

حقوق شهروندی (متن سخنرانی آیت الله محقق نسب در مراسم سالروز شهادت شهید مزاری، هلند)
بسم الله الرحمان الرحیم
قال الله الحکیم فی قرآنه الکریم:
لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِي آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِيلا .
بادرود وسلام به ارواح پاک ومطهر شهید مزاری ویارانش وطلب رحمت وآمرزش برای آن شهیدان راه عدالت وآزادی.
شهید مزاری، طرفدار وحدت ملی بود؛ طرفدار حقوق شهروندی بود؛ طرفدار مشارکت همه شهروندان دراداره کشوربود. او می گفت:
خواست ما تأمین عدالت، برابرى و برادرى میان مردم افغانستان است...
حقوق شهروندی چیست؟
قبل از معرفی حقوق شهروندی، مقدمه ای را عرض می کنم
افغانستان کشوری باغنای تیوری وفقر عملی
ما درزمینه های اخلاقی وتربیتی، حقوق بشر، حقوق شهروندی، حقوق خانواده و... از لحاظ تیوری، قانونی، دینی وشعاری بی اندازه غنی هستیم؛ ولی از لحاظ عملی وتعهد رفتاری وپای بندی به مقررات قانونی وضوابط دینی بی نهایت فقیر وناتوانیم.
مثال: در سونامی عظیمی که چند سال پیش در ژاپن اتفاق افتاد وطی آن شهرها وروستاهای زیادی ازبین رفتند ونابود شدند. خانه ها، کارخانه ها، بانک ها، بازارها وصد ها مرکز پولی، اقتصادی واشیای گرانقیمت ویران شدند؛ حتا صاحبان خودرا از دست دادند؛ ولی هیچ گزارشی ازسرقت وغارت مغازه ها وبردن اموال بی صاحب نرسید؛ چرا؟
برخی از صاحب نظران گفتند : مردم ژاپن به دو دلیل دست به سرقت نزدند:
دلیل اول – شرافت فردی . این مردم دارای شرافت فردی وذاتی هستند. ازاین رو، سرقت را درشان خود نمی دانند.
دلیل دوم – غرور ملی . مردم ژاپن آنقدر غرور ملی دارند که بردن مال مردم را یا به اصطلاح سرقت را مغایر با حیثیت ملی خود بدانند.
حالا برویم به افغانستان ! آیا درافغانستان شرافت فردی و یا غرور ملی وجود دارد؟ اگر درافغانستان حادثه ی ویرانگری، روی دهد مردم شریف افغانستان از بردن مال دیگران خود داری خواهند کرد؟
آیا کشتن افراد بیگناه شرافت است؟ آیا آدم ربایی ودزدیدن زن وکودک دیگران شرافت است؟ آیا انتحار وحملات کور به خیابان ها ومناطق مسکونی وکشتن زنان وکودکان مظلوم شرافت است؟؟؟؟؟
غرور ملی افغانی کجاست؟ بلی البته غیرت افغانی است که مسافران را سر ببرند ! زنان خود را مثله کنند! دختر بی دفاع وبیگناه ( خانم فرخنده ) را در مرکز کابل، در کنار مسجد شاه دو شمشیره با سنگ وچوب وبه صورت وحشیانه بکشند وجسد بیجانش را آتش بزنند ! یا اطفال بیگناه مانند شکریه وهفت گروگان بی دفاع هزاره را از دم تیغ بگزرانند وسر ببرند ! این ها ممکن است غیرت افغانی باشند؛ ولی شرافت فردی وغرور ملی چطور؟ آیا این اعمال ضد بشری، غرور ملی یا تربیت اسلامی ودینی که خیلی مدعی هستیم وخیلی بر مسلمانی خود افتخار می کنیم هستند ؟؟؟
حقوق شهروندی درچه جامعه ای قابل طرح است؟
حقوق شهروندی منعکس کننده آرمان جهانی عدالت وشرافت عمومی انسان ها وکرامت ذاتی فرزندان آدم است. حقوق شهروندی همزاد با خود انسان است وازوجود انسان ناشی می شود. حقوق شهر وندی درجامعه ای قابل طرح وبحث است که دارای شرافت فردی وغرور ملی باشد. قانون مدار وقانون مند باشد. ضوابطی را که خود ساخته ویا پذیرفته است مراعات کند. حقوق شهروندی درجایی مطرح است که گروه های متعدد انسانی با عقاید وافکار متفاوتی درکنار هم زندگی مشترک ومسالمت آمیز وقانون مند داشته باشند.
