختر محمود طرزی، نقش بسیار اساسی در تأسیس و ترویج معارف زنان، در افغانستان داشتهاند که سالها در کنار امانالله خان، در ادارة امور کشور به حیث مشاوران ارشد عمل کردهاند.
در مجموعه اصلاحات امانالله، توسعة آموزش و معارف جدید و رسمی، ایجاد مکاتب و مدارس دخترانه و انتشار اولین مجلّة زنان افغانستان، به نام «ارشادالنسوان» برای خودآگاهی اجتماعی و پرداختن به مشکلات آنان، از اساسیترین بخشهای آن است.
منابع:
1. اخلاصی، احمدبخش (1389)؛ «تعلیم و تربیت زنان در نظام آموزشی افغانستان»؛ مجموعه مقالات همایش زنان در افغانستان.
2. گریگوریان، وارتان (1388)؛ ظهور افغانستان نوین؛ ترجمة علی عالمی کرمانی؛ تهران: محمدابراهیم شریعتی افغانستانی.
3. کورنا، لورل (1383)؛ افغانستان؛ ترجمة فاطمة شاداب؛ تهران: انتشارات ققنوس.
4. دفتر مطالعات و تحقیقات زنان (1380)؛ «ما و نظام بینالملل»؛ مجموعه مقالات دفاع از حقوق زنان، تهران: مؤسسة فرهنگی طاها، چاپ اول.