

متن بيانيه حاجي عنايت عليزاده در مراسم يادبود از شهداي زابل و بقيه شهداي افغانستان و بررسي وضعيت ام
متن بيانيه حاجي عنايت عليزاده در مراسم يادبود از شهداي زابل و بقيه شهداي افغانستان و بررسي وضعيت امنيتي افغانستان
مركز فرهنگي كاتب ( هالند)
١٣-١٢-٢٠١٥
شهادت شكريه ٩ ساله و همراهانش، شهداي حادثه تروريستي ننگرهار، قندهار، كندز، هلمند، تخار، بدخشان و بقيه نقاط کشور را خدمت شما خواهران و برادران گرامي تسليت عرض ميدارم و خواهشمندم كه همه با هم به احترام اين عزيزان قرباني و با نيت غمشريكي با خانوادههاي آنان براي يك دقيقه به پا ايستاده شويم.
نسبت به حضور گرم و صميمي شما شخصيتهاي علمي، فرهنگي، سياسي، اجتماعي و همه خواهران و برادران كه وقت گذاشته و حضور بهم رسانيده ايد؛ همينطور از تمامي جوانان عزيز و دوستاني كه در داير نمودن اين گردهمايي به نوبهی خود تلاش و زحمت خويش را دريغ نورزيدهاند، نهايت سپاسگزارم.
وضعيت نامناسب امنيتي، اقتصادي و لجام گسيختگيهاي اداري و سياسي، همه مردم افغانستان را به شدت رنج ميدهد. هر روز شاهد و ناظر به خون غلطيدن عزيزاني هموطن خويش در گوشه گوشه وطن هستيم. ولي هيچ دستي را نمينگريم كه صادقانه براي رفع مشكلات و دفع چالشهاي امنيتي و اقتصادي مردم ما در افغانستان دراز گرديده باشد. متاسفانه اغلب مديران و دولتمردان حاكم بر كشور، بيشتر از همه در پي توسعهی تشنج و زمينگير نمودن مردم افغانستان است. نيازمندي و فريادهاي مظلومانه سربازاني محاصره شده توسط دشمن قاتل و خشن اغلب شنيده نميشود. ده، قريه، ولسوالي و حتا مراكزي در ولايات سقوط ميكند. سر سربازان بريده و بدنهای شان تكهتكه ميشوند، مسافرين در جادهها اختطاف شده و به قتل ميرسند. فساد در سياست، اداره، اقتصاد، قضا و تمامی نهادهاي ملكي و امنيتي بيداد ميكند. همهي اين بيبند و باريها به خاطري رخ ميدهد كه اغلب نهادهاي دولتي مانع نه، بلكه عامل اغلب موارد اين وضعيت قلم داد ميشوند. تداوم اين روند باعث بياطميناني و نارضايتي بيسابقه مردم افغانستان گرديده، چنانچه در بيستم عقرب ديديم كه صدها هزار زن و مرد طي يك راهپيمايي بيسابقه از مصلای شهيد مزاري تا به ارگ رياست جمهوري پيكرهاي شهداي زابل را بر دوش گرفتند و بزرگترين همايش تاريخ افغانستان را ثبت كردند.
اين تظاهرات وسيع و بي سابقهي مردم کابل در اعتراض به بياعتنایي در قبال گروگان گيري و وضعيت وخيم امنيتي افغانستان؛ حكومت و حاكمان را با فضاي دشوار و پر چالشي مواجه نمود و به زودي از جانب اكثريت شهروندان متعلق به تمام اقوام و اقشار جامعه با همراهي حضوري و یا مورد حمايت معنوي و فكري قرار گرفت و مبدل به يك حركت بي بديل ملي گرديد. اعتراض كنندگان به شكل بسيار منظم و صلح آميز نارضايتي و خشم خويش را نسبت به سر بريدن هفت مسافر ملكي در زابل و بي تفاوتي حكومت در قبال وضعيت وخيم در كشور آشكار نمودند.
همينطور در طَي سال گذشته دهها هزار نَفَر از افغانستان خارج و به كشورهاي ديگر پناهنده گرديدهاند. طبق آمار و ارقام مقامات اروپايي، امسال در حدود ١٤٣ هزار افغان وارد كشورهاي عضو در اتحاديه اروپا گرديده است.
ولي ديده ميشود كه واكنش حكومت افغانستان در مقابل هر دو كتلهي بزرگ و به شدت ناراضي يعني اعتراض كنندگان ٢٠ عقرب و هم پناهجويان، بسيار عقده مندانه و غير قابل قبول بوده است. اعتراض كنندگان را در همان روز اعتراض با جملات نامناسب مخاطب قرار دادند، ده نفر آنان را با فير گلوله زخمي، مسير رسيدن مواد اوليه، غذا و البسه را بهروي شان مسدود كردند و با ارسال مكتوب رسمي به اغلب ادارات دولتي خواستار تحت فشار قرار دادن كارمندان دولتي شركت كننده در تظاهرات شدند.