حقوق شهروندی چیست؟
حقوق شهروندی وحقوق بشر، دوروی یک سکه هستند. اگرحقوق شهروندی را، دربرابر همه انسان ها ودر سطح جهان در نظر بگیریم نامش حقوق بشر است. مصادیق حقوق بشر در طی 30 ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر مدون گشته اند.
اگر حقوق شهروندی را دربرابر شهروندان یک کشور قراردهیم عبارت است از حقوقی که معمولا در فصل دوم قوانین کشورها زیر نام حقوق مردم یا حقوق ملت نوشته می شوند.حقوق شهروندي مجموعه اي از امتيازات، قدرت ها ، فرصت ها وحقوقی هستند كه براي شهروندان به طور مساوی در نظر گرفته مي شوند تا با استفاده از آن ها بتوانند حقوق اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، مدنی وفرهنگی خودرا به دست آورند وحقوق دیگران را نیز مراعات کنند.
حقوق شهروندی ذاتی و فطری می باشند. از صفات انسانی محسوب می شوند، کسی نمی تواند هدیه کند، غیرقابل انتقال هستند. تقسیم ناپذیر است. ودر یک کلام حقوق شهروندی یعنی برابری شهروندان درحقوق اجتماعی، سیاسی، مدنی، فرهنگی، آموزشی وتمامی حقوق ومزایایی که برای شهروندان یک کشور قابل تصور هستند.
حقوق شهروندی درکشور فرانسه با سه کلیمه تعریف شده است: آزادی، برابری وبرادری.
حقوق شهروندی در ماده 22 قانون اساسی افغانستان به شرح زیر تعریف شده است:
مادۀ بيست و دوم:
هر نوع تبعيض و امتياز بين اتباع افغانستان ممنوع است.
اتباع افغانستان اعم از زن و مرد در برابر قانون داراي حقوق و وجايب مساوي مي باشند.
برای معرفی حقوق شهروندی می توان به چند اصل توجه نمود:
اول – اصل برابری شهروندان
برابری شهروندان، مساله بسیار مهم، اساسی وزیر بنایی است. بدیهی است تا زمانی که برابری نباشد عدالت اجتماعی تحقق پیدا نمی کند. برابری حقوقی انسان ها وبرابری شهروندان بدون توجه به نژاد، زبان، دین ومذهب آنان هم از دیدگاه شریعت درست است وهم ازدیدگاه قواعد حقوی واصول بین المللی .
قرآن کریم که اصلی ترین ومعتبر ترین سند دینی مسلمانان است درباره برابری حقوقی وارزشی انسان ها می گوید: يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبير. ( سوره الحجرات، آیت 13 ).
اى مردم! ما شما را اعم از مسلمان وغیر مسلمان، از يك مرد و زن آفريديم و سپس شما را گروه گروه و به صورت قبيلهها قرار داديم تا همديگر را بشناسيد. همانا بهترین وگرامی ترین شما در نزد خداوند پرهیزکار ترین شماست ، یعنی ازدیدگاه قرآن اختلاف رنگ، زبان، قبیله وغیره تنها وسیله معرفت وشناسایی است، نه ابزار تفاخر وبرتری جویی!
رسول خدا فرمود: الناس امام الحق کاسنان المشط. مردم دربرابر حق مانند دانه های شانه برابرند.
پیامبر گرامی اسلام در حجته الوداع در صحرای منا خطبه خواند وفرمود: أيها الناس إن ربكم واحد وإن أباكم واحد كلكم لآدم وآدم من تراب أكرمكم عند الله اتقاكم، وليس لعربي على عجمي فضل إلا بالتقوى. ای مردم خدای شما یکی، اجداد شما یکی، همه شما فرزندان آدمید وآدم هم ازخاک است. هیچ کس ازدیگری بالاتر نیست. هیچ عرب برعجم یا سفید پوست بر سیاه پوست برتری ندارد. برترین شما درست کار ترین شما ست.
