

دروازههای بستۀ مسجدهای مجلل در شهر کابل
دروازههای بستۀ مسجدهای مجلل در شهر کابل
علی بامیانی
کابل، شهر بینام و نشان است. شهری که نمیتوان آدرس خود را بر اساس نام جادهها و کوچهها پیدا کرد. وقتی در این شهر پرسه بزنی در میان خانههای مجلل و خانههای گلین، در هر کوی و برزن این شهر، منارهای بلند آبی رنگ و سفید رنگ مسجدهای مجلل، دید چشمانت را به سوی خود میکشاند. در کابل، مسجد، دقیق ترین آدرسی است که میتوانی مسیرت را بیابی. کابل نشینان فقط با نام مسجدهای این شهر آشنا اند و تنها از این طریق میتوانند نشانی خانۀ خود و دوستان خود را پیدا کنند. نامهای کوچههای کابل، با نامهای مسجدهای این شهر گره خورده اند. مسجد تذکرۀ کابل است. با گذشت هر روز به شمار کابل نشینان افزوده میشود. مردم، روستاهای خود را رها میکنند و رهسپار کابل میشوند؛ با این حال به شمار مسجدهای این شهر نیز روزبهروز افزوده میشود.
با توجه به هزینههای ساختوساز این مسجدها و نحوۀ استفاده از آن، مردم در این باره دیدگاههای متفاوتی دارند. یکی از این مسجدسازیها به گرمی استقبال میکند و دیگری به دلیل موجودیت فقر در میان مردم و هزینههای سنگین آن، در این باره چندان نظر خوش ندارد. حسین بخش، مرد میان سالی است که در میان کراچی خود در کنارجاده روبهروی آفتاب نشسته است، او منتظر است که کسی از دکانهای اطراف او چیزی را بخرد و تا بتواند در بدل پول، آن را به مقصد خریدار برساند. به او نزدیک می شوم و سلام می دهم. پس از تعارفهای معمول و احوال پرسی، دقیقهای چند با او صحبت میکنم. او با وجودی که از سختیهای کار خود بازگو میکند اما با خوشحالی میگوید، از این که دست اش پیش کسی دیگر دراز نمیباشد، خدا را شکر میکند. از او محل زندگیاش را میپرسم و میگویم که در کدام مسجد شریک (عضو) است، او در پاسخم با لبخند می گوید: «آدم فقیر کجا و مسجد کجا؟» او دو سال است که در کابل زندگی می کند. وی می گوید که در کابل مسجدهای کلان و قشنگ ساخته می شود، آدم های غریب نمیتوانند که در این مسجدها شریک (عضو) شوند؛ چون پول زیاد کار دارد. مردمی که از روستاها در کابل میآیند و بخاطری که به قول خود آن ها در غم و شادی محل زندگی خود شریک باشند، باید در بدل پول، عضو مسجد آن محل شود. کسانی که در مسجد عضویت می گیرند در حدود سی هزار تا پنجاه هزار افغانی باید بپردازند. شیخ سلمانعلی از جمله آخوندهایی است که مدت های زیادی در روستاها ملا امام بوده است. او اکنون در کابل زندگی میکند. او در بارۀ مسجدهای که در کابل ساخته میشوند، می گوید: با وجودی که در شهرها مسجدهای بزرگ با هزینههای هنگفت ساخته میشوند اما استفاده از آن بسیار اندک است. او می گوید: در روستاها (روستاهای هزارستان در مرکز افغانستان) مسجدهایی که با هزینه های اندک ساخته می شدند اما از آن بیشترین استفاده صورت میگرفت. از این مسجدها برعلاوۀ محل نمازگزاری، از آن برای مراسم خیرات (ختم قرآن و فاتحه خوانی)، مراسم عروسی، پذیرایی از مسافران، محل آموزش علوم دینی و همچنان برای انجام مراسم مذهبی و برنامههای فرهنگی استفاده میشد. اما به باور او در اکثر این مسجدهای مجلل کابل بجز از مراسم فاتحه خوانی و تشییع جنازه استفادۀ دیگری از آن صورت نمیگیرد. او میگوید در طول 24 ساعت، دروازه های این مسجدها فقط در وقت نماز شام به روی مردم باز میباشد.
