محل تبلیغات شما

<--306px-->
تداوم مظالم چهل‌ساله‌ی جمهوری اسلامی ایران در قبال هزاره‌های افغانستان (بخش نهم) ـ مجله‌ی اورال تداوم مظالم چهل‌ساله‌ی جمهوری اسلامی ایران در قبال هزاره‌های افغانستان (بخش نهم) ـ مجله‌ی اورال

تداوم مظالم چهل‌ساله‌ی جمهوری اسلامی ایران در قبال هزاره‌های افغانستان (بخش نهم) ـ مجله‌ی اورال

رژیم  پوپولیست و فریبکار جمهوری اسلامی ایران همواره دنبال، گروه و چهره‌های معامله‌گر و دارای قدرت کشتار در جامعه افغانستان بوده‌اند که با پرداخت مبالغ  مالی و حمایت سیاسی و نظامی، منافع نامشروع نظام خود را تامین کند.

در عین حال رژیم جمهوری اسلامی ایران با اجیر کردن شماری از زبان و قلم‌های اجیر با ایجاد غوغا سالاری بنام دین و مذهب همواره تلاش کرده است تا اتحاد سیاه و جنایت و مشارکت خویش را در سیاه‌بختی و خون‌ریزی مردم افغانستان به ویژه هزاره‌ها پنهان کند. تا از یک‌سو مردم، افکار عامه و به خصوص جامعه‌ی جهانی را فریب دهند. چنانچه اگر با تظاهر و فرافگنی دروغین چهره‌های استخباراتی خودش در بیست سال گذشته جهان را فریب نداده و هزاره و شیعیان افغانستان را متحدین خودش معرفی نکرده بود. آیا موفق می‌شد تا حمایت و اتحاد خود را با گروه طالبان و بقیه تروریستان پنهان نگهدارند؟ و از سوی دیگر با نمایش چهره‌ یک حکومت مدافع دین و مذهب، در خیال فریب یک قوم محروم در افغانستان باشند و در منبرهای هم‌سو با خود شان، از لسان اجیران استخباراتی حمایت همه‌جانبه‌ی یک قشر بزرگ مردمی را بلغور کنند و با فرافکنی تمام، در سایه‌ی شعارهای  میان خالی بنام دین و مذهب، بر مردم ظلم و تعدی کنند و با بی‌پروایی تمام مردم یک کشور همسایه را برای اهداف خونین خویش استفاده و از حقوق شهروندی و آزادی آنان  در کشور خودشان محروم کنند.

حکومت بی‌پایه‌ و منفور جمهوری اسلامی ایران با تقلبات در انتخابات و سرکوب شدید معترضین داخلی در حال حاضر تحت فشار شدید مردم خودش و جامعه‌ی جهانی قرار دارند. در پی رنگ کردن و دیگرگونه جلوه‌دادن اداره‌ی نژادگرا و تک‌قومی‌ طالبان در افغانستان با ترفند های استخباراتی و توطیه‌های  چهره و جریان‌های مزدور و اجیر هستند تا حکومت خودخوانده این گروه افراطی و هم‌صنف خود را در افغانستان ماندگار سازند.

چنین است که اخیرا، چهره‌ها و جریان‌های نزدیک به رژیم ولایت فقیه هر کدام با ایجاد مراسم‌های همسویی در کابل، زیر نام و شعار مختلف و یا با سکوت معنادار حمایت خود را از گروه تروریستی طالبان اعلام کرد و خواستار «سهم بیشتر و موثر خودشان با شعار حقوق برای هزاره‌‎ها در ساختار سیاسی» کنونی افغانستان شدند.

چندی قبل یکی از چهره‌های استخباراتی و اجیر ایران در افغانستان در طی یک  گردهمایی گفت که دولت قبلی به ریاست جمهوری اشرف غنی «تاریک‌ترین نقطه در تاریخ افغانستان» بوده‌است. وی گفت: افغانستان استقلال نداشت و سفارت‌خانه‌های خارجی بر همه جنبه‌های حکومت مسلط بودند. خدا را شکر، اکنون از این دوران تاریک عبور کرده‌ایم.