درجامعه ای که حقوق شهروندی مراعات شود، هر انسانی می تواند زندگی شرافت مندانه ای داشته باشد. یعنی زندگیهمراه با صلح، امنیت، رفاه واسایش وآزادی های اجتماعی، اقتصادی وسیاسی.
برابری انسان ها دراعلامیه جهانی حقوق بشر:
ماده ی 1
تمام افراد بشر آزاد زاده می شوند و از لحاظ حيثيت و کرامت و حقوق با هم برابرند. همگی دارای عقل و وجدان هستند و بايد با يکديگر با روحيه ای برادرانه رفتار کنند.
ماده ی 2
هر کس می تواند بی هيچ گونه تمايزی ، به ويژه از حيث نژاد ، رنگ ، جنس ، زبان ، دين ، عقيده ی سياسی يا هر عقيده ی ديگر ، و همچنين منشاء ملی يا اجتماعی ، ثروت ، ولادت يا هر وضعيت ديگر ، از تمام حقوق و همه ی آزادی های ذکر شده در اين اعلاميه بهره مند گردد.
ماده ی 3
هر فردی حق زندگی ، آزادی و امنيت شخصی دارد.
در مقدمه ی کنوانسیون بین المللی حقوق مدنی و سیاسی سازمان ملل متحد، مصوب 26 دسامبر 1966 آمده است:
با توجه به اصولی که در منشور ملل متحد اعلام شده است، شناسائی حیثیت ذاتی و حقوق برابر و غیر قابل انتقال کلیه اعضاء خانواده بشر، مبنای آزادی، عدالت و صلح در جهان است....
بند های اول ودوم ماده دوم کنوانسیون حقوق مدنی وسیاسی می گوید:
1- هر دولت عضو این میثاق متعهد می شود که نسبت به افراد ساکن قلمرو و تبعه حوزه قانونی خود، حقوق شناخته شده این میثاق را صرفنظر از نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب، عقیده سیاسی و یا عقیده ای دیگر، و همچنین اصل و منشاء اجتماعی یا ملی، دارائی، نسب و یا وضعیت های دیگر، محترم شمرد و تضمین نماید.
2- هر دولت عضو این میثاق در جائی که قوانین و تدابیری پیش بینی نشده است، متعهد می باشد که اقدامات لازم را بنابر روند قانونگذاری خود و مقررات این میثاق بعمل آورد. اتخاذ چنین قوانین و تدابیری به منظور اجرای حقوق شناخته شده این میثاق می باشد.
دوم - اصل برابری حقوقی زنان ومردان
اول - برابری زنان ومردان در اصل خلقت
قرآن در بیش از هفتصد آیت از نوع انسان با الفاظ وعباراتی همچون: ناس، انسان، آدم، بنی آدم، نفس وعبدالله سخن گفته است. آفرینش انسان، ویژگی های انسان، استعداد، روحیات، دغدغه ها، آرزو ها ورنج های اورا بر شمرده؛ اما در هیچ آیتی از آیات قرآنی اشاره ای به تفاوت های ساختاری مادی ومعنوی زن ومرد نکرده است؛ بلکه بر عکس بر سرشت واحد زن ومرد ونیاز آن دو به یکدیگر تاکید نهاده است.
يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثيراً وَ نِساءً ... آیت اول از سوره نساء.
اى مردم، از پروردگارتان پروا کنید که شمارا از سرشت واحد ،گوهر واحد ونفس واحد آفرید و از همان سرشت و گوهر همسر او را و از آن دو، مردان و زنان بسيار پديد آورد.
دوم - برابری زنان ومردان در کرامت وحیثیت انسانی
وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِي آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِيلا.
ما فرزندان آدم را كرامت بخشيديم و بر دريا و خشكى سوار كرديم و از چيزهاى خوش و پاكيزه روزى داديم و بر بسيارى از مخلوقات خويش برتريشان نهاديم.