ضیا صادق، یکی از دانشجویان دانشگاه کابل در مورد افزایش اعمار مسجد، دیدگاه متفاوتی دارد. به باور او افزایش تعداد مسجدهای مجلل، حکایت از زندگی روستایی در شهر دارد. او می گوید که این مسجدها حاصل رقابتهای قبیلوی مردم روستایی شهر نشین میباشد. به نظر او، نحوۀ استفادۀ کنونی از مسجدها در شهرها باید تغییر کند. او میگوید، شیوۀ استفادۀ کنونی از مسجد، برای برخي از مردم سهولت ايجاد نمیکند و بعضا باعث ایجاد تنشها در جامعه میشود. وی می افزاید، در مسجدهای شهرها اکنون معمول شده است که گاه و بیگاه خواندن با صداي بلند پخش شود، پخش نوارهای طولانی پس از اذان و غيره عمل هاي غير ضروري باعث اذیت مردم می شود. هم چنان در روزهای محرم راه اندازی کاروانهای سینه زنی، زنجیر زنی و حتا تيغ زنی برای عزاداری در جاده ها از سوی برخي از این مسجدها، باعث تنش در جامعه شده و این مراسم خونين و تن هاي عريان و به خون آغوشته، مردم را اذیت میکنند. او می گوید، باوجودی که سرمایه های بزرگ مردم در اعمار این مسجدها غرق میشود و ساحههای بزرگی را احتوا می کند اما میزان استفاده از آن کم است. به باور او، مسجدها باید به محل تبادل افکار تبدیل شود، باید در مسجدها مرکز مطالعه و کتابخانه افزوده شود تا مردم و به خصوص قشر جوان جامعه، از این مزایای مسجد مستفید شوند. بايد مساجد در كنار غم در خوشي و شادي مردم نيز سهيم باشد.
استفاده های ابزاری از مسجدها
مسجد، مرکز مهم دینی مسلمانان است. جنبش ها و حرکت های مسلمانان عمدتا از این مراکز سوق داده شده اند/میشوند. با توجه به افراط گرایی در دنیای اسلام در سالهای اخیر، انگشت های اتهام بخاطر ترویج افکار تندروانه در میان مسلمانان و تفرقه افگنی در میان مسلمانان، به سوی این مرکز مهم دینی مسلمانان نیز بلند شده است. ضیا صادق، با اشاره به تنش قومی/مذهبی که در سال 1391 درمسجد خوابگاه دانشگاه کابل راه اندازی شده بود، میگوید: از برخی مسجدها، استفاده های ابزاری برای ایجاد دشمنی و تفرقه افگنی در جامعه استفاده میشود. تنش قومی/مذهبی میان دانشجویان دانشگاه کابل حکایت از همین مسئله دارد. این تنش در دانشگاه کابل بخاطر برگزاری مراسم مذهبی عاشورا میان مسلمانان سنی مذهب و شیعه مذهب به میان آمده بود. به باور آقای صادق در تعدادی از مسجدها، افکار تندروانه و ضد دولتی تبلیغ میشود و هم چنان هستند تعدادی از مسجدها که ملا امامان آن علیه مذاهب اسلامی که خود پیرو آن مذهب نیستند، تبلیغ می کنند. دولت نیز چندین بار از موجودیت چنین مسجدها و ملا امامان در کابل و دیگر ولایتهای افغانستان خبر داده است. او میافزاید، بعضی از مسجدها هستند که از سوی برخی افراد برای قدرت نمایی، در محلهای مزدحم و خلاف نقشۀ شهرداری اعمار می شوند. این مسجدها برای مردم مزاحمت ایجاد می نماید. در کابل، مردم به طور گسترده دست به اعمار مسجد زده اند؛ اي كاش همۀ مسجدها مطابق نقشه و پلان شهری به صورت منظم و با امكانات مناسب اعمار مي گرديد.
متاسفانه تعدادی از مسجدها با کمکهای مالی از سوی برخی از کشورهای ذي علاقه بخاطر حفظ منفعت شان ساخته شده اند که مسئولین گماشته شده در این مسجدها به نفع همان کشور تبیلغ میکنند. در حقيقت، این گونه مسجدها نه تنها به نفع دین نمی باشد بلکه تهديدی است در برابر امنيت ملي و آسايش مردم در كشور. در نهايت این مسجدها هم به دين و هم به مردم صدمۀ بزرگ و جبران ناپذیر وارد می نماید و باعث تنش و تفرقه در كشور و جامعه مي گردد. این نوع مساجد شامل جوامع سنی مذهب و شیعه مذهب میشود. این نوع مساجد در اسلام پیشینۀ تاریخی نیز دارد که در صدر اسلام به نام مسجد ضرار نامیده می شدند.
با وجودی که مسجدهای زیاد و با پول های هنگفت در شهر کابل ساخته شده است اما دروازه های اکثر آنها روزانه بسته می باشد. برای تهیۀ این گزارش به مسجدهای زیادی سرزدم که اکثرا با دروازههای قفل این مسجدها مواجه شدم. تعدادی از مساجد بودند که در هنگام اذان ظهر فقط همان موذن حضور داشت و دیگر بس. در جریان این باز دید خود از مسجدها، فقط به یک مسجد برخوردم که در آن یک کتابخانۀ فعال با تعداد کتابهای دینی وجود داشت.