همينطور برخلاف منافع و توقعات پناهجويان افغان در اروپا، رىيس جمهور افغانستان شخصا، طي سفر خويش به برخي از كشورهاي اروپايي ضمن توهين به دهها هزار پناهجو و پناهندهی افغان ساكن در اتحاديه اروپا، خواهان باز پس فرستادن تعدادی از اين پناهجويان كه كشورهاي ميزبان خواسته باشند به افغانستان گرديد.
در حاليكه در يك نگاه گذرا به وضعيت افغانستان، با تأسف متوجه خواهيم شد كه مردم حق دارند تا به هر نحوي كه ممكن باشد از كشور خارج و يا با گردهماييهاي ميليوني بساط خيانت و فساد حاكم بر كشور را بر چينند. به طور مثال، چند مورد از خيانت جاري در حق مردم افغانستان را بيان مي نمايم:
١- وضعيت سربازان در خطوط مقدم به هركدام ما معلوم است كه چه به سهولت طمعه دشمن سفاك گرديده و كشته مي شوند. بعدا خانوادههاي آنان در راستاي دريافت حقوق ناچيز شهيد خويش، اسير سيستم به شدت فرسوده و اغلب قضات فاسد گرديده دمار از روزگار شان در ميآيد.
٢- متعلمين با ختم صنف دوازدهم، بدون رابطه، واسطه و يا پنجهزار دالر رشوه، بسيار مشكل است تا شامل و جذب پوهنتونهاي حكومتي گردند. دست يافتن مستحقين به بورسيهها از محالات محسوب ميگردد. هرگاه جواني با پرداخت رشوه و يا هم هزينه شخصي موفق به ختم تحصيل نيز گردد، يافتن شغل از دشوارترين چالشهاي طول عمرش شمرده خواهد شد.
٣- امكانات تجارتي و بهره برداري از معادن با يك سيستم مافيايي در بين فاميلهاي زورمندان تقسيم گرديده كه به هيچ كسي اجازه ورود به اين حريم خلوت را نميدهند. گمركات كاملا در اختيار آنان قرار دارد. هر مقدار از كالاي وارداتي خويش را كه خواستند داخل گمرك و بقيه را بدون پرداخت حتا يك افغاني به خزانهي دولت، با قيمت مورد علاقهی خودش در بازار عرضه ميكنند. چنانچه وزير ماليه پيشين با تربيون پارلمان اعلان كرد كه فقط يك شخصي زورمند طي فقط سه ماه در حدود ١٢٠٠٠ لاري آرد از بندر تورخم بدون پرداخت يك افغاني ماليه وارد كشور نموده است. همينطور تجارت تيل، گاز، سگرت و خيلي از اقلام عمده تجارتي ديگر نيز وضعيت مشابهي دارد.
٤- دكاندار در كنار عدم رونق ناشي از ركود جاري در بازار، بايد فكري پرداخت رشوه به مامورين حوزه، ناحيه و ماليه را نيز داشته باشد. در عدم سيستم حمايت و بيمه، هر حادثهي كوچك و يا بزرگ تروريستي، اتش سوزي و غيره، كافي است كه تمام اندوخته و دارايي شماري از خانوادهها نيست و نابود گردد.
٥- هرگاه كسي خانه و يا ساختماني ميسازد، نبايد فراموش كند كه حد اقل يك چهارم هزينه سرمايه گزاريهايش را مبلغ رشوه به ادارات و مسوولين فاسد حكومتي در بر ميگيرد و بسا عوامل ديگري كه به خاطر اجتناب از اطاله كلام بدان نمي پردازم.
حالا به اين وضعيتي مملو از يأس و نا اميدي، تهديدات امنيتي كه به اشكال مختلف هر روز از مردم افغانستان قرباني ميگيرد را نيز اضافه كنيد و همينطور، انتحار، انفجار، سربريدن در مسير راهها و دهها چالش موجود ديگر را نيز مد نظر قرار بدهيم. در روشني اين وقائع چهرهاي كه از وضعيت در افغانستان ترسيم ميگردد، چگونه خواهد بود؟ آيا نبايد توقع داشت كه جوانان گروه، گروه و كتله كتله فرار كنند؟ آیا نبايد صدها هزار نَفَر گردهم بيايند و فريادي براي امنيت، عدالت و رهايي از ظلم و فساد سر دهند، تظاهرات و اعتصاب كنند؟
رىيس جمهور و بقيه مقامات حكومتي در چنين وضعيتي با كدام روي و كدام آبرويي، خروج خانوادهها و جوانان را از كشور نقد ميكنند و پناهجويان را به باد انتقاد و در معرض توهينهاي ياوه گونه قرار ميدهند؟
وضعيت امنيتي مردم افغانستان
بهنظرم سه علت بزرگ، دليل اصلي وخامت اوضاع در افغانستان را شكل ميدهد:
١- در طول تاريخ همواره كشور گشايي امپراطوريهاي زمان و رقابت بين قدرتهاي بزرگ جهاني در منطقه باعث نا آرامي در افغانستان گرديده است. طي دو قرن گذشته گاهي رقابت بين روسيه تزاري و بريتانياي كبير، زماني هم كشورگشايي روسيه كمونيستي براي رسيدن به آبهاي گرم و همين اكنون نيز رقابت بين روسيه و كشورهاي رقيب زمينه تشديد جنگ و گسترش دامنه درگيري را در افغانستان بيشتر نموده كه هر قدر اين رقابتها تشديد گردد، جنگ در افغانستان بيشتر و پيچيده تر خواهد شد.