جمله معترضه:
طهارت غیر مسلمانان
درذیل این آیت شریفه جمله ای را عرض می کنم. چنان که می دانید بسیاری از مراجع تقلید وکثیری از مقلدان محترمشان، غیر مسلمانان را نجس می دانند. درحالی که قرآن مطلق انسان را موجود با کرامت، با ارزش وگل سر سبد هستی وخلیفه خدا درزمین وبا فضیلت ترین موجود هستی دانسته است ! آیا درست است که خدا بگوید مردم هلند واروپا شریفند. با فضیلت وکرامتند. گل سر سبد هستی وخلیفه خدا در زمین هستند؛ ولی شما بفرمایید این مردمان نجس هستند؟ خدا وند بگوید: با غیر مسلمانان ازدواج کنید ؛ ولی شما ازدواج را با غیر مسلمانان جایز ندانید؟-آیا درست است که خداوند خوردن عذای غیر مسلمانان را وخوردن ذبیحه آنان را حلال اعلام کند؛ ولی شما غذای آنان را وذبیحه آنان را حرام بدانید؟ آیا شما شریعت را از خدا ورسول دریافت می کنید یا از روایات جعلی منسوب به امامان شیعه؟ ویا فتاوای ظنی وخیالی فقیه؟ درحالی که می دانیم رساله توضیح المسایل محصول ظن وگمان فقیهان است. فقیهان در بسیاری از فتواهای خود اشتباه می کنند. امکان اشتباه فقیه از اصول فقهی شیعه می باشد وبه همین دلیل شیعه را مخطیه می گویند، درمقابل مصوبه که اهل سنت می باشند. بهرحال فقیهان ورساله داران، معصوم نیستند وفتوا ی فقها اصولا حجت نیست وحتا شهرت فتوایی ویا اجماع هم حجیت ندارند!
قرآن کریم درآیت پنجم از سوره مایده هم خوردن طعام غیر مسلمانان را مجاز میداند وهم ازدواج با آنان را؛ ولی علما با استناد به برخی از روایات، این احکام خداوندی را مردود می دانند !!
ازیکی از رهبران مذهبی در باره بهاییان سوال کرده اند که حاج آقا بفرمایید:
۱– معاشرت و همنشینى و دست دادن دانش آموزان مسلمان با دانش آموزان پیرو فرقه گمراه بهائیت، اعم از این که دختر باشند یا پسر، مکلّف باشند یا غیر مکلّف، در داخل مدرسه یا خارج از آن، در دوران ابتدائى، متوسطه و پیش دانشگاهى، چه حکمى دارد؟
۲– رفتار استادان و مربیان با دانش آموزانى که بهائى بودن خود را آشکار می کنند و یا یقین داریم که بهائى هستند، چگونه بایدباشد؟
۳– استفاده از وسایلى که همه دانش آموزان از آن ها استفاده مىکنند مانند شیر آب آشامیدنى، شیر توالت و آفتابه آن، صابون و مانند آن، با این که علم به مرطوب بودن دست و بدن داریم، چه حکمى دارد؟
حضرت آیت الله ، جواب داده است: همه پیروان فرقه گمراه بهائیت محکوم به نجاست هستند و در صورت تماس آن ها با چیزى، مراعات مسائل طهارت در رابطه با آن ها، نسبت به امورى که مشروط به طهارت است، واجب است.
جواب :همه مؤمنین باید با حیله ها و مفاسد فرقه گمراه بهائیت مقابله نموده و از انحراف و پیوستن دیگران به آن جلوگیرى کنند.
جواب :از هرگونه معاشرت با این فرقه ضالّه مضلّه، اجتناب نمائید.
آن ها نجس و دشمن دین و ایمانِ شما هستند، پس فرزندان عزیزم جدا از آن ها بپرهیزید.
ملاحظه می کنید که درکشور های اسلامی نه حقوق شهروندی وجود دارد ونه برابری شهروندان؛ بلکه هرچه هست تعصب وتبعیض است!!