وی در ادامه گفت که «هزاره‌ها به عنوان یکی از چهار قوم اصلی افغانستان، انتظار دارند تا در ساختار قدرت سیاسی و رهبری آن سهم و نقش موثری داشته باشند.» هم‌چنان او اضافه کرد که «در هفته‌ها و ماه‌های آینده، افغانستان شاهد شکل‌گیری یک حکومت همه‌شمول» خواهد بود.

قبلا با توجه به وضعیت حاکم در افغانستان و فشار ممتد گروه طالبان بر اقلیت‌های قومی و مذهبی، برگزاری محفلی بر حمایت از طالبان توسط اجیر استخباراتی جمهوری اسلامی ایران را در روشنایی گزارش‌های نهادهای معتبر حقوق بشری و رسانه‌ای در جهان به بررسی کردیم  و در نتیجه دیدیم که چنین کاری برای مردم هزاره در حال حاضر، معامله‌ی هوش‌مندانه بود یا سقوط ناکام؟

حکومت خودخوانده  کنونی طالبان همه - از عکسر دهن دروازه‌ی اداره‌ها گرفته تا افراد مهم در رأس تصمیم‌گیری- مشتکل از اعضای آن گروه بوده و به تناسب بسیار بالا از یک قوم خاص‌اند که اکثریت چهره‌های آن پشتون و سنی‌اند و هیچ زنی و هیچ هزاره‌ای تا کنون در آن سهم ندارند.

در همین‌حال «سازمان دیده‌بان حقوق بشر» با انتشار گزارشی مسوولان طالبان در بسیاری از ولایت‌های افغانستان را به کوچ دادن اجباری اقلیت هزاره و شیعه و همکاران حکومت پیشین متهم کرده‌است. به‌گفته‌ی دیده‌بان حقوق بشر این کار با هدف اهدای زمین به هواداران طالبان صورت می‌گیرد که با این‌وجود این زمین‌ها و خانه‌ها به طرف‌داران طالبان توزیع خواهند شد.

براساس این گزارش که چندی قبل منتشر شد، طالبان و شبه‌نطامیان متحدان این گروه از آغاز ماه اکتبر صدها خانواده‌ی هزاره را از ولایت‌های هلمند در جنوب و بلخ در شمال افغانستان کوچ داده‌اند. دیده‌بان حقوق بشر می‌گوید که رهبران محلی امارت اسلامی افغانستان پیش از این رویه‌ی مشابهی در ولایت‌های دایکندی، ارزگان و قندهار با مردم هزاره و شیعه داشته‌اند.

قابل یادآوری‌ست که مردم  هزاره و شیعه‌، سنی و اسماعلیه ی افغانستان در حال حاضر علاوه بر کوچ اجباری طالبان، قربانی و هدف اصلی حملات گروهای تروریستی هم صنف و همدست طالبان متحد جمهوری اسلامی ایران نیز است.

دیده‌بان حقوق بشر که گزارش‌های خود را با اتکا به مداراک و گفت‌وگو با باشندگان/ساکنان محلی تنظیم می‌‌کند می‌گوید: «طالبان از زمان به قدرت رسیدن در ماه آگوست شمار بسیاری از هزاره‌ها و دیگر ساکنان این پنج ولایت را وادار کرده تا خانه و کاشانه و مزارع خود را ترک کنند. این دستور، معمولن با یک ضرب‌الاجل چند روزه همراه بوده‌است و قربانیان، هیچ راهی برای شکایت از این تصمیم و دفاع از حق مالکیت خود نداشته‌اند.»

یک تحلیل‌گر پیشین سازمان ملل متحد با بررسی شماری از احکام اخراج گفته است: «به مردم می‌گویند اگر از دستور سرپیچی کنید، بعدا نباید از عواقب این تمرد گله/شکایت کنید.

«پاتریشیا گوسمن»، جانشین مدیر بخش آسیایی دیده‌بان حقوق بشر می‌گوید: «طالبان هزاراه‌ها و دیگر افراد را به‌دلیل تعلق قومی و سیاسی ‌و با هدف جایزه دادن به هواداران از محل زندگی‌شان [امارات اسلامی] اخراج می‌کنند. به گفته‌ی آقای گوسمن، این رفتار که با تهدید و زور انجام می‌شود و کاملا نامشروع است، به شکل نوعی از تنبیه جمعی نمودار می‌شود.»
در قوانین بین‌المللی، تنبیه جمعی، یکی از اشکال مجازات غیرقانونی است که افراد وابسته به یک گروه خاص را بدون آنکه جرمی انجام داده باشند، مجازات می‌کند.

