محل تبلیغات شما

<--306px-->
باشندگان غرب کابل، از ناامنی‌، رهزنی و قتل‌های مرموز شکایت دارند ـ مجله‌ی اورال باشندگان غرب کابل، از ناامنی‌، رهزنی و قتل‌های مرموز شکایت دارند ـ مجله‌ی اورال

باشندگان غرب کابل، از ناامنی‌، رهزنی و قتل‌های مرموز شکایت دارند ـ مجله‌ی اورال

در حکومت‌های پیشین سال‌های زیادی غرب کابل در آتش ناامنی می‌سوخت. باشندگان این منطقه، با شعله‌ور شدن این آتش بسا قربانی‌ها را داد و روزهای سخت و طاقت‌فرسا را تحمل کردند. این شهروندان در جریان دو دهه نظام جمهوریت، بیش‌ترین فشار ناامنی را در دهه‌ی دوم، در زمان حکومت اشرف غنی، متحمل شدند. حملات هدف‌مندانه بالای مرکزهای آموزشی، مکتب‌ها، مسجدها و غیره مکان‌های اجتماعی به حمایت دولت پشین تحت نام داعش و طالب در غرب کابل به وقوع می‌پیوست. این حادثات ناگوار بسا جوانان تحصیل کرده و نابغه‌های آینده ساز را با تمام اهداف و آرزوهای‌شان، زیر خروارهای خاک گورستان فرستاد.

در ماه‌های پسین از عمر نظام جمهوریت این حملات و ناامنی‌های شدت یافته بود. مردم از هر جهت قربانی می‌دادند و در هیچ زمان و مکان از مصئونیت جان خود اطمینان نداشتند. برعلاوه‌ی انفجار بمب و حملات انتحاری، کوچه‌گردان و چپاول‌گران طبق خواسته‌های خود شورش برپا می‌کردند. دزدان مسلح با راه‌گیری‌های شبانه روزی نه تنها پول و وسایل قیمتی را به سرقت می‌بردند بل بسیاری از باشندگان این منطقه را کشته و زخمی نیز می‌ساختند. مردم از وضعیت نامطلوب آن روزها به تنگ آمده بودند. وقتی خبر سقوط نظام جمهوری و فرار رئیس جمهور از کشور فراگیر شد، تعداد زیادی از باشندگان غرب کابل خوشبین بودند و نظام آشفته و برهم‌خورده‌ی طالبان را روزنه‌ی امید برای نجات از ناامنی که بیشتر خود این گروه در ایجاد آن نقش داشتند، تصور می‌کردند. مردم معتقد بودند که در تغییرات پیش آمده، حداقل خوبی‌اش این‌است که دیگر مکان‌های آموزشی، مسجدها، تالار‌های عروسی و تمام جاهای تجمعی مورد تهدید حملات انتحاری قرار نمی‌گیرد. باگذشت چند هفته از حکومت سرپرست طالبان، تمام امید مردم غرب کابل به نقطه‌ی سیاه ناامیدی تکیه کرد. انفجار ماین‌های جاسازی شده در موتر‌های لینی پشت سرهم، کشتار‌های خیابانی، سؤقصد قرار گرفتن هدف‌مندانه از سوی اعضای گروه طالبان، دست‌گیری و ربوده شدن اشخاص توسط این گروه، راه‌گیری‌های بی‌باکانه در شب و روز و رفتارهای نامعقول اعضای گروه طالبان برای مردم اثبات کرد که غرب کابل هنوزهم مکان امن برای بودباش نیست.

این در حالی است که وزارت داخله حکومت سرپرست طالبان چند روز قبل اعلام کرده بود که دزدی‌، قتل، اختطاف و دیگر جرایم جنایی در کابل به صفر تقرب کرده است.

عقیل جان عزام، معاون سخنگوی وزارت داخله سرپرست طالبان روز پنجشنبه ۳۰ جدی طی یک نوار تصویری گفته بود که سطح جرایم در سطح کشور به صفر تقرب کرده است.

با وجود این بیانات وزارت داخله، امنیت در غرب کابل که جزء از پایتخت می‌باشد هیچ تفاوتی از قبل نکرده است. در روزهای پسین این منطقه شاهد اتفاقات تلخ و نامطلوب بوده است که هر کدام به نوبت خود کشته و زخمی نیز داشته است.

انفجار ماین‌های جاسازی شده در موترهای لینی مربوط به این منطقه، کشته و زخمی به جا گذاشت. لطیفه امیدی، جوان ۲۳ساله‌، که در انفجار ۲۶ عقرب جراحت برداشته بود، یک هفته قبل به اثر زخم قطع شدن پاهایش جان باخت.

زینب عبداللهی، دختر جوان و بی‌گناه که شب‌هنگام توسط نیروهای طالبان تیرباران شد، به اثر اصابت مرمی در فرقش کشته شد. تجمع کنندگان که به حمایت از او شعار ضد خشونت و کشتار خیابانی زنان را سر می‌دادند نیز با خشونت طالبان روبرو شدند.

از سویی دیگر در تازه‌ترین مورد دزدی مسلحانه، علی‌سجاد محمدی یکی از ورزشکاران رشته‌ی موی‌تای کشور را در مربوطات حوزه ششم شهر کابل به شدت مجروح کردند. که چند روز بعد به اثر آن در شفاخانه‌ای جان داد. یکی از بستگان محمدی گفته است که وی در منطقه‌ی چهار قلعه‌ی ناحیه ششم کابل، مورد حمله‌ی دزدان مسلح قرار گرفته است.

بستگان محمدی می‌گویند: نخست دزدان به او شلیک کرده‌اند و سپس پول و تلفن همراه او را با خود برده اند. جسد مقتول پنجشنبه ۳۰ جدی به خاک سپرده شده است.

مرتضا ابراهیمی، عضو تیم ملی مشت‌زنی کشور یکی از قربانیان دیگر ناامنی‌های غرب کابل است. وی نیز چند روز قبل توسط افراد مسلح ناشناس به قتل رسیده است.

مصطفا، کودک خردسال است که هفته‌ی پیش در سرک "قلعه‌نو دشت برچی" از مربوطات ناحیه سیزدهم توسط اعضای گروه طالبان باموتر زیر گرفته شده است. محمدضیا محمدی، مامای مصطفا به مجله‌ی اورال می‌گوید که وی در سرک قلعه‌ی نو دشت برچی ناحیه سیزدهم شهر کابل توسط یکی از اعضای گروه طالبان با موتر زیر گرفته شده است. او می‌افزاید که مصطفا را به شفاخانه انتقال دادیم و در جریان راه می‌توانست حرف بزند. هیچ‌جای از بدنش نشان از زخم و جراحت دیده نمی‌شد و همین‌که در شفاخانه رسیدیم، وی جان باخت. مامای مصطفا می‌گوید که ما و حتا پدر و مادرش نمی‌دانیم که دلیل مرگ او چه بوده است، شاید سکته‌ی مغزی، ایست قلبی، خونریزی درونی و یاهم از ترس این حادثه زهره ترک شده است.

مطالب بیشتری در این بخش