سوم - برابری زنان ومردان در وظایف وتکالیف
إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ إِنَّا لا نُضيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاً.-کهف30-
كسانى كه ايمان آوردهاند و كارهاى شايسته كردهاند، بدانند كه ما پاداش نيكوكاران را ضايع نمىكنيم.
مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُون. – نحل 97-
هر زن و مردى كه كارى نيكو انجام دهد، اگر ايمان آورده باشد زندگى خوش و پاكيزهاى بدو خواهيم داد و پاداشى بهتر از كردارشان عطا خواهيم كر.
چهارم - برابری زنان ومردان در تصدی مشاغل
قرآن می گوید: وان لیس للانسان الا ما سعی. هر انسانی حق دارد در زمینه های مادی ومعنوی کوشش کند ونتیجه زحمات خودرا صاحب شود.
ماده سوم از کنوانسیون حقوق سیاسی ومدنی مقر می دارد:
دولت های عضو این میثاق تعهد می نمایند که برابری حقوق مردان و زنان در بهره مند شدن از تمام حقوق سیاسی و مدنی که در این میثاق بیان شده است، تضمین شود.
سوم - ا صل آزادی بیان وعقیده
سومین اصل از اصول حقوق شهروندی اصل آزادی بیان وآزادی عقیده است.
قرآن درباره آزادی بیان وآزادی استماع، فرمان روشنی دارد.
فَبَشِّرْ عِبادِ-الَّذينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْباب.الزمر 17 و18 .
بندگان مرا بشارت ده؛ آن كسانى كه به هرسخنی گوش مىدهند و از بهترين آن پيروى مىكنند، ايشانند كسانى كه خدا هدايتشان كرده و اينان خردمندانند. به موجب این آیت شریفه، گویندگان آزادند که مطالب گوناگون ومتفاوت خودرا بیان کنند وشنوندگان هم حق دارند بهترین مطالب را بر گزینند.
قرآن درباره آزادی عقیده، آیات متعدد دارد. من فقط دو آیت را می آورم:
لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَي…- بقره 156 - در دين هيچ اجبارى نيست. هدايت از گمراهى مشخص شده است.
وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَميعاً أَ فَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنين.-یونس 99-
اگر پروردگار تو بخواهد، همه كسانى كه در روى زمينند ايمان مىآورند. آيا تو مردم را به اجبار وامىدارى كه ايمان بياورند؟
دراین آیت شریفه، خداوند به پیامبر عتاب می کند واورا مورد سرزنش قرار می دهد که چرا بر مردم فشار می آورد که ایمان بیاورند. نه، پیامبر هم حق ندارد مردم را با اکراه واجبار مومن سازد ویا با اکراه او را دردینی که دوست ندارد نگهدارد. دین وایمان محصول پذیرش قلبی وعشق درونی است. ایمان؛ یعنی باور . باور را نمی توان با زور پدید آورد.
درماده ی 18 اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده:
هر شخصی حق دارد از آزادی انديشه ، وجدان و دين بهره مند شود : اين حق مستلزم آزادی تغيير دين يا اعتقاد و همچنين آزادی اظهار دين يا اعتقاد ، در قالب آموزش دينی ، عبادت ها و اجرای آيين ها و مراسم دينی به تنهايی يا به صورت جمعی ، به طور خصوصی يا عمومی است .
ما ده ی 19
هر فردی حق آزادی عقيده و بيان دارد و اين حق مستلزم آن است که کسی از داشتن عقايد خود بيم و نگرانی نداشته باشد و در کسب و دريافت و انتشار اطلاعات و افکار ، به تمام وسايل ممکن بيان و بدون ملاحظات مرزی آزاد باشد.
تذکر به همشهریان محترم
در افغانستان، اعلامیه جهانی حقوق بشر وکنوانسیون های بین المللی؛ از جمله کنوانسیون حقوق مدنی وسیاسی، کنوانسیون حقوق کودکان، کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان ومنشور ملل متحد، بخشی از قانون اساسی افغانستان است.
به موجب ماده هفتم قانون اساسی، اعلامیه جهانی حقوق بشر وکنوانسیون های بین المللی در حدودی که این ماده بیان می کند به منزله قانون اساسی کشور هستند.