رسانه‌های محلی به نقل از شیعیان هزاره منطقه‌ی «قبه‌الاسلام» در مزار شریف در ولایت بلخ گزارش می‌کنند که شبه‌نظامیان قوم کوشانی، با طالبان برای اجبار آن‌ها به ترک خانه و کاشانه‌ی‌شان، همکاری می‌کنند. در این گزارش آمده است که طالبان تنها سه روز به مردم محل فرصت تخلیه داد و در صورت طولانی شدن مدت تخلیه با هشدار جدی طالبان روبه‌رو بودند.

در ادامه‌ی این گزارش به نقل از یکی دیگر از ساکنان محلی آمده‌است: «در اوایل سال‌های ۱۹۹۰ میلادی مقام‌های محلی زمین‌های وسیعی را به قوم و خویشان، نزدیکان و هوادارن‌شان بخشیدند و با این کار موجب ایجاد تنش‌ میان اقوام و قبایل در محل شدند. در آن زمان، شناسایی مالکان جدید زمین‌ها بسته به این بود که کدام [قوماندان/جنگ‌سالار] قدرت را به دست داشت. کسانی که فکر می‌کنند در آن زمان حق‌شان خورده شده، حالا از طالبان می‌خواهند حامی مطالبه‌ی آن‌ها باشند؛ اما یکی از «کنش‌گران» در هلمند می‌گوید که بازتقسیم زمین‌ها باید به نفع مقام‌های بالای طالبان انجام ‌شود، که طبق آن‌ اموال و زمین‌ها به نزدیکان طالبان بخشیده می‌شود.»

دیده‌بان حقوق بشر می‌گوید مهم‌ترین‌ موردهای کوچ اجباری مردم در ۱۵ روستا در ولایت دایکندی و ارزگان ثبت شده است؛ مناطقی که طالبان دست‌کم ۲۸۰۰ هزاره را از خانه و کاشانه‌ی شان در ماه سپتامبر آواره کردند. این خانواده‌ها به مناطق دیگر منتقل شده و بنا‌ها و محصولات‌شان را رها کردند. یکی از آوارگان می‌گوید: «پس از به قدرت رسیدن طالبان، نامه‌ای از آن‌ها به دست‌مان رسید که باید خانه‌های‌مان را از آنجا که بر سر مالکیت آن اختلاف است، ترک کنیم. نمایندگانی از ما پیش مقام‌های محلی رفتند و از آن‌ها خواستند در این باره تحقیق کنند؛ اما پنج نفر از آن‌ها بازداشت شدند.»

همین فرد می‌گوید: «پس از اخراج، در خروجی‌های روستا ایست‌ و بازرسی‌های طالبان اجازه خروج محصولات برداشت شده را هم به بیجاشدگان نمی‌دادنند.» پس از رسانه‌ای شدن ماجرا، امرای طالبان از کابل دستور توقف این وضعیت را در ولایت دایکندی دادند؛ اما تا زمان تنظیم این گزارش، هیچ‌کس به خانه و زمین خود باز نگشته است.

در موارد مشابه در ولایت قندهار، طالبان در ماه سپتامبر به ساکنان یک مجموعه‌ی آپارتمانی متعلق به دولت، سه روز فرصت دادند تا خانه‌های‌شان را ترک کنند. حکومت اشرف غنی این خانه‌ها را به کارمندان واگذار کرده بود.

طالبان در گذشته نیز متهم به آزار و اذیت و کشتار و کوچ اجباری  مردم هزاره بوده است. از جمله این گروه متهم به «قتل عام» هزاره‌ها در مزار شریف در سال ۱۹۹۸ میلادی است که به گفته‌ی دیدبان حقوق بشر در آن حداقل ۲۰۰۰ غیرنظامی عمدتن هزاره، صرف به جرم قومیت شان اعدام شدند.

