

همصدا شويم تا رها شويم
جامعه و سیاست افغانستان تا کنون یک گم شده ی دایمی داشته؛ عدالت. مردم افغانستان و بخصوص اقلیت های قومی و مذهبی در طول تاریخ افغانستان برای رسیدن به یک زندگی عادلانه تلاش کرده اند اما تا کنون هیچ شهروند افغانستانی این گم شده اش را پیدا نکرده است.
می توان گفت تاریخ افغانستان برای اقلیت ها، برهه های برای جستجوی عدالت بوده است، اما همواره راه رسیدن به عدالت بر روی آنها سد شده است و آنها نتوانسته است از هفت خوان رسیدن به عدالت عبور بکنند.
بی عدالتی اجتماعی و سیاسی؛ بزرگترین چالش ها و بحران ها را در افغانستان بوجود آورده است و باعث شده است که مردم افغانستان سالها در آتش جنگ های داخلی بسوزند.
ریشه همه ی تنش های اجتماعی و سیاسی در افغانستان در نبود عدالت اجتماعی و سیاسی نهفته است و حاکمان افغانستان هیچگاه خود را متعهد و ملزم به اجرای عدالت ندانسته اند و همواره تعصب قومی، مذهبی و زبانی باعث شده است که عدالت در حق دیگران، اجرا نشود.
اما به نظر می رسد که مردم افغانستان فهمیده اند که برای رسیدن به ثبات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، نیازمند این هستند که عدالت در کشور شان تامین شود و همه ی شهروندان کشور از حقوق مساوی و برابر برخوردار باشند.
در روزهای اخیر و بخاطر رویداد سربریدن هفت تن هزاره در ولایت زابل، راهپیمایی بزرگی در کابل راه اندازی شد که به « انقلاب تبسم» مشهور گردید. این راهیپمایی نماد از بیداری ملی مردم افغانستان و نشان داد مردم افغانستان به این باور رسیده اند که هم صدا باهم و برای هم فریاد دادخواهی و دسترسی به عدالت را سر دهند. یکی از شعارهای اصلی این راهپیمایی جمله ی « هم صدای شویم، تا رها شویم» بود. این جمله یک ضرورت اجتماعی را برای همه افغانستانی ها گوشزد کند؛ هم صدایی.
هم صدایی افغانستانی ها می تواند روزنه ی جدیدی را در تاریخ افغانستان باز بکند. تظاهرات بیست عقرب نمونه ی خوبی از هم صدایی مردم افغانستان بود و همه آمده بودند تا برای هفت هزاره ی سربریده شده فریاد دادخواهی سر دهد و برای شهروندان کشور در هر گوشه و کنار کشور، امنیت و حق زندگی بخواهد.
انقلاب تبسم تنها به کابل منحصر نشد، فردای آن روز ولایت های دیگر نیز هم صدا با کابلی ها فریاد دادخواهی سردادند. مردم ننگرهار با حضور در جاده های شهر جلال آباد یکی از بهترین شعارهای حرکت های مدنی افغانستان را به ثبت رساند. جلال آباد شهر عمدتا پشتون نشین است، اما تظاهرات کنندگان بر پلاکارت شان شعار« من پشتون هزاره هستم» را نوشته بودند و نشان دادند که پشتون نیز همانند هزاره قربانی بی عدالتی در افغانستان و همانطور که هزاره نیاز به تامین عدالت و امنیت زندگی را دارد، پشتون نیز دارد و این نیاز یک نیاز عمومی مردم افغانستان است و حکومت باید به صورت جدی خواست شهروندان افغانستان را تعقیب بکند.
هرچند حکومت افغانستان همچنان درگیر افکار تمامیت خواهانه است و به حرکت های مدنی که در پی سربریدن هفت گروگان هزاره توسط گروه داعش، راه اندازی شد، توجه چندانی نکرد. اما همگان بر این باور بودند که این حرکت، بزرگترین حرکت مسالمت آمیز و مدنی در تاریخ افغانستان بوده است و بدون تردید صفحه ی نوی در تاریخ حرکت های مدنی افغانستان خواهد گشود.
اقلیت های افغانستان و مردم عادی یک تاریخ در جستجوی عدالت و زندگی برابر و فرصت های برابر بوده اند، آیا روزی خواهد رسید همه ی مردم افغانستان از زندگی برابر و مساوی برخوردار شوند و هیچ شهروند افغانستانی از بی عدالتی رنج نکشد؟