بنا براین، مفاد مواد هجدهم ونوزدهم اعلامیه جهانی حقوق بشر در مورد آزادی بیان وعقیده، حتا آزادی در تغییر عقیده ودین از حقوق اساسی وغیر قابل نقض مردم افغانستان است. همچنان به موجب ماده شانزدهم اعلامیه جهانی حقوق بشر آزادی در ازدواج بدون آن که دین یا مذهب، یا نژاد ویا امور دیگر مانع آن توان شد، از حقوق مردم افغانستان است. به موجب قانون اساسی وزیر مجموعه های آن به شرحی که گفته شد؛ مردم حق دارند هر دین ومذهبی را که خود می خواهند انتخاب کنند ویا ترک کنند. یعنی در افغانستان، ارتداد قانونی شده است یعنی آزادی عقیده قانونی شده است.
همچنان مردم افغانستان می توانند با هر کسی که بخواهند ازدواج کنند وهیچ امری وهیچ بهانه ی نژادی یا مذهبی ومانند این ها نمی تواند مانع از ازدواج اتباع افغانستان با انسان های دیگر شود.
البته آزادی ازدواج به موجب آیت پنجم از سوره مایده هم مجاز است وفتواهایی که این حق را محدود می کنند نادرست هستند.
تذکر دیگر:
من مسلمان، از تریبون مقدس شهید مزاری به سازمان ملل متحد پیشنهاد می کنم که برای حفظ امنیت وآرامش وآسایش انسانیت، کنوانسیونی را فراهم کند تحت عنوان: کنوانسیون برابری حقوقی ادیان ومذاهب. چراکه ادیان ومذاهب، بخشی از زندگی اجتماعی ، فرهنگی ومعنوی مردم است. ازاین رو هیچ ملتی ومردمی قادر نیستند که از عقایید خود دست بکشند واز سوی دیگر گروهی از مردم جهان هستند که خیلی متعصب وافراطی هستند وبه بهانه های دینی ومذهبی مرتکب جنایت های وحشتناک می شوند ونیز گروهی هستند که هر روز قربانی خشونت های مذهبی می شوند.
بنا براین، تازمانی که معاهده برابری حقوقی ادیان ومذاهب به تصویب نرسد وکشور های جهان آن را امضا نکنند وبرآن پای بند نباشند؛ خشونت های دینی ومذهبی کاهش پیدا نخواهند کرد.
آزادی ازدواج درقانون اساسی افغانستان
چنان که عرض شد اعلامیه جهانی حقوق بشر جزو قانون اساسی افغانستان است در ماده 16 اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده است: هر مرد و زن بالغی حق دارند بی هيچ محدوديتی از حيث نژاد ، مليت ، يا دين با همديگر زناشويی کنند و تشکيل خانواده بدهند. در تمام مدت زناشويی و هنگام انحلال آن ، زن و شوهر در امور مربوط به ازدواج حقوق برابر دارند.
حقوق شهروندی درافغانستان
آیا در افغانستان حقوق شهروندی وجود دارد؟ پاسخ این سوال از لحاظ تیوری مثبت است؛ زیرا هم در مقررات دینی ما وهم در متون حقوقی ما، حقوق شهروندی وجود دارد واز لحاظ تیوری وشعاری بهترین حقوق شهروندی را جامعه افغانستان دارد؛ ولی در عمل ودر اجرا، درکشور افغانستان حقوق شهروندی مطلقا وجود ندارد. یعنی در افغانستان حقوق شهر وندی وعدالت اجتماعی وبرابری شهروندان وجود خارجی نداشته وندارد!
در افغانستان عدالت نیست. برابری وبرابری نیست. قانون مداری وقانون مندی نیست. انصاف نیست. انسانیت نیست. شرافت فردی نیست. غرور ملی نیست. دینداری واطاعت از دستورات دینی نیست. اگر عدالت ومروت وانصاف ودینداری وشرافت انسانی هست پس چرا افراد بیگناه را می کشند؟ چرا بین شهروندان تبعیض است. چرا هزاره ها از عمران وآبادی محرومند؟ چرا مناطق مرکزی از بودجه ملی سهم عادلانه ندارند؟ چرا درمیان کارکنان دولت ومقامات اجرایی وقضایی ازمردم هزاره به اندازه لازم وجود ندارند؟
اگر حقوق شهروندی وعدالت اجتماعی است چرا در هیات دیپلماتیک افغانستان تعداد قابل اعتنایی از مردم هزاره وجود ندارند؟
چرا همه اش تبعیض وانحصار است؟ چرا همه اش به نفع یک قوم است؟ چرا تمامی قدرت دولت ومراکز اعمال حاکمیت در دست یک قوم است؟ چرا همیشه زور گویی وقلدری است؟ چرا هر روز گروگان گیری وفجایع است؟
مگر در مادۀ ششم قانون اساسی نیامده است:
دولت به ايجاد يک جامعه مرفه و مترقي بر اساس عدالت اجتماعي، حفظ کرامت انساني، حمايت حقوق بشر، تحقق دموکراسي، تامين وحدت ملي، برابري بين همه اقوام و قبايل و انکشاف متوازن در همه مناطق کشور مکلف مي باشد.
آیا درکشور های اسلامی حقوق شهروندی رعایت می شود؟
اگر درافغانستان حقوق شهروندی وجود دارد واین کشور در پذیرش منشور ملل متحد واعلامیه جهانی حقوق بشر مطابق با ماده هفتم قانون اساسی صداقت دارد، چرا اقلیت هندوها وسیک ها حق داشتن وکیل در پارلمان را ندارند؟ چرا این مردم از داشتن عبادتگاه ونیزمحلی برای انجام مراسم مردگان خود محرومند؟ آیا حقوق شهروندی ایجاب نمی کند که نژاد ونسب، زبان، رنگ، منطقه، ودین یا مذهب باعث تبعیض بین شهروندان نگردد وهمه دارای حقوق مساوی باشند؟
اگر حقو شهروندی صرفا یک شعار توخالی ویک ژست تمدن گرایی وتجدد نمایی نیست، چرا شغل ریاست جمهوری درایران، مطابق اصل 115 قانون اساسی آن کشور به مردان شیعه اختصاص داده شده است؟ چرا زنان وغیر شیعیان ایرانی از رسیدن به ریاست جمهوری محروم شده اند؟
« اصل ۱۱۵- رییس جمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی که واجد شرایط زیر باشند انتخاب گردد:
نا گفته پیداست که درجهان اسلام هیچ حقیقت مسلمی وهیچ تعهد واقعی درباره هیچ اصلی وجود ندارد وتمامی شعار ها برای استفاده های شخصی وگروهی است.
شهید مزاری می گفت که: درافغانستان شعار ها مذهبی ولی عمل ها نژادی است!
آن رهبر فرزانه به خوبی یافته بود که دراین کشور شعار باشعور وبا حقیقت فاصله دارد. ازاین رو بود که گفت: ما معتقدیم که حکومت آینده نباید روی مذهـب و نژاد به وجـود آیـد.
خلاصه وبرایند
اگر بخواهیم حقوق شهروندی داشته باشیم، عدالت اجتماعی داشته باشیم، اگربخواهیم به قافله بشری وتمدن انسانی برسیم واگر بخواهیم ملت سربلند وآبرومند باشیم باید شرافت فردی پیدا کنیم ، شرافت دینی پیدا کنیم. باید غرور ملی داشته باشیم. باید قانون مدار وشریعت مدار باشیم. به اصول دینی ومقررات قانونی احترام بگذاریم. قانون مند شویم. قانون ستیز وقانون گریز وخود سر نباشیم.
هر وقت قانون را وشریعت را درجای خود مراعات کردیم وپای بند بودیم، مسلما به قافله بشری وتمدن انسانی خواهیم رسید. وتازمانی که همچنان به سوء استفاده خود از قانون وشریعت ادامه دهیم هرگیز به قافله بشری وکمال انسانی نمی رسیم.
موفق باشید
والسلام علیکم ورحمت الله
محقق نسب
هلند 5 مارس 2016