در گردهمایی و مطالبی که توسط چهره های وابسته به جمهوری اسلامی ایران در طی شش ماه گذشته شنیده شده‌ است، به شیوه های مختلف حمایت از حکومت خودخوانده طالبان با شعار دروغین مطالبات و نمایندگی از جامعه هزاره و شیعه اعلام گردیده است.
در طی شش ماه گذشته با رسانندن گزارش‌های دروغین  به رسانه‌ها، گویا می گویند که طالبان برای این‌که حکومت فعلی خود را به شکل فراگیر در بیاورد، معاونینی برای رییس‌الوزرا از اقوام تاجک و هزاره می‌گمارند. اما دیده شد که همه دروغ و فریب افکار مردم هزاره توسط اجیران استخباراتی جمهوری اسلامی ایران بود. اما  باید گفت، همانطوری که  به وجود آوردن مشارکت اقوام در قدرت اقدام شایسته و مردم‌پسند است؛ اما آیا با نصب کردن چند چهره‌ی نمادین مشارکت مردم و عدالت اجتماعی تامین می‌شود؟ و مهم‌تر از آن، آیا می‌توان این حکومت را حکومت همه شمول نامید؟ از قراین اداره‌ی شش ماهه‌ی حکومت خودخوانده‌ی طالبان پیداست که آنان انحصار قدرت به شکل مطلق را آن باور دارند. زمانی‌که فهرست کابینه‌ی سرپرست آنان در دو ماه قبل اعلان شد، هیچ چهره‌ی غیر طالب در آن وجود نداشت. از سوی دیگر بیشتر از ۹۰ درصد این اعضای کابینه‌ی طالبان از قوم پشتون اند. در حالی‌که در افغانستان اقوام متعددی زندگی می‌کنند که از آن جمله پشتون‌ها، تاجک‌ها، هزاره‌ها و ازبیک‌ها از اقوام مطرح در کشوراند. هم‌چنان اختلافات پررنگ بین شبکه‌ی حقانی و سایر طالبان به شدت وجود دارد. گفته می‌شود پست‌های کلیدی توسط اعضای شبکه‌ی حقانی که حمایت همه‌جانبه‌ی پاکستان را با خود دارند، قبضه کرده‌اند. با وجود فشارهای جامعه‌ی جهانی و موجودیت چالش‌های جدی داخلی طالبان حاضر به تغییرات در کابینه‌ی شان نشده‌اند. حتی چند چهره ای بدون صلاحیت پایین رتبه ی طالب هزارگی که در ولایت بامیان نیز از ماموریت در آن اداره محلی حذف گردیدند. بنابرین هیچ امیدی  مبنی بر مشارکت سایر اقوام و اندیشه‌های بازتر، زن‌ها و تأمین حقوق شهروندی در حاکمیت گروه طالبان متصور نیست.

تحلیل‌گران امور به این باورند که طالبان با این ترفند و شعار و استفاده از لابی‌های قومی در پی جلب نظر جامعه‌ی جهانی اند، تا آنان را به رسمیت بشناسند.
با توجه به نتیجه‌ای به دست آمده، طالبان هم‌چنان قابل‌اعتماد نیستند و جلب رضایت فردی چند چهره استخباراتی و وابسته به حکومت جمهوری اسلامی ایران به معنای جلب حمایت همه‌جانبه‌ی هزاره‌ها از طالبان نیست. لذاست که مثل گذشته مشاهد خواهیم کرد که چهره های کرایی ایران هیچگاهی احترام لازم را حتی از طالبان متحد ایران  دریافت نخواهند کرد. لذاست که این اجیران نیز نه تنها معامله‌ی هوش‌مندانه با گروه تروریستی نکرده‌است که با ریسمان رژیم ولایت فقیه یکبار دیگر به دام سقوط گرفتار خواهد شد.

گفتنی‌ست که هزاره‌ها نه تنها در طول تاریخ از اندیشه و برخورد طالبان صدمه دیدند که خیانت‌ها و ظلم‌های بی‌‎شماری از سوی طالبان و افکار حامی آنان بر هزاره‌ها وراد شده‌اند. طالبان اگر جرات و صداقت در تشکیل حکومت همه‌شمول میداشت، کوچک‌ترین کاری که باید می کرد، بابت جنایت‌هایی که در طول بیست‌سال گذشته بر مردم افغانستان وارد کرده‌اند، عذرخواهی کنند و در جدی‌ترین مورد، اگر آنان بر هزاره‌ها احترام دارند و خواهان شمولیت‌شان در حکومت طالبانی هستند، بابت خسارت‌هایی که در طول تاریخ بر هزاره‌ها وراد کرده‌اند غرامت پرداخت کنند.

مطالب بیشتری در این بخش