٢- دخالت كشور هاي همسايه در امور افغانستان وضعيت را بيشتر از پيش پيچيده تر ساخته است. متاسفانه جنگ سرد شرايط را قسمي رقم زِد كه مديريت بخشي از آن جنگ به عهده حكومت پاكستان و به خصوص سازمان استخبارات آن كشور گذاشته، كمكهاي هنگفت نظامي، سياسي و اقتصادي، استخباراتي و قوه بشري لازم را در اختيار «آياسآي» و در مجموع حكومت و ارتش پاكستان قرار داد. با ختم جنگ به نفع جبههي مخالف روسيه كمونيست جنرالان و ادارات نظامي پاكستان نسبت به قضيه افغانستان بيشتر جسور شدند در حدي كه به مرور زمان به فكر تصرف كامل و الحاق افغانستان به خاك پاكستان و يا حداقل تامين سلطه بر اين كشور و مردمش گرديدند. متاسفانه همين انگيزه و نيت كشور پاكستان باعث ويراني و خونريزيهاي بسياري در افغانستان بوده است. در كنار پاكستان، كشور ايران نيز به خاطر علائق خويش نسبت به جناح بنديهاي جهاني و منطقوي و منافع تجاري و اقتصادي كه در افغانستان دارد، در راستايي بيثباتي در اين كشور به شدت كوشيده و ميكوشد.
٣- تشنج و آشفتگيهاي داخلي نيز يكي از عوامل اصلي وضعيت كنوني افغانستان بوده است. در حاليكه دو علت جهاني و منطقوي كشور و مردم افغانستان را در شرايط بسيار پيچيده و دشوار قرار داده است و اين امر ايجاب ميكرد تا مردم و اقوام با يك همدلي، همبستگي و همصدايي، مستحكم و پايدار دست بدست همديگر ميگذاشتند و با يك اجماع ملي مسير اين بحران و طوفانهاي ويرانگري كه دهه هاست به سمت افغانستان رخ كرده، سد ميگرديد. ولي حاكميت حاكمان بيكفايت كه دمار از روزگار تمام مردم افغانستان اعم از هزاره و پشتون، تاجك و اوزبيك و بقيه اقوام ربوده اند و بر همه ظلم كرده و به خاطر منافع شخصي و خانوادگي خويش تخم نفاق، شقاق و دشمني را در ميان مردم افغانستان كاشته كه تا امروز اغلب بنام رىيس و وزير و رهبر از همين مسير بر مردم حكومت و سروري مينمايند. متاسفانه در طول تاريخ معاصر، كمتر كسي در افغانستان ظهور نموده كه داعيه و دغدغهي مردمي داشته باشد، اگر در مقاطع اشخاصي در اين مسير حركتي داشته اند، آنهم خيلي زود، با انواع دسيسه و توطئه مهار و فرصت از ايشان سلب گرديده است.
ولي طي سالهاي اخير و بهخصوص با جنبش بزرگ كه در ٢٠ عقرب مردم افغانستان را به شكل بسيار بيسابقه در كنار همديگر كشانيد اميدواريهایي به چشم ميرسد كه در صورت مديريت درست همچو گردهماييها و آشكار شدن تاثيرات مثبت آن در انظار و روند زندگي روزمره مردم، بسيار به زودي جنبش و خيزشهاي بزرگ مردمي باعث اصلاحات و تحولات عميق در تغيير مسير تاريخ به نفع مردم افغانستان خواهد گرديد.
بنابر اين، بيشتر از قبل، هر گردهمايي و راهپيمايي ميبايد هدفمند باشد. تا زمان، هزينه و حوصله مردم بيهوده و هدر نرود، در هر گردهمايي بايد وحدت و همدلي تمام مردم افغانستان مدنظر قرار بگيرد. در اين زمينه كتلههاي مردمي به شكل جمعي و انفرادي بايد نظارت كننده همچو تحركات باشند. در ضمن، مراحل پيگيري مطالبات مردم پس از ختم هر گردهمايي ميبايد باجديت و درايت انجام و نتيجه و دست آورد آن به مردم ابلاغ و اعلان گردد.
نسبت به توجه تان متشكرم
صحتمندي به خانوادههاي گراميتان و توفيقات مزيد براي شما حاضرين ارجمند تمنا دارم
والسلام